ما هر ماه گزارش نسبتا کوتاهی از آن چه که کارگران ایران در طول این مدت در مقابله با سرمایه و دولت آن انجام دادهاند برای خود کارگران تهیه و منتشر کردهایم. اگر قرار باشد که این روند به یک عادت تبدیل گردد که در آن به هیچ کمی، کاستی، پیشرفت در سازماندهی کارگری و درجازدن آن پرداخته نشود هیچ مثمر ثمر نخواهد بود و کاری خواهد شد که طبق عادت بدون هدف و سمت و سو انجام گرفته و در جهت سازماندهی شورائی جنبش کارگری هیچ قدمی بر نداشته است. هنگامی که ما از رشد اعتصابات در سه ماهه سوم سال در مقایسه با شش ماه اول سال (76 اعتصاب در مقابل 71) صحبت کردیم و از سازماندهی این اعتصابات سخنی به میان نیاوردیم این نه فقط از کمکاری ما بلکه از نبود و ضعف سازماندهی طبقه کارگر به عنوان طبقه حکایت دارد. این نکته بسیار اساسی و مهم است زیرا هدف از اعتصاب نه فقط باز پسگرفتن دستمزدهای معوقه و احیانا افزایش دستمزد، شرایط بهتر کار و امنیت بالاتر شغلی است بلکه از همه اینها مهمتر اعم از این که اعتصاب پیروز شود و چه شکست بخورد، همین قدر که اعتصابی رخ داده است میتوان از جنبش کارگری صحبت کرد زیرا اینجاست که سازمان طبقاتی کارگران امکان شکل گرفتن خواهد داشت، سازمانی که مبارزات روزمره کارگران علیه سرمایه را پیش میبرد، در این روند آموزش میبیند، روابط درونی و بین بخشهای مختلف آن مستحکم میگردد، کارگران پیشرو یکدیگر را بهتر میشناسند، راههای مبارزه طبقاتی را با هم تجربه میکنند و از میان شعلههای آتش مبارزه طبقاتی آن چنان سازمانی شکل میگیرد که دیگر حتی بدترین، مخوفترین و جنایتکارترین نیروی ارتجاعی نیز نمیتواند آن را از میان بر دارد. همهی جناحهای طبقه حاکم مجبورند این نیروی طبقاتی را به صورت بسیار جدی در محاسبات خود منظور کنند و از هراس میدان داری آن آماده عقب نشینی ها گردند.اما تا کنون ما و جنبش ما نومیدانه در حلقه تنگ اعتصاب و اعتراض برای باز پس گرفتن حقوق از دست رفته و احیانا شرایط بهتر کار بعنوان هدف نهایی و نه امکانی برای سازماندهی طبقاتی، دور زدهایم. این سرانجام خوبی ندارد بخصوص هنگامی که ما در رسیدن به خواستهایمان شکست بخوریم. ذکر این نکته بسیار ضروری و مهم است که هنگامی که از سازماندهی طبقاتی کارگران صحبت میشود نه یک اتحادیه نظیر سایر سازمانها که حایلی است بین ما و سرمایهداران، که سرکردگان اداری آن به نام ما با مسئولین دولت سرمایه و سرمایهداران بر سر حقوق و شرایط کار ما مذاکره میکنند، بلکه منظور از سازماندهی، بوجود آوردن آن ارگانی است که از درون جنبش خود ما بیرون آمده باشد نه این که هدیهای از جانب دولت سرمایه چنان که تا کنون بوده به ما تقدیم گردد. از همه مهمتر، طبقه کارگر ایران حتی به تجربه این را دریافته است که در شرایط زبونی و استیصال حتی مبارزهاش برای افزایش دستمزد نیز به هیچ کجا نمیرسد. این یک واقعیت بسیار جدی است که باید قبول نمود. بدون آنکه قدرت طبقاتی خود را متشکل کنیم وضع ما روز به روز وخیمتر خواهد شد. بدون داشتن این قدرت متحد و متشکل ضد سرمایه داری، اعتراضات و مبارزات ماهیچ خللی به ارکان قدرت سرمایه وارد نخواهد ساخت. سرمایه همچنان ماندگار خواهد بود و ما روز به روز زبون تر خواهیم گردید. کما اینکه تا کنون شده است. مبارزه روز ما برای افزایش مزدها یا هر مطالبه دیگر باید در عین حال مبارزه ای در راستای سازمانیابی نیرومند پیکار ضد سرمایه داری ما باد. کسب تولن تعرض هر چه مؤثرتر علیه سرمایهبایست اساس سازماندهی ما قرار گیرد لذا تکیه و اصرار به ایجاد شوراهای کارگری نه تغییر نام اتحادیه به شورا است بلکه رسیدن به این شناخت و گسترش آن در میان آحاد طبقه کارگر است که شوراهای کارگری تنها سازمان طبقه کارگر است که نه بر فراز سر طبقه کارگر بلکه از درون جنبش این طبقه و برای الغای کار مزدی شکل میگیرد و ویژگی آن عمومی و سراسری بودن است. اتحادیههای کارگری در چارچوب قانون کار سرمایه عمل میکنند و لذا بر اساس روابط تولید سرمایهداری و درون این نظام و در تبعیت از قوانین آن هستند در حالی که شوراها در مقابل سرمایه و روابط تولید آن هستند و برای سرنگونی نظام کار مزدی میبایست شکل گیرند. این کاری بس بزرگ و عظیم است که میبایست آغاز شود و این کار بزرگ نتایج بزرگ و تاریخسازی نیز به همراه خواهد آورد. ما میبایست به ریشههای اصلی خود یعنی اتکاء به نیروی طبقاتی خود باز گردیم. تاکنون همهی دستگاههای ساخته شده برای ما و از بالای سر ما و علیرغم منافع طبقاتی ما تصمیم میگرفتند، این دوره مدتهاست سپری شده و ما نتایج اسفبار ادامه این روند را میبینیم که چگونه ما در جا میزنیم و هیچ چیز به پیش نمیرود. با وجودی که تعداد اعتصابها ماه به ماه بیشتر میگردد و انعکاس آن را ما در نسبت با سایر حرکات کارگری نظیر اعترضات و تجمعات و اعتراضات قانونی (اعتراض فردی و تک نفری کارگران به شرایط کار، دستمزد عقب مانده، بستن کارخانه و اخراج کارگران) میبینیم اما این کافی نیست زیرا ما را به یکدیگر وصل نمیکند و هنوز جنبش ما از عدم ارتباط بین حوزههای مختلف تولید و توزیع و خدمات رنج میبرد. ما حتی در یک شرکت و موسسه قادر نیستیم بخشهای مختلف را با وجود انگیزه تجمع و اعتصاب با یکدیگر همزمان و هم آهنگ نمائیم. کارگران بخشهای مختلف یک کارخانه از ترس، زبونی و محافظهکاری حتی با انگیزههای یکسان و مسائل مشترک جداگانه دست به اعترض و اعتصاب میزنند. این منتهای بدبختی و پراکندگی ما است که حاضر نیستیم دست اتحاد به یکدیگر در مقابل دشمن طبقاتی که از هیچ حیلهگری، عوامفریبی و دغلکاری ابا ندارد، دهیم. همه چیز و همه تحرک ما از پیشروی سخن میگویند اما در عین حال از ضعفی بسیار بزرگ رنج میبرند. جنبش کارگری ما در دی ماه این سال شاهد 34 اعتصاب توام با اعتراض بوده است در حالی که اعتصابات در دوره سه ماهه قبل آن 76 بود در و در کل شش ماهه اول سال 71 اعتصاب داشتیم. اینها از رشدی بزرگ و ارتقا جنبش ما از سطح اعتراض و تجمع که تا حدودی منفعلانه است به ابتکار عمل و سازماندهی بهتر، به توقف تولید و سود سرمایه، به تنها حرکتی که در آن کارگران تنها نیروی فعال و تصمیم گیرندهی سرنوشت سرمایهاند حکایت میکند. ما میبایست از این روند فراتر رویم و هستههای جنبش شورائی خود را بنیان گذاریم. در این جا نبایست توقف کرد، میبایست به جلو رفت. زیرا با وجودی که تعداد حرکات کارگری به نسبت روز در دی ماه نسبت به سه ماه فبل تفاوت چندانی نکرده (4.7 حرکت بطور متوسط در هر روز) اما این اعتصابات است که به نسبت افزایش یافته است و این روندی است که ما در سه ماهه سوم سال نیز شاهد آن بودیم اما اکنون بوضوح میبینیم که یک چهارم همه جنبش کارگری در دی ماه را اعتصاب همراه با اعتراض تشکیل میدهد (نکتهای که در نشریه علیه سرمایه شماره 5 به اشتباه، اعتصاب توام با اعتراض را هم سطح اعتراض قانونی قلمداد کرده بود و من به این ترتیب آن را اصلاح میکنم)
نمودار (1)
تقسیم حرکات کارگری ایران بر اساس نوع حرکت و جنبش در شش ماه اول سال، سه ماهه سوم (مهر، آبان و آذر) و دی ماه
باید توجه داشت که منابع تمامی گزارشات و دادههای نمودارهای این تحلیلها از سایتها، روزنامهها و موسسات گوناگون سخنپراکنی سرمایه است. و چنانکه قبلا نیز ذکر شد کل حرکات کارگری و جنبش طبقه کارگر ایران محدود به این نیست چنان که هنگامی که حوادث دیگری نظیر آتش گرفتن ساختمان پلاسکو، اعیاد و نظایر آن که توجه روزنامهها و موسسات رژیم سرمایه به خود جلب و مشغول میکند گزارش اخبار کارگری یا اصولا موقتا متوقف میشوند و یا کاهش چشمگیری مینمایند اما این بدین معنی نیست که کارگران در آن روز و یا روزها ساکتاند و جنبش کارگری تعطیل شده است بلکه جریان دارد اما گزارشی تنظیم و انتشار نمییابد.
همانطور که در بررسی جنبش کارگری سه ماهه سوم نیز بیان کردیم این فقط کارگران صنایع و صنایع بزرگ نیستند که اعتصاب مینمایند بلکه این در تمامی حوزههای سرمایه اعم از تولید و توزیع کالا، خدمات تجاری تا خدمات شهری (کارگران شهرداری) خدمات درمانی، شامل تودههای عظیم کارگری و حتی جمع محدود نیز میگردد. به این ترتیب اعتصابات شامل سادهترین کارگران تا کارگران تکنسین صنایع، کارگران بهداریها و بیمارستانها از پرستاران تا کارگران متخصص یعنی پزشکان را شامل میشود زیرا هجوم سرمایه به کارمزدی در همه ابعاد آن است، نپرداختن دستمزد، افت شرایط کار، افزایش شدت استثمار، ایمن نبودن محیط کار شامل همهی نیروی مزدی ایران میگردد. دستمزدهای معوقه که در بسیاری موارد به چندین ماه و سال سر میزند در حالتی در جریان است که کارگران مربوطه شبانه روز در حال کاراند. در کارخانه، موسسه اداری، بیمارستان، شهرداری و همه جا یا تولید میکنند و یا کالاهای تولید شده را به سرمنزل مقصود میرسانند، نیروی کار را آموزش میدهند و یا از آن مراقبت میکنند تا به روند تولید سود باز گردد، محیط شهر را تمیز میکنند و در و دیوار را زیور مینمایند و هنگامی که تمامی اینها انجام شد و سودهای کلان که ما ارقام آنها را در جابجایی بین روسا مشاهده میکنیم، به جیب سرمایهداران و دولت آنها سرازیر شد آن وقت طمع سرمایه دبه میکند و هجوم به حداقل زندگی کارگران نیز آغاز میشود. سرمایهداران دستمزدها را نیز به کوه سودهای نجومی خود میافزایند. محور اصلی اعتصابات و اعتراضات تاکنون بر سر کسب حداقل زندگی یعنی رفع گرسنگی و کاهش درد نداشتن نان شب بوده است.
برخی اعتصابات توام با تظاهرات در مدتی نسبتا طولانی انجام شدند که به جای خود مورد بررسی جداگانه قرار میگیرند. اما عموما این اعتراضات در یک ماه اخیر به اعتصاب تکامل یافتند و اعتراضات فردی و جسته گریخته از نظر تعداد و درصد کاهش یافتند. اینها تماما نشان از رشد جنبش کارگری ایران در این مدت چهار ماهه اخیر دارد.
ابراهیم پاینده
بهمن 1395