آن چه که ویژگی بارز جنبش طبقه کارگر چین است پیشرفت کمی آن در عرض 6 سال اخیر است. اعتصاب و اعتراض کارگران چین در طول سال 2016 با همه شدت اواخر سال 2015 ادامه دارد. در سال 2016 نزدیک تعداد اعتصابات و تظاهرات کارگری چین از مرز 2663(7.3 حرکت بطور متوسط در روز) گذشت که البته در مقایسه با 2775 اعتصاب و تظاهرات در سال 2015 (7.6 حرکت بطور متوسط در روز) که بیشترین اعتصابات تاریخ جنبش کارگری چین را رقم زده بود کمی کمتر است (جنبش کارگری ایران در این مدت 9 ماه بطور متوسط شاهد 4 حرکت در روز بوده است، البته با توجه به این که تعداد کارگران چین 15 برابر ایران است). ویژگی دیگر اعتصابات و تظاهرات از اواخر سال 2015 تا کنون این است که نه تنها با تعطیل کار و از کار انداختن چرخ تولید ارزش اضافی و سود بلکه هر چه بیشتر با درگیری با پلیس، دستگیری کارگران و عدم عقب نشینی از جانب کارگران همراه بوده است. این که کارگران با عجز و تمنا به درگاه سرمایه و دولت آن نمیروند مهمترین ویژگی جنبش مستقل کارگری چین بوده و این روند هر چه توفنده تر به پیش میرود. کارگران چین تاثیر شگرف اعتصاب و متوقف کردن چرخ تولید ارزش اضافی را فهمیده اند. آنها اکنون بعد از بارها و بارها به کار بردن این وسیله مهم میدانند که این عمل چه رعشه ای بر اندام سرمایهداران و دولت آنها میاندازد. علاوه بر این کارگران نه تنها شرط باز گشت به کار را پرداخت دستمزد عقب افتاده بلکه حتی افزایش حقوق و مزایا را در پلاتفرم خود میگذارند. در مورد شدت برخورد دولت پلیسی سرمایه چین با کارگران معترض در خیابان ها، تظاهرات و بلوکه کردن راهها و جادهها از جانب کارگران خشمگین به وضوح نمیتوان گفت که آیا شدت خشونت دولت پلیسی علت درگیری توده های کارگر است و یا این که دولت سرمایه و کلا سرمایهداران چین به پایان ذخیره های خود جهت پاسخگویی به خواست های کارگران، نزدیک میشوند. این را میتوان از جدول زیر در افزایش هرچند ناچیز اما ممتد عدم دریافت دستمزد از سال 2011 تاکنون دید. به همین دلیل در سال 2016 27% اعتصابات به دخالت پلیس و در مواردی به دستگیری کارگران انجامیده (17 درصد درگیریها با پلیس به دستگیری آنها انجامیده) اما باعث قطع اعتصابات نمیگردد. بیشترین اعتصابات و اعتراضات در سال 2015 در بخش ساختمان سازی روی داد (36 درصد از تمامی جنبش کارگری چین) باید توجه داشت که رشد صنعت ساختمان سازی یک چهارم تولید ناخالص چین را در این سال بر گرفت. این ناشی رشد بالای بارآوری کار در این حوزه پیش ریز سرمایه در مدت نسبتا طولانی است. نتیجه آن تلنبار شدن ساختمان های به فروش و اجاره نرفته بود. دیگر صنایع تولیدی چین نیز به همین دلیل شاهد رشد 32 درصدی اعتصابات و اعتراضات کارگری بوده اند. رابطه کاملا نزدیکی بین توقف و کاهش رشد اقتصادی چین و افزایش اعتصابات و تظاهرات کارگری وجود دارد و نیز رابطه نزدیک هر دو اینها با بار آوری کار بالایی است که در سال های اخیر رخ داده است. به این صورت که افزایش بار آوری کار به رشد عظیم تولید ذغال سنگ، فولاد و سایر مواد اولیه و کمکی منجر شده و هم زمان به مازاد نیروی کار عظیمی منجر میگردد. به همین دلیل دولت مرکزی در آگوست 2015 ارزش واحد پول را در اثر ادامه بحران و سقوط بورس های چین، کاهش میدهد. اینها همه نتایج بحران هستند و نه خود بحران. خود بحران در آن جا نمایش مییابد که موج عظیم بیکاری آغاز میگردد. هنگامی که سرمایه های بزرگ و پیشرفته دیگر نیازی به نیروی کار میلیونی کارگران ندارند. فقر، بی حقوقی، بی سر پناهی و هزاران مصیبت دیگر افزایش مییابد (به این نکته بار دیگر جوع خواهم کرد). در سال 2016 تولید صنعتی چین با سقوط عظیمی روبرو شد که بیشتر در میان شرکت های متوسط و کوچک نمود کرد. یکی از علل ظاهری سقوط تولید در چین کاهش صادرات و کوچک شدن بازار خارجی کالا های چینی بود. کاهش رشد اقتصاد چین در این سال به آن حد رسید که در 25 سال گذشته سابقه نداشت. بخشی از نبرد طبقاتی و جنبش کارگری چین بر شانه های 260 میلیون کارگر مهاجر (مهاجرت موقت و دائمی کارگران کشاورزی به شهر ها) که بطور عمده در حوزه صنایع ساختمان کار میکنند، استوار است. کتاب (China on Strike) که توسط عده ای دانشجو که برخی از این جنبشها را دنبال کرده اند و بعضا مصاحبه با کارگران در حال نبرد انجام داده اند، فراهم شده و بر جنگ و گریز سر دستمزد، نان شب و جایگاهی برای شب را به روز رساندن کارگران، اشاره دارد. آن چه کارگران در این کتاب عنوان میکنند دستمزد های پرداخت نشده، کاهش دستمزد، افزایش شدت کار، روز های طولانی کار و محیط سخت و غیر انسانی کار است که توان زندگی را از انسان بخصوص از جوانان مهاجر میگیرد. بر تمامی اینها میبایست بیکاری سرسام آور و ترس از بیکاری را افزود. این کتاب بطور مشروحی به توصیف شکل گیری اعتصابات و تظاهرات میپردازد و نشان میدهد که چگونه اعتراضات بطور خود بخودی و ناگهانی بر انگیزه هایی نظیر دستمزد های عقب افتاده، اخراج، بیکاری، فقر و بیجائی شکل میگیرند و با اعمال کوتاه مدت و اغلب بدون نتیجه پایان مییابند. این اعمال که خود نتیجه بی افقی و عدم سازماندهی است بدلیل محتوی محدود و کوتاه بودن عمر خود باعث میشوند که هیچ سازماندهی ثابت، پابر جا و قدرتمندی پا نگیرد. این بنوبه خود نیز به عدم تجربه اندوزی میانجامد و جنبش پیش نمیرود و در جا میزند. اما همین کتاب به روشنی میگوید که هر حرکتی به سرعت منتشر میشود و به کارخانهها و موسسات دیگر گسترش مییابد. کارگران در سالن های غذا خوری، سالن های خواب و بیغوله های استراحت دور هم جمع میشوند و تجربیات خودرا مبادله میکنند و برای حرکات بعدی تصمیم میگیرند. جنبش کارگری چین با همه ابعاد عظیمش با همه هیبت غول آسای خود کورمال کورمال قدم به پیش بر میمی دارد. بعنوان نمونه اعتصاب و تظاهرات هزاران کارگر معدن ذغال سنگ در شمال شرقی کشور است. دولت سرمایه چین تصمیم میگیرد بین 5 تا 6 میلیون کارگر معادن عمدتا ذغال سنگ و آهن را طول مدت معینی اخراج کند. کارگران 40 معدن در استان (Heilongjiang) و کارگران شهر (Shuangyashen) مرکز استان با خبر میشوند که 100 هزار تن (40 درصد نیروی کار) از آنها اخراج و بیکار خواهند شد. البته پروسه مبارزه کارگران بر سر دستمزد های پرداخت نشده بسیار طولانی است و از سال 2014 هنگامی که دولت صاحب معدن از پرداخت آنها خود داری میکند شروع شده است. اعتصابات و اعتراضات پشت سرهم رخ میدهد تا هنگامی که فرماندار شهر اعلام میکند که دولت محلی هیچ بدهی به کارگران ندارد. در این هنگام 10 هزار کارگر معدن همراه با خانواده هایشان راهی فرمانداری میشوند و به او گوشزد میکنند که اگر همین جا در حضور آنان عذر خواهی نکند و حرف خودرا پس نگیرد فرمانداری را کن فیکون مینمایند. فرماندار سرمایه عاجزانه عذر خواهی میکند. کارگران بعدا در مییابند که دولت محلی در خفا نیروی عظیم نظامی جهت سرکوبی فراهم کرده بود. مبارزات کارگران چین مانند کارگران ایران برای باز پس گرفتن دستمزد های عقب افتاده و حتی برای حفظ سطح دستمزد هایشان تلاش هایی است فقط برای حفظ ارزش کارشان، تلاش هایی است بر علیه فقر، گرسنگی، بی داروئی و بی سر پناهی که ضرورتی است در مبارزه روزمره با سرمایه. اما این حتی در صورت ادامه ی مبارزه بر سر دستمزدها هیچ تکانی بر اندام سرمایه نمیدهد زیرا کارگران با معلولها مبارزه میکنند و علت را که سرمایه است به حال خود رها کرده اند. هنگامی که نظام کار مزدی از دل مبارزه روزمره و پراکنده کارگران سالم و بدون خدشه بیرون میآید در واقع این کارگرانند که شکست خورده اند زیرا آنها در مقابل تغییرات بازار کار و تولید عکس العمل نشان میدهند و این چاره اساسی هیچ مشکلی نیست. کارگران چینی مانند همرزمان ایرانی خود با سر سرمایه ستیزی و مبارزه با نظام کار مزدی به نبرد با سرمایه نمیروند. اشتباه نشود کارگران با وجود این در بطن خود و در وجود خود و در هر حرکت خود سرمایه ستیزند. صحبت بر سر سازماندهی سرمایه ستیز، سازماندهی که بتواند و قادر باشد حد اقل برنامه ریزی اعتصاب، گسترش آن، تماس با سایر کارگران و حفظ روحیه و ادامه کاری را تضمین کند. دور باطلی که کارگران چین در مدت شش سال طی میکنند موجب سرخوردگی آن بخش از کارگرانی میگردد که کمترین اعتماد و اتکاء به نیروی طبقاتی دارند. به نتیجه نرسیدن و عدم ارتقاء مبارزات کارگری در چین باعث گردیده که پدیده خودکشی و تهدید به خودکشی در شکل تهدید به سقوط از ساختمان و خودکشی از جانب کارگران بیکار شده، بی خانمان و بدون کوچکترین ممر اقتصادی رشد بالایی داشته باشد. رشد این پدیده از 1.8 درصد نسبت به کل اعترضات در سال 2015 به 6 درصد در سال 2016 رسیده است. اینها دلایلی هستند بر عدم سازماندهی قدرتمند کارگری، خلا نبود سازماندهی شورائی کارگران که بتواند خشم طبقاتی آنها به سرمایه را سازماندهی کند، تجربیات آنها را جمع آوری و بکار بندد و نیروی پر توان این توده عظیم انسان های کارگر را تبدیل به قدرت طبقاتی تاریخ ساز نماید و از این طریق نور امید بر بخش کم تجربه و جوان آن بتابد که بجای عجز، استیصال و درماندگی احساس غرور و قدرت نماید.
نمودار 1
جنبش کارگری چین سال 2011 شاهد 185 اعتصاب در سراسر چین بود که از این تعداد فقط 46% شامل کارخانجات با حد اکثر 100 کارگر میگردید و 12% این تعداد کارخانجات بزرگی بودند که در آنها بین 1000 تا 10000 دست به اعتصاب زدند. رشد جنبش کارگری در صنایع کوچک از سال 2014 آغاز شد و هنوز ادامه دارد. باید توجه داشت که با وجود درصد کم صنایع متوسط و بزرگ در دو سال اخیراز آن جا که تعداد این اعمال کارگری افزایش عظیمی بعد از سال 2014 داشته اند و هنوز ادامه دارد، قدر مطلق (تعداد) آنها افزایش داشته است.
نمودار 2
تجزیه جنبش کارگری چین در نوع عمل آن یعنی اعتصاب بوضوح نشان میدهد که موسسات بزرگ و متوسط در سال 2016 در مجموع رشد چند درصدی نسبت به سال گذشته داشته اند. اما در کل اعتصاب در سال اخیر کمتر از سال گذشته وسیله مبارزه و نشان دادن قدرت ابتکار طبقه کارگر بوده است در عوض تظاهرات، بستن جادهها و اعتراضات کانال های نشان دادن خشم کارگران چین شده اند. مقایسه این ارقام با جنبش کارگری ایران نتایج ارزنده ای بدست میدهند. کل حرکات کارگران ایران در طول این نه ماه شاهد 147 اعتصاب بوده است که این حدود 13 درصد جنبش کارگری ایران در این مدت است. در حالی این در چین در سال 2015 حدود 58 درصد و درسال 2016، 49 درصد از کل جنبش کارگری این کشور است. اما نبرد کارگران در خیابان با رژیم سرمایه و کاهش هرچند ناچیز اعتصاب نشانه پیشرفت در جنبش کارگری نیست زیرا توقف چرخ تولید سود یکی از بارزترین شاخص های قدرت طبقاتی است. امکان دارد چنین نیز باشد که در برخی جاها بخصوص صنایع کوچک استفاده از این حربه به علت خطر اخراج محدود شده باشد.
سال | دلایل اعتصاب (در صد از اعتراضات) | |
عدم دریافت دستمزد | سطح پائین دستمزدها، ساعات طولانی روزانه کار و تلاش برای شرایط بهتر کار | |
2011 | %54 | %21 |
2012 | %37 | %28 |
2013 | %24 | %19 |
2014 | %52 | %12 |
2015 | %75 | %5 |
2016 | %76 | %7+%3 افزایش دستمزد |
جدول 1
یکی از مسائل حادی که کارگران چین نظیر کارگران ایران با آن دست به گریبان اند تولید ارزش اضافی و سود برای سرمایهداران بدون دستمزد است. بهمین دلیل جدول 1 بخوبی نشان میدهد که کارگران چین در طول شش سال اخیر وضعیت اقتصادی هر چه اسفناک تری پیدا کرده اند. اما این از مبارزه جوئی آنها نکاسته و حتی به فکر شرایط بهتر کار و دستمزد بهتر نیز هستند هر چند این یکی دائما در حال افول اما در سال 2016 رشدی 3 در صدی داشته است. در ابتدای خیزش کارگران چین علاوه بر عدم دریافت دستمزد طی ماه های طولانی حدود 20% اعتراضات و اعتصابات حول سطح پائین دستمزد، ساعات طولانی کار و تلاش برای شرایط بهتر کار، دور میزد. اما از اواخر سال 2014 اعتراض و از کار انداختن چرخ تولید، افزایش خشم طبقاتی که منجر به زد وخورد با محافظان کارخانه و پلیس میشود کینه و نفرت ناشی از عدم دریافت دستمزد میباشد. در سرمایهداری مدرن هنگامی که کارگران ابتدا تولید های انبوه ارزش اضافی را به سرمایه تقدیم کردند سرمایهداران با بی شرمی تمام از پرداخت حداقل بهای نیروی کار کارگران اجتناب میکنند و این بیشترین خشم را نزد کارگران ایجاد مینماید. این پدیده ای است که کارگران ایران، خود را با هم طبقه ای های چینی شریک میبینند. خشمی که نزد کارگران چینی مشهود است درست نظیر کارگران ایران میباشد با این تفاوت بارز که کارگران چینی اقدام عمل را در دست خود میگیرند و منتظر سرنوشت نمیمانند، چرخ تولید را از کار میاندازند و به این ترتیب سرمایه و دولت آن را عاجز از تولید سود مینمایند. دست به تظاهرات میزنند و از درگیر شدن با پلیس ترسی به خود راه نمیدهند. شاید اقدام بعدی کارگران چین هنگامی که سرمایهدار از تولید ممانعت میکند، درب کارخانه را میبندد و کارگران را اخراج مینماید، تسخیر کارخانه و ایجاد ارگان قدرت شورائی کارگران باشد.
توضیح مختصر اما نامکفی وضع اقتصادی چین چنین است که رشد اقتصادی جهان سرمایه بعد از بحران سراسری 2008-2009 تا امروز علیرغم تمامی تلاش هایی که از جانب دولت های قدرتمند سرمایه میگیرد و علیرغم تمامی توهم سازی های موسسات سرمایهداری جهت وانمود کردن این که بحران پایان یافته و دوره رونق اقتصادی فرا رسیده است تا امروز تمامی شان از واقعیت، کیلومترها به دوراند و رشد واقعی بسیار ضعیف و ناچیز است. دراین بین اقتصاد و تولید در چین هیچ وضع بهتری از سایر کشور های سرمایهداری ندارد که هیچ به جهت ابعاد تولید و ورود و خرج کالا کاهش رشد آن تاثیر بس وخیمی بر
اقتصاد کل جهان سرمایهدارد. سقوط قیمت فلزات، ذغال سنگ و انواع کالاهای معدنی سرمایه ای که در اثر رشد عظیم این صنایع، تحت سیطره رشد بارآوری کار این حوزه های پیش ریز سرمایه صورت گرفته خوراک مناسبی برای مفسران اقتصاد عامیانه ایجاد کرده و از آن میان کسانی که خود را تحت عناوین سوسیالیست و طرفدار طبقه کارگر قلمداد میکنند و توهم دارند که سرگرم انتقاد به سرمایهداری هستند، بطور ابتدائی و بچه گانه ای به افت و خیز قیمت کالاها و بخصوص این کالاهای سرمایه ای در بازار خیره میشوند و تمامی تفسیر های خودرا بر مبنای سقوط قیمت آهن، چدن، ذغال سنگ و نفت و غیره قرار میدهند که گویا سقوط اینها مبنای بحران است. اینان این قدر درک از مبانی اقتصاد سیاسی سرمایهداری ندارند که بتوانند بفهمند قیمت کالا که در رابطه عرضه و تقاضا بالا و پائین میرود و ظاهرا نا متعادل است مبنائی اساسی در ارزش کالا دارد که آن نیز بر حسب زمان کار اجتماعا لازم تعیین میشود. این مبنا در شرایط معین تولید یعنی درجه تکامل نیروهای مولد اجتماعی و بارآوری معین کار، ثابت است و اینطور نیست که تحت همین شرایط روزانه تغییر کند. تغییرات قیمت کالا چیز دیگری است و پیرو عرضه و تقاضا تغییر میکند اما در جائی به قیمت نسبتا ثابتی میرسد که انعکاس ارزش آن است. این ارزش کالا است که با رشد بارآوری کار و کاهش نیروی کاری که به نسبت سرمایه ثابت به کار رفته مورد استثمار قرار میگیرد کاهش مییابد. ارزش کالا کاملا وابسته به نیروی کاری است که آنرا تولید میکند و هنگامی که سرمایه هرچه کمتر از نیروی کار برای تولید استفاده مینماید به کم ارزش کردن هر واحد تولید منجر میشود. این است پایه نزول ارزش کالا. چاره سرمایهدار در این روند این است که هر چه بیشتر از همان کالا تولید نماید تا به سود بیشتری از طریق فروش کالا های بیشتر نایل آید و این چالش سرمایه از جمله صنایعی که در بالا از آنها نام بردیم است. این عامل بحران سرمایهداری است که خودرا در سقوط نرخ سود نشان میدهد. بحران در پروسه تولید آغاز میشود در حالی که دید محدود و تنگ منتقدین بورژوائی سرمایه آن را در سقوط قیمت کالا، عدم مصرف آن و از این قبیل معلولها جستجو میکند. ممکن است قیمت کالاها سقوط کند اما نشانه ای از بحران در تولید نباشد. سقوط ممتد قیمت نفت نه فقط از تولید مازاد آن است بلکه رشد بارآوری کار در این حوزه سرمایه که از نظر ابعاد سرمایه و پیشرفت در تکنیک های تولید قابل مقایسه با سایر حوزه های پیش ریز سرمایه نیست شرایط را برای تولید کنندگان آن آنچنان فراهم کرده که هر آن بخواهند میتوانند دست به تولید انبوه زنند و رقبا را از میدان بدر کنند، این عامل اصلی سقوط ارزش واحد نفت و بالطبع سقوط قیمت آن است. تکنیک هایی همچون فراکینگ با نیاز کم تر به نیروی کار این نقش را در تعیین قیمت نفت بازی میکنند. از این گذشته تکنیک جدیدی که باعث بار آوری بالاتر کار میگردد ارزش سرمایه های ثابت کهنه را کاهش میدهد و لذا از این طریق نیز ارزش کالای سرمایه ای که به کالای تولید شده منتقل میشود نیز کاهش مییابد. سرمایه راهی جز این ندارد زیرا این جزئی از وجودش است که اگر از حرکت باز ایستد رقبا اورا زنده زنده پوست میکنند و به همین دلیل است که کنگره حزب به اصطلاح کمونیست چین که بزرگترین سرمایهدار این کشور است در سال گذشته تصمیم گرفت که صنایع معدنی چین میبایست مدرن و مجهز به تکنیک های ربات و پیشرفته گردند. این پایه و علت اخراج 5 تا 6 میلیون کارگر صنایع معدنی چین است. مقابله با این اخراجها نیزاز وظایف جنبش طبقه کارگر چین است که تازه قدم های اول و ابتدائی را در اعتلای خود بر میدارد. راه طولانی و پر نشیب و فرازی پیش روست.
ابراهیم پاینده
آذر 1395