جناحهای حکومت سرمایهداری اسلامی ایران، اصولگراها و اصلاح طلبان، مشترکاً خواهان حضور فعال مردم در انتخاب رئیس جمهور هستند. آنها با گرفتن رای از مردم سهم بیشتری از کرسیهای حکومتی و برنامهریزی مورد پسند خود از سرمایهداری را میخواهند.
بخشی از سرمایهداران غیر حکومتی که فعلاً جمهوری اسلامی را سرپا و مقتدر میبینند و با مشاهده مماشات سرمایهداری غرب با حکومت ایران دندان طمع سرنگونی حکومت را کنده اند نیز برای حضور در عرصه قدرت سیاسی، هر چند محدود و کم تاثیر، خواهان شرکت مردم در انتخابات هستند.
جناح هایی از سرمایهداران، عمدتاً خارج کشوری، که از قدرت سیاسی به بیرون پرتاب شده اند و یا هیچ شانسی برای ایفای نقش سیاسی نمی بینند سیاست تحریم انتخابات را تبلیغ میکنند.
به طبقه خودمان به طبقه کارگر نظر کنیم. بسیاری از کارگران میدانند که هیچ کاندیدا و هیچ جناحی قادر نیست از فلاکت ما بکاهد و خود اینان مسئول مستقیم سیه روزیهای گریبانگیر ما هستند. کارگران معدن یورت و ساختمان پلاسکو، کارگرانی که ماه هاست حقوق نگرفته اند، جمعیت عظیم بیکاران، بازنشستگان و گور خوابها چه منفعتی در روی کار آمدن این جناحها و شخصیتهای ضد کارگر دارند!؟ آینده بسیار تاریک است و امیدی به بهبود اوضاع نمی رود. اما تجربه این سالها میگوید که نگرانی از روی کار آمدن کسانی که همین آینده را به شکل وحشیانه تری فراهم ببینند به خصوص در آخرین ساعتها جمعیت بیشتری را به پای صندوق رای میکشاند.
جامعه ما سرمایهداری است. یعنی اینکه میلیونها کارگر صنعتی، معلمان، پرستاران، کارمندان و سایر اجزاء طبقه کارگر باید برای زنده ماندن نیروی کار خود را به سرمایهداران بفروشند. ما با فروش نیروی کار خود به سرمایه محرومیت از هرگونه تصمیم گیری در مورد کار و شرایط زندگی را به دست میآوریم. کارگر با هر سطح از سواد و تخصص و درآمد همچون پیچ و مهره فاقد تصمیم گیری و دخالت در زندگی و تعیین سرنوشت خود است. در این نظام آنچه را که سرمایه بخواهد و برنامهریزی کند سرنوشت و تقدیر ماست.
انتخابات رئیس جمهوری یعنی اینکه کدام جناح و شخصیت رهبری و برنامهریزی استثمار، کسب ارزش اضافه و انباشت سرمایه را به عهده بگیرد. البته سرمایه این دروغ را اشاعه میدهد که شرکت در انتخابات و یا تحریم آن به دست گرفتن سرنوشت خود است.! سرمایهداران منفعت، انتظارات و آرزوهای خود را منافع همگان اعلام میکنند. تاریخ چندین ساله دورههای قبلی انتخابات به وضوح نشان میدهد شرکت یا تحریم انتخابات هیچ ربطی به تعیین سرنوشت ما ندارد. شرکت در انتخابات خود کشی و تحریم آن به انتظار مرگ نشستن است.
کارگری که به مبارزه با سرمایه نپردازد و افق زندگی خود را به مبارزه بر ضد سرمایهداری گره نزند چارهای ندارد تا در دو راهه شرکت یا تحریم انتخابات دست و پا زند. سرنوشت ما از کانال مبارزه مستقیم و رو در رو با سرمایه رقم میخورد. این حقایق ساده و بدیهی را همه جناحهای سرمایه، چه خواهان حضور مردم و چه تحریم کننده انتخابات، از قلم میاندازند و صحبتی در این موارد به میان نمی آورند. تحریم کنندگان و معترضان به جناح حاکم تنها اعتراضشان این است که چرا شرایط انتخابات غیر دمکراتیک و انحصار گرایانه است. این که کارگر استثمار شود و حاصل کار میلیارد تومانی خود را به اینان بسپارد از اصول مورد توافق آنان است.
در این روز همچون هر روز دیگری مانند کارگرانی که با مبارزات خود مانع محاسبه حقوق بازنشستگی از دو سال به پنج سال شدند؛ همچون کارگران هپکو و سایر کارگران برای مقابله با بیکاری و پرداخت حقوقهای معوقه و مقابله با ریز گردها، اعتراضات خود را ادامه دهیم و وسعت بخشیم. محصول کار ما نباید به سرمایه تبدیل شود. کسب دستمزد بیشتر، درآمد افزونتر بازنشستگان، بیمه بیکاری، پرداخت دستمزد به زنان خانه دار، بهداشت و آموزش و پرورش و ایاب و ذهاب رایگان، ممنوعیت کار کودکان، مراقبت و نگهداری رایگان از سالخوردگان و معلولان، توسط میلیاردها تومان ارزشی که توسط طبقه ما خلق میشود نه یک رویا که کاملاً امکان پذیر است. میتوانیم دست در دست هم، متحد و سراسری در محل کار و زندگی و در همه جای جامعه، شوراهای کارگری سرمایه ستیز خود را بنا کنیم. شعارها و مطالبات خود را محقق کنیم و قدم به قدم راه رهایی خود را هموارتر سازیم.
کارگران ضد سرمایهداری
اردیبهشت 96