با وجودیکه نسبت اعصابات و اعتراضات در سه ماهه دوم سال 96 در مقایسه با سه ماهه اول همین سال افزایش نشان میدهد اما با پایان سال پیش فاصله بزرگی دارد. حتی تعداد حرکات کارگری در روز، امسال نسبت به شش ماه سال گذشته افت کرده است (2.96 حرکت در روز تاکنون در مقابل 3.6 حرکت در روز در شش ماه اول سال گذشته). آن چه که همواره در این محاسبات از نظر پنهان میماند تعداد واقعی فعالان کارگری در تجمعات و اعتصابات است. این یکی از بزرگترین چالشهای جنبش کارگری ایران بخصوص در چند سال اخیر بوده که جز در موارد نادری تعداد اندکی در تجمعات اعتراضی و اعتصابات شرکت میکنند و تودهی انبوهی از کارگران نظاره گرند. کارگران نیشکر هفت تپه ابتدا هر بخشی بطور پراکنده دست به اعتراض و سپس اعتصاب زدند اما به تدریج نیروی جمعی آنها ظاهر شد. اما همه جا و در همه حوزههای پیشریز سرمایه کارگران چنین عمل نمیکنند. با وجود دستمزدهای چندین ماه عقب افتاده، تهدید بیکاری، کار در شاقترین و مرگبارترین شرایط که به حجم هنگفت سود و انباشت سرمایههای نجومی میانجامد اما به ندرت به اعتراض و اعتصاب انبوه و متحد کارگران ارتقاء مییابد. فقط بخش کوچکی از کارگران شهرداری آبادان که تعدادشان به چندین صد نفر میرسد دست به اعتصاب میزنند. 50 نفر کارگر پیمانکاری شهرداری آبادان بعد از چند روز اعتصاب عاقبت عقب نشینی کرده و به سر کار باز میگردند. فقط تعداد اندکی از کارگران کارخانه بلبرینگ سازی تبریز که همگی با تعویق چند ماهه دستمزد مواجهاند دست به اعصاب میزنند و بقیه اعم از رسمی وقرار دادی ناظر سرنوشت این کارگراناند. با وجودی که 4000 کارگر در گروه ملی فولاد ایران در اهواز با عدم دریافت دستمزد چندین ماه، تهدید فقر و آینده نا معلوم مواجهاند اما نه تنها تعداد معدودی در اعتصاب شش روزه شرکت میکنند بلکه حتی فراموش کردهاند که در پایان سال پیش همراه با توده دیگر کارگران اهواز قدرت عظیم خودرا در اعتصابی بی نظیر و اعتراضات خیابانی که لرزه بر اندام سرمایهداران و حکومت آنها انداخت، نشان دادند. کارگران کارخانه چوب و فلز اردکان اعتصاب کردند اما 15 تن از آنها به کار بازگشتند و همین امر موجب فشار سرمایهدار کارخانه بر بقیه کارگران اعتصابی گشت.
در بخشهای مختلف شهرداری اهواز 700 کارگر زیر شرایط مشابه دستمزدهای معوقه و زیر شدیدترین شرایط کار استثمار میشوند اما هر گاه تعدادی کارگر جان به لب رسیده دست به اعتراض و اعتصاب میزنند تنها و بی پناه میمانند و پس از مدت کوتاهی دست از پا درازتر به سر کار باز میگردند. این وضع اسفبار مبارزه کارگری به جرات گرفتن و گستاخی سرمایهداران و دولت آنها میانجامد. در این روندها کارگران نه تنها به خواستههای محدود خود دست نمییابند، نه تنها موفق به کوچکترین پیشرفتی در سازماندهی شورایی و ضد کار مزدی خود نمیشوند بلکه هر بار مایوستر از گذشته سریعتر و دست پاچهتر عقب نشینی میکنند و در روند بعدی از همان گام نخست عجز و زبونی در مقابل کارفرما و دولت سرمایه نشان میدهند. ما کارگران همواره احتیاج به درس آموزی از تجربیات سایر کارگران چه داخلی و چه مبارزه کارگران سایر کشورها داریم. شرایط مشابه گوناگونی در مقابل سرمایهداران و دولت آنها کارگران بسیاری از نقاط جهان را به هم پیوند میزند و آموختن از تجربیات یکدیگر مارا از تکرار اشتباهات و ارزیابیهای غلط دور میکند. کارگران هند و بنگلادش در زیر مهمیز و شلاق سرمایه و شرایط سخت زندگی و کار تودههای عظیم ارزش اضافی و سود نصیب سرمایه داخلی خود و بینالمللی میکنند. ما جسته و گریخته از مبارزات سخت و دائما سرکوب شونده آنها که زیر نفوذ سندیکاهای رفرمیستی دست و پا میزنند اطلاع مییابیم اما این اطلاعات چندان وسیع، ادامه دار و دقیق نیست تا بتوان استنتاج درستی از آن جهت درس آموزی کرد. اما جنبش کارگری چین به لحاظ عوامل گوناگونی دادهها و اطلاعات به اندازه کافی برایمان فراهم میکند تا از آن درسهای پر ارزش بگیریم. ما جنبش کارگری چین را در چند سال اخیر دنبال کردهایم و اولین درسی که از آن میآموزیم پیگری و تداوم مبارزاتی آنها است. این جنبش از حدود شش سال پیش همواره و در شرایط گوناگون و حتی سرکوب پلیسی و تلاشهای سندیکاهای دولتی در به انحراف کشاندن آن، توفنده به راه خود ادامه داده است. درست است که در طول این مدت هیچگاه موفق نشده قدم موثری در ایجاد و سازماندهی شورایی کارگری ضد کارمزدی بردارد اما هیچگاه سکوت نکرده است.
دومین مشخصه بارز مبارزات کارگران چین در اتحاد و پشتیبانی از مبارزات یکدیگر است که سبب دلگرمی اعتصاب کنندگان میگردد. تودههای شهری بارها و بارها به صدای کارگران اعتصابی و اعتراض کننده جواب مثبت میدهند. در بسیاری شهرهای صنعتی چین اعتصاب و تظاهرات بسان موج بر سطح آب منتشر میشود و به سرعت به سایر حوزههای پیشریز سرمایه گسترش مییابد. نمونههای بسیاری از همیاری و وحدت تودههای کارگری گزارش میشود و کتاب (China on Strike) گزارشات حدودا مفصلی از این موارد ارائه میدهد. نظارهگر نبودن کارگران دیگر حوزهها هنگامی که کارگران یک کارخانه دست به اعتصاب و یا اعتراض میزنند از آن مواردی است که ما به ندرت در ایران حداقل در سالهای اخیر شاهد آن بوده ایم. دیگر ویژگی اعتصابات کارگران چین پر قدرت و انبوهی شرکت کنندگان در اعتصاب است. بدین معنی که اعتصاب به ندرت حاصل عمل کارگران معدودی در موسسه تولیدی میگردد و حداقل این است که قدرت اعتصاب کارگران چین در تعداد هرچه بیشتر شرکت کننده است. با وجودی که از سه سال پیش رشد اعتصابات در بین کارگران شرکتهای متوسط و بزرگ متوقف شده و بر تعداد اعتصاب کارگران کارگاههای کوچک دائما افزوده گردیده اما این امر به کاهش تودهای شدن اعتصابات این واحدها نیانجامیده است.
تغییر بزرگی که در جنبش کارگری چین در سالهای اخیر رخ داده افزایش چشمگیر اعتراضات توام با تظاهرات و بستن جادهها است. بدین معنی که کارگران در بسیاری موارد به اعتصاب و متوقف کردن چرخ تولید سود، نشستن در کارخانه و منتظر سرنوشت خود شدن نمیمانند بلکه در اغلب موارد به خیابان میآیند و اعتراض خودرا به گوش دیگر کارگران شهر میرسانند و حتی دست به بلوکه کردن جاده و خیابانهای اطراف موسسه میزنند. در بین این نوع اعتراضات کارگری مواردی از حضور کارگران بیکار نیز هست. اعتراضات فردی که عموما به شکل خود کشی، اقدام و تهدید به خودکشی نظیر بر بام موسسه تولیدی رفتن و تهدید به خودکشی کردن هیچگاه از درصد ناچیزی بالاتر نرفته است. بیش از 95 درصد اعتصابات و اعتراضات کارگری در چین بر مبنای عدم پرداخت دستمزدها است درست همان شرایطی که کارگران ایران را به ستوه میآورد. مالکان شرکتهای دولتی و خصوصی از پرداخت دستمزدها ابا میورزند در حالی که کارگران زیر فشار فقر و نداری و گرسنگی زن و فرزند با قبول بیشترین فرسودنها میزان تولید را تا چند برابر افزایش میدهند. در طول سال 2017 تا کنون فقط 3.8 درصد از اعتصابات کارگران چینی بر مبنای افزایش دستمزد بوده است. 40 درصد از اعتصابات و اعتراضات را کارگران حوزه ساختمان و راهسازی انجام دادهاند حوزههای تولیدات صنعتی 21 درصد، 18 درصد کارگران حوزههای خدمات و فروش کالا، 9 درصد کارگران حمل و نقل و 2 درصد کارگران معدن به عهده داشتهاند. تقریبا همین اعداد در سال پیش جنبش کارگری چین به چشم میخورد.
ابراهیم پاینده
شهریور 1396