پرستاران بخشی از فروشندگان نیروی کار در بیمارستانهای دولتی و خصوصی هستند که با وجود کار طاقت فرسا، دستمزدشان کفاف معیشتشان را نمیدهد. اجبار زندگی، پرستاران بخش دولتی یا خصوصی را وادار میکند تا وقت استراحتشان را در بیمارستانهای خصوصی به فروش برسانند. این در حالی است که کمبود نیروی کار در بیمارستانها بیداد میکند. در بیمارستانها شاهدیم که بیمارانی روی تخت منتظرند تا ترخیص شوند اما اعضای خانوادهاش در تکاپو هستند تا هزینهی بیمارستان را فراهم کنند. چرا نباید درمان رایگان باشد؟! این دردی جانکاه است که خیل عظیم نیروی کار خالق سرمایه، چیزی در بساط ندارد که خود یا زن و فرزندانش را مداوا کند. دراین میان وضعیت پرستاران فارغ التحصیل که بخشی از زمان تحصیل خود را برای آموزش کار عملی در بیمارستانها صرف کرده اند بسیار دردآور است. حاکمان سرمایه به بهانهی آموزش کار عملی از این نیروی کار، حداکثر استثمار بدون پرداخت دستمزد را به دست میآورند. سرمایه با دانشجویان پزشکی نیز چنین میکند و در قبال کار شبانه روزی آنان، دستمزد بسیار ناچیزی میپردازد. در این نوشتهی کوتاه به شرایط کار پزشکانی که برای تخصص دورهی چهارساله را میگذرانند؛ نگاه میاندازیم.
پزشکانی که دورهی تخصص قلب یا زنان و … را میگذرانند؛ در سال اول دوره، ساعت 4 صبح راهی بیمارستان میشوند؛ ساعت 2 بعد از ظهر تعطیل میشوند؛ تا به خانه برسند 1 تا 2 ساعت در راه هستند، روز بعد، 48 ساعت کشیک هستند؛ در طول هفته تعطیلی ندارند و پنجشنبه و جمعه نیز سرِ کار هستند. در قبال این کار توأم با شکنجهی روحی و روانی، مجردها یک میلیون و متأهلها یک میلیون و سیصد هزار تومان میگیرند. این پولی که بعد از شش ماه به آنها پرداخت میشود با توجه به آنکه ساعت پنج صبح بایستی سرِکار باشند و در نتیجه مجبورند با آژانس رفت وآمد کنند، صرف ایاب و ذهابشان میشود. شاید سوال شود سرمایه چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی و حاکمان سرمایه، که تولید یعنی انباشت و تولید ارزش اضافی را سازماندهی و هدایت میکنند و کلیهی سکنات فروشندگان نیروی کار را در راه تحکیم مناسبات جهنمیِ نظام سرمایه و تولید ارزش اضافی مهندسی میکنند؛ برای علم آموزی و بارور شدن تخصص این پزشکان ارزشی قائل نمیشوند؟! خیر. علم و تخصص تا آنجا ارزش دارد که در خدمت تولید ارزش اضافی باشد و نه غیر! سرمایهداری، فرهنگ و سیاست ضدکارگری (ضد بشری) را به عنوان تنها دنیای ممکن به فروشندگان نیروی کار حقنه میکند.
در حالی که محصول مناسبات سرمایهداری، فحشا، اعتیاد، فقر و ذلتِ بیکران است؛ سرمایهی جهانی و به ویژه سرمایهداری ایران برای نجات خود از مردابِ بحران ـ که از گورِ سرمایه برمی خیزد ـ با توجه به ضرورتی که این مناسبات برایش تعیین کرده است؛ با طرحهای ضدکارگری کارورزی، کارآموزی و آموزش عملی پرستاران از دانشجویان انترن و همچنین پزشکانی که دورهی تخصصی خود را طی میکنند؛ به رایگان تولید ارزش اضافی میکند. میگوییم رایگان و شاید گفته شود دستمزدی به آنها داده میشود! دستمزدی که در نهایت پول ایاب و ذهابی است که برای دریافت آن بایستی 6 ماه در انتظار باشند. شرایط سیاه طبقهی کارگر ایران چنان است که برای گرفتن ایاب و ذهاب هم به اشکال مختلف باید مبارزه کرد. یکی از این پزشکان میگوید: «آنقدر مراجعه کنندگان زیادند که وقت خاراندن سرمان را هم نداریم. موقع غذا است؛ بیمار بدحالی سر میرسد یا زنی که وضع حملش رسیده است… باید از خیرِ خوردن ناهار هم بگذری! چارهای نیست… پس از رسیدگی مختصر به بیمار و سپردن آن به دیگر همکاران، در حالی که گرسنهای، آژانس خبر میکنی و راهی خانه میشوی. بارها شده که ساعت 5 بعد از ظهر به خانه میرسی، غذاخورده و نخورده به خواب میروی تا 4 صبح خود را به بیمارستان برسانی… بارها اتفاق افتاده است خود من یا دیگر همکارانم با پول قرضی، آژانس میگیریم…»
چه باید بکنیم؟ سالهاست پرستاران، دانشجویان انترن و پزشکانی که دورهی تخصصی را میگذرانند؛ برای افزایش دستمزد به شکلهای مختلف مبارزه کردهاند. امروزه میبینیم اشکال مبارزاتی، به پیروی از رفرمیستها (چپ و راست)، از روی ناچاری و لاعلاجی دارند به درخواست از نهادهای سرمایهداری، نوشتن نامه و شکوائیه خطاب به مجلس، دولت و … محدود میشوند. به رسمیت شناختن این نهادها با چنین دخیل بستنها و تجمع هایی، گره از مشکلات عدیدهی کارگران در هیچکدام از حوزههای معیشت، بهداشت و درمان باز نکرده است.
ما نیروی عظیمی هستیم و اگر به هم بپیوندیم، متحدانه، شورایی و سراسری در مقابل سرمایه بایستیم؛ چرخ تولید ارزش اضافی را از حرکت باز میداریم. سرمایه با تمام قدرتاش در مقابل جنبش سراسری کارگران نمیتواند راهی از پیش ببرد. ما شاهد بودیم که سرمایه به کارگران هپکو و آذرآب هجوم برد و بسیاری را لت و پار کرد اما حمایت بخشی از کارگران را نیز شاهد بودیم و جا دارد از حمایت کارگران آلومینیوم کار، ازهمزنجیران خود (هپکو و آذرآب) یاد کنیم. سرمایه تشنهی استثمار شدید ما کارگران است و به محض اعتصاب کردن ما، به تکاپو میافتد و تمکین نمیکند. این ما هستیم که در تداوم مبارزاتمان و حمایت دیگر کارگران، میتوانیم سرمایه را به زانو درآوریم. راهی جز این نداریم که متحد، شورایی و سراسری به مقابله با سرمایهداری برخیزیم.
رها پتکی
مهر 1396