قبل از هر چیز ذکر یک نکته در رابطه با جنبش کارگری ایران در سه ماهه دوم امسال لازم است و آن این که تنظیم گزارش قبلی در بیستم شهریور انجام گردید و در مدت باقی مانده این ماه، حرکات کارگری شدت بیشتری یافت بطوری که بر نسبت اعتصابات و اعتراض جمعی کارگران تاثیر گذارد، لذا چنان که دیده میشود در سه ماهه دوم، از درصد اعتراض فردی کاسته شد و به نسبت اعتصابات افزوده گردید. این روند رشد اعتصابات در ماه مهر نیز ادامه داشته بطوری که نسبت اعتراضات فردی به حدود نصف سه ماهه دوم کاهش یافته است. این در حالی است که تعداد اعتراضات در روز که در سه ماهه اول امسال 2.8 بود و در سه ماهه دوم به 3.2 اعتراض در روز افزایش یافت اکنون (تا 25 مهر) به 4.3 حرکت در روز افزایش یافته است و این نشان از رشد جنبش کارگری دارد. نقطه اوج اعتصابات در مهرماه و شاید تمامی سال تا کنون اعتصاب یک پارچه و متحد کارگران هپکو و آذرآب در اراک و اعتصاب کارگران پالایشگاه ستاره خلیج در بوشهر بود.
مبارزات اخیر کارگران هپکو، آذرآب و ستاره خلیج در کنار حوادث بعدی خود، به دور از هر گونه خوش خیالی و با تأکید بر اهمیت و ضرورت دوری از توهم پردازی، در مجموع از رشد نوعی اتکاء به خود و قدرت خود، هر چند بیش از حد ابتدایی و نازل و ناچیز، در گوشهای از جنبش کارگری حکایت میکرد. کارگران در اینجا بساط باور به وعدههای واهی کارفرمایان را تا حدودی جمع کردند، از بست نشینی و عریضه نگاری، بیشتر از پیش فاصله گرفتند. دست به اعتصاب زدند و به این نیز بسنده ننمودند. توده کارگر شاغل در هپکو اعتصاب را به خارج از محیط کارخانه بسط دادند، به سوی راه آهن رفتند، مسیر قطار تهران- خرمشهر و خلیج را سد ساختند، کارگران آذرب نیز همین کار را به شکل دیگری انجام دادند. آنان نیز جاده سراسری مرکز – غرب را بستند. اعتصاب کنندگان دو کارخانه با این اقدام همزمان، فریاد اعتراض خویش را به گوش همه همزنجیران خود در سراسر ایران و حتا جهان رساندند. ماجرا به اینجا نیز خاتمه نیافت. اعتصاب و اجتماع کارگران دو واحد بزرگ صنعتی با شبیخون هولناک و بشرستیزانه نیروهای سرکوب دولت اسلامی بورژوازی مواجه شد. کارگران با عزم استوار و ارادهای پولادین دست به مقاومت زدند. آنها پرشور و مصمم بر روی مطالبات خود پای فشردند و تأکید کردند که اعتصاب را تا حصول خواستهها ادامه خواهند داد. آنان با سر دادن شعار «مزدور برو گم شو» و فریاد زدن شعارهای کوبنده دیگر تنفر عمیق طبقاتی خود را به قوای سرکوب بورژوازی، به کل ماشین دولتی سرمایه و به طبقه سرمایهدار و دولتش ابراز داشتند. اعتصاب کارگران هپکو و آذرآب سوای همه اینها، رخدادهایی در پی داشت که به نوبه خود بسیار اهمیت داشتند. چند روز پس از نبرد نابرابر و رویاروی این کارگران با قوای سرکوب دولت سرمایه، جمعیت نسبتا کثیری از کارگران شهر اراک به حمایت از همزنجیران خویش برخاستند. آنها دست به برگزاری یک راهپیمائی پرشکوه زدند. شمار کثیری کارگر در این تظاهرات وسیع خیابانی شرکت کردند و بر پشتیبانی خود از خواستههای کارگران هپکو و آذرآب تأکید نمودند.
در پالایشگاه ستاره خلیج نیز سیمای پیکار جاری کارگران با دفعات پیش و خیلی جاهای دیگر متفاوت شد. توده کارگر برای تحقق خواستههای خود ضرب الاجل تعیین نمودند. آنها دست از کار کشیدند و همزمان اعلام داشتند که از فردای پایان مهلت تعیین شده علاوه بر انسداد مجاری تولید اضافه ارزش دست به ایجاد اختلال در کل نظم اقتصادی سرمایه و تهدید هر چه بیشتر منافع سرمایهداران خواهند زد.
این رخدادها با اینکه دامنهای بسیار محدود داشتند، با اینکه صرفا در این یا آن گوشه جنبش کارگری رخ میدادند، با آنکه به صورت بسیار گسیخته و بی ارتباط به وقوع میپیوستند، اما در هر حال بارقهای بسیار کمرنگ از نوعی تحرک مصمم تر را در میان تودههای کارگر خاطرنشان میساختند. همه اینها گواه آن بود که حداقل بخش قابل توجهی از توده فروشنده نیروی کار دریافته است که با بست نشینی و طومار نویسی و بستن دخیل به قانون و قرار و قدرت سرمایه قرار نیست هیچ مشکلی از معضلات آنان گشوده گردد. این حوادث نشان میدادند که کارگران اتکاء به قدرت طبقاتی خود، اعمال این قدرت علیه صاحبان سرمایه و دولت سرمایهداری را بیش از پیش مد نظر قرار میدهند و برای نمایش آن تلاش میکنند.
نکته دیگری را هم پیش کشیم. ما به طور معمول بر اهمیت اعتصابات، خواباندن چرخه ارزش افزائی سرمایه، آمیختن اعتصابات با راه بندانها و تظاهرات خیابانی، تصرف کارخانه، گرفتن خانههای خالی و مانند اینها اصرار میکنیم. چرا؟ دلیل این اصرار بسیار روشن است. واقعیت این است که جنبش کارگری تنها آنجا جریان دارد که راه اعمال قدرت طبقاتی را پیش میگیرد. که پیچ و خم پیکار طبقاتی را میپیماید، که علیه نظم اقتصادی و سیاسی و مدنی و حقوقی و سایر اشکال نظم سرمایه میجنگد. که دست به کار سازمان یابی شورایی قدرت طبقاتی خود میگردد، این قدرت را دقیقا علیه سرمایه اعمال میکند. این جنبش در غیر این صورت و در کلیه مواردی که به قانون و حقوق و نظم سرمایه میآویزد، وقتی بساط بست نشینی پهن میکند، زمانی که به این و آن نهاد دولتی متوسل میگردد، دیگر نه مبارزه طبقاتی که خاکسپاری و تشییع جنازه این مبارزه را دنبال مینماید.
اعتصاب روش مبارزه من درآوردی نیست بلکه برای اتخاذ آن لزوما محاسبه عملی و واقعی و حداقل سازمان دهی صورت میگیرد، توجهی مشخص به واقعیت روز میشود. بدین معنی که اعتصاب مصنوعا و بر مبنای تبلیغ این یا آن نیروی خارج از جنبش کارگری شکل نمیگیرد. با وجود این، اسیر دام دور باطل اعتصاب برای نفس اعتصاب شدن و گیر افتادن در حلقه تنگ اعتصاب برای کسب دستمزدهای معوقه و یا احیانا افزایش دستمزدها، کاهش ساعات کار و شرایط بهتر کار، بیراههای است که براحتی جنبش کارگری را خسته و فرسوده میکند. پیدا است که اعتصاب نمیتواند بعنوان هدف نهایی در نظر گرفته شود بلکه وسیلهای است برای سازمان یابی مناسب که کل نظام مزدی را هدف قرار دهد. سازماندهی طبقاتی کارگران به عنوان طبقهای که مبارزات روزمره علیه سرمایه و نظام مزدی را پیش میبرد، خود را آموزش میدهد و جنبش کنونیاش را از دور باطل تلاش برای بازپس گیری دستمزدهای عقب افتاده و شرایط بهتر کار به درجات بالاتری ارتقاء میدهد. مشکل اساسی کارگران نبود شرایط بهتر کار، دستمزد بیشتر و نبود دستمزد نیست بلکه خود نظام مزدی است که مسبب تمامی بدبختیهای طبقه کارگر است. درجه بالاتر مبارزه طبقاتی شناخت بهتر نظام مزدی، جمع آوری نیروی طبقاتی در شوراهای کارگری و ایجاد سازمان عمومی شوراهای سراسری کارگران که برای سرنگونی نظام سرمایهداری و بر پایی جامعه بی طبقه مبارزه میکند. کسب تجربه جامعه گردانی نظام بی طبقه نه در آینده بلکه هم اکنون و در همین مبارزات روزمره باید فراهم شود. پرورش کارگران برای جامعه گردانی در بطن جنبش روزمره صورت میگیرد. تمامی اینها بدین معنی است که حتا اگر کارگران در جنبش روزمره خود موفق گردند و سرمایهداران را گام و یا گامهای به عقب برانند، به اهداف خود رسیده اند؟ نه، کارگران هیچ گاه ئ در هیچ زمانی از مبارزه بر علیه نظام مزدی باز نایستادهاند. تاریخ چند صد ساله نظام سرمایه و کارمزدی از تضادی حکایت دارد که تا هنگامی که این نظام به هر شکل و هیبتی وجود دارد نبرد طبقاتی عنصر اصلی آن است.
ابراهیم پاینده
مهر 1396