این روزها همه از«اعتصاب سراسری کامیونداران»!! میگویند. در همان حال همه از مبارزات کارگرانی صحبت میکنند که خواستار بالا رفتن بهای حمل کالاها هستند. هیچ کس نمیپرسد که بالاخره اعتصاب کنندگان صاحب سرمایه اند یا کارگرند؟!! اگر اولی هستند چرا خواستار مزد بیشترند و اگر دومی میباشند، از افزایش بهای حمل و نقل چه چیز عایدشان میگردد؟!! هیچ کس توضیح نمیدهد که از کی تا حالا کارزار کارگران برای کاهش سلاخی مزدهای خود با کمپین صاحبان سرمایه برای سودهای افزون تر جنبشی یگانه و همگن گردیده است؟؟!! همه از اعتصاب و اعتراض میگویند اما کمتر کسی به آنچه سرمایه بر سر این به اصطلاح «کامیونداران»، این کارگران، این توده عظیم در حال اعتصاب و کارزار آورده است میپردازد. ببینیم واقعیت چیست؟ چند نکته را نظر اندازیم.
«کامیونداران» نه کامیون دار که علی العموم بردگان مزدی سرمایه اند. آنچه دارند اساسا نیروی کارشان است که به ویژه مورد نیاز و باب طبع سرمایه داران بخش حمل و نقل است. اینها در عین حال به لحاظ شرایط فروش نیروی کار در حالت های مختلفی قرار دارند. جمعیت کثیری به طور فاش و لاش و بدون هیچ رمزآمیزی کارگر این یا آن سرمایه دار، این یا آن تراست حمل و نقل یا نهاد خصوصی صاحب سرمایه میباشند، اما همه این چند صدهزار راننده چنین نیستند. حدیث زندگی آنان این گونه است که کامیونی را از یک بنگاه عظیم حمل و نقل تحویل میگیرند. مالک یا مالکان بنگاه برای این کار شروط بسیار دشوار و پیچیدهای دارند. کارگر راننده تحویل گیرنده کامیون موظف، ملزم و مجبور است که کل بهای کامیون را در طول مدتی معین به مؤسسه بپردازد. همراه با پرداخت اقساط بدهی، بالترین درصد سود را هم تحویل سرمایه دار دهد، کل هزینه استهلاک کامیون را که سر به فلک میکشد، ریال، به ریال تقبل کند، کل مخارج سوخت و تعمیر و همه آنچه که لازمه نگهداری و مصرف وسیله کار اوست بر دوش گیرد. همه این ها را پرداخت نماید، اما تا اینجا فقط شروع کار است و «کامیونداری»!! او در گرو عبور از هفت خوانهای عظیم تر و بسیار پیچیده تری است که سرمایه برای تشدید بی مهار استثمار وی بر سر راهش پهن کرده است. این کارگران برای یافتن کار باید به شرکت های عظیم دلال در شبکه حمل و نقل کالا رجوع کنند و سرمایه داران مالک این شرکت های مشتری یاب!! بین 50 تا 80 درصد و به طور میانگین 65% کل حاصل کار رانندگان را زیر نام «حق کمسیون» یا حق پیدا کردن مشتری از چنگال آنها خارج میسازند. به این ترتیب مشاهده میکنیم که این کارگران راننده، باید در قبال کار با ابزار کار خویش اولا همه بهای ابزار را پرداخت کنند، ثانیا حجم عظیمی سود بر قیمت ابزار کار اضافه کرده و تحویل سرمایه دار دهند، ثالثا 65 درصد آنچه را که از حاصل کارشان باقی میماند به عنوان حق کمیسیون به حساب سرمایه داران دلال یا رابط میان کارگران و مؤسسات عظیم صاحب کالاهای مورد حمل و نقل ریزند. داستان ادامه دارد. کامیون ها غالبا ساخت کارخانه های خودروسازی چین هستند، به شدت آسیب پذیرند و هزینه استهلاک آن ها سرسام آور است. هزینه سوخت نیز هر روز بیش از روز پیش میگردد. کل این هزینه ها باید از آنچه نصیب کارگران میشود کسر گردد. این رشته سر دراز دارد. با خروج دولت امریکا از برجام حجم واردات کالا از بازار جهانی سرمایه داری افت کرده است. این امر بر حجم کالاهائی که یک کارگر راننده میتواند از شرکتهای وارد کننده دریافت و برای سرمایه داران خریدار حمل کند تأثیر جدی گذاشته است. کاهش این میزان کالا باز هم آنچه را که از حاصل کار کارگر برای خودش میماند به شدت تنزل داده است. همزمان طرح تیم ترامپ برای تشدید تاریخا بی سابقه تحریم ها بهای قطعات یدکی، تعمیرات، استهلاک و همه چیز ابزار کار کارگران را به اوج برده است. نتیجه همه این ها آن شده است که کارگران راننده با اینکه شبانه روز در حال کارند اما هیچ چیز برای بازتولید بهای نیروی کار، برای خورد و خوراک و پوشاک و دارو و درمان و اجاره بهای کومه مسکونی فرزندانشان باقی نمیماند. به ویژه و افزون بر همه اینها آنکه باید بالاترین میزان حق بیمه ها را نیز پرداخت کنند، رقمی که به نوبه خود بیش از حد سنگین است و فشار آن بر باقی مانده بهای نیروی کار توده کارگر راننده خرد کننده و کوبنده است. «کامیونداران» مورد جنجال و بلوای شبکه های اجتماعی بورژوازی در واقع این کارگران هستند. کارگرانی که نامشان کامیون دار است اما برده مزدی سرمایه آن هم از نوع زیرفشارترین آنها میباشند. این ها به جای کارگر این یا ان سرمایه دار بودن کارگر کل سرمایه اجتماعی، کارگر طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری هستند. این جمعیت با همزنجیران نوع نخست خود که فاش و عریان برای سرمایه داران حمل و نقل کار میکنند هیچ تفاوت مهمی دارا نیستند. فاجعه اما به اینجا هم ختم نمیگردد.
این جمعیت عظیم چند صد هزاری نفری کارگران وقتی که میخواهند فریاد ناچیزی، حقارت و شبه رایگان بودن بهای نیروی کار خویش را بر طاق آسمان سرمایه داری کوبند، در چگونگی طرح اعتراض خود به شدت اسیر گمراهه پردازی ها و برهوت آفرینی های سرمایه اند. چارهای ندارند سوای آنکه به جای افزایش دستمزد، از افزایش بهای حمل کالا سخن گویند!! ماجرا معلوم است. این چند صد هزار کارگر برای سرمایه کار میکنند، کارگر سرمایه اجتماعی یعنی کل سرمایه ها، کل نظام سرمایه داری و دولت سرمایه میباشند. توسط سرمایه به وحشیانه ترین شکل استثمار میشوند. وقتی از افزایش بهای حمل کالا میگویند، خواستار گرفتن این افزایش از سرمایه هستند، افزایش مورد بحث سوای مطالبه افزایش بهای نیروی کار هیچ چیز دیگر نیست. کارگران حمل و نقل در زمره اثرگذارترین بخش طبقه کارگر میباشند. آنها باید بدانند و تعمق کنند که خواست آنها خواست کاهش کار لازم آنها به زیان کار اضافی، مبارزه آنها علیه شدت استثمار سرمایه داری و جزء لایتجزای مبارزه کل کارگران علیه سرمایه است. ما از همه بخش های طبقه کارگر میخواهیم که به حمایت از پیکار کارگران راننده برخیزند. همزمان به این کارگران نیز یادآور میگردیم که به نقش عظیم خود در مختل سازی چرخه ارزش افزائی سرمایه و اعمال قدرت طبقاتی ضد سرمایه داری فکر کنند. به این اندیشند که میتوانند این قدرت را در حمایت از مبارزات کارگران هپکو، آذراب، راه آهن، معلمان، پرستاران، کارگران هفت تپه و فولادسازی و کل توده های طبقه خود به کار گیرند. به این فکر کنند که اگر آنها و کل طبقه آنها دست در دست هم علیه سرمایه متشکل و متحد گردند، میتوانند تمامی خواست های روز خود را در بالاترین سطح، بر سرمایه داران و دولت آنها تحمیل کنند، اگر چنین کنند، چنان قدرتی خواهند شد که تا برچیدن کامل بساط کار مزدی پیش خواهند رفت.
کارگران ضد سرمایه داری