با کار خویش همه چیز به اندازه لازم تولید کردهایم.
شورایی متشکل شویم و سرنوشتِ حاصل کار و تولید خود به دست گیریم
گرسنگی به طور بیامان بر اندام بسیاری از تودههای طبقه ما شلاق میزند. طوفان فقر و فلاکت و گورخوابی لحظه به لحظه مهیبتر ما را در خود میپیچد. فقدان دارو و امکانات درمانی تمامی روزنههای زنده ماندن را بر روی بیماران همزنجیر ما مسدود کرده است. گسترش بیکاری، گرانی و خطر قحطی، نفس هر کارگری را به بند آورده است. از زمین و آسمان جهنم بردگی مزدی، سوای این نکبتها و مصیبتها هیچ چیز دیگری نمیروید و نمیبارد. در دل این وضعیت وانفسا پیدا است که هر فردی، هر طبقه ای، لایههای متفاوت طبقات مختلف و متضاد، احزاب و رویکردها و محافل گوناگون اجتماعی و طبقاتی هر کدام حرف خویش دارند و راه چاره خود بر زبان میرانند. کل بورژوازی با تمامی توان به تنها چیزی که میاندیشد حفظ سرمایهداری، بقای حاکمیت سرمایه و تحمیل این نظام بر ما است. بخش هایی از این طبقه که سهم کمتری در ساختار قدرت سیاسی یا مالکیت سرمایهها دارند، میکوشند تا حاکمان روز سرمایهداری را بی کفایت و خود را شایستگان واقعی رهائی نظام بردگی مزدی جار زنند و از این طریق بر سهم مالکیت و قدرت خود بیافزایند. احزاب، سازمانها، گروهها و محافل طیف رفرمیسم راست و چپ به رغم تمامی ورشکستگیها و استیصالها با گفتن مرگ بر رژیم حاکم، به هر حال ناله تاریخی خود را سودا میکنند. وضع چنین است و در دل این سونامی وحشت، ما کارگران ضد سرمایهداری سخن خاص خود را داریم، حرف ما این است که طغیان فلاکت، فقر، گرسنگی، گورخوابی و بی داروئی هیچ ربطی به نبود مایحتاج اولیه معیشتی یا امکانات اساسی مورد نیاز روز ما، حتی در قعر همین شرایط فاجعه بار سرمایهداری ایران ندارد. ما با کار شبانهروزی و دو شیفتی یا بیشتر دهها میلیون انسان همزنجیر، از کودک و پیر و جوان و زن و مرد، همه چیز بسیار بیشتر از حد احتیاج تولید کردهایم. همه آمارها با صدای رسا این را میگویند و تصدیق میکنند.
حجم غلات حاصل کار ما در سال 96 اعم از گندم، جو، برنج، ذرت و مواد مشابه بسیار بالاتر از مصرف متعارف 80 میلیون سکنه جامعه بوده است. در طول این سال فقط حجم گندم و برنجی که تولید کردهایم مرز 17 میلیون تن را پشت سر نهاده است. رقمی که سهم روزانه هر خانوار 4 نفری از آن حدود 2 و نیم کیلو است. گوشت قرمز و مرغ محصول کار ما توده کارگر برای ارتزاق هر خانوار از کل جمعیت به رقم 360 گرم در روز میرسد. این میزان در مورد شیر، از یک و نیم لیتر بالاتر است. به گزارش مراکز آماری و مراجع رسمی رژیم نگاه کنید. لیست واردات و صادرات کالاهای اساسی منتشر شده از سوی این بنگاهها را با دقت مرور نمائید. سرمایهداران و دولت آنها از محل صادرات همین کالاها رقمی بالاتر از کل بهای فروش نفت دریافت کرده اند و بر سرمایههای خود افزوده اند. آنچه بر قلم آوردیم صرفا بیان مشتی از خروار است. همه تأکید بر این است که حاصل تولیدات ما در تمامی حوزهها، از خورد و خوراک، پوشاک و فرش و کفش و مسکن تا بسیاری از اقلام داروئی و امکانات پزشکی و نیازهای آموزشی، تا اتوموبیل و یخچال و فریز و لوازم آشپزخانه و تمامی وسائل خانگی دیگر بسیار انبوه و مازاد بر همه نیازها است. ما کل اینها را تولید کردهایم. در چنان سطحی تولید نمودهایم که متوسط سودها و سرمایههای حاصل این تولیدات، 13 بار از آنچه صرف معیشت، دارو و درمان، آموزش، لباس مسکن و تمامی تار و پود زندگی کل طبقه 55 میلیونی تودههای همزنجیر ما شده است بالاتر است. این آمار که مورد تأیید همه منابع آماری رسمی دولت درنده سرمایهداری است بانگ میزند که فقر و گرسنگی و فلاکت مستولی بر ما هیچ ربطی به کاستی تولید و کسری محصولات مورد نیاز ندارد. معضل بنیادی آن است که ما هر چه تولید کرده و دنیای بیکران کاری که انجام دادهایم یکسره از دستمان خارج گردیده است. ما به حکم کارگر بودن از کار خود و از پروسه تعیین سرنوشت کار و تولید خود جدا هستیم. هر چه کار میکنیم و تولید مینمائیم یکراست سرمایه طبقه سرمایهدار میشود. همین حالا، در همین دقایق حساس، در محاصره قحطی و گرسنگی و گرانی، سرتاسر فروشگاهها، انبارها، کشتیها، بندرها، سیلوها و مخازن، مالامال از کالا است. کالائی که با دستان بی خون و پیکر معلول ما تولید شده است و سرمایهداران سفاک انسان خوار در تدارک فروش هر چه پرسودتر آنها به ما یا همزنجیران ما در ممالک دیگر هستند. بیائید یک بار و برای همیشه، به این موضوع، به سرنوشت کار و محصول کار خویش اندیشیم. بیائید به جای راه افتادن و سر دادن شعارهای توخالی، دست در دست هم گذاریم و در تدارک استیلا بر سرنوشت کار خویش افتیم. ما میتوانیم کویر گرسنگیها، قحطیها، بیماریها، بیداروئیها، زندانهای سرمایهداری را با جامعهای آکنده از سیری، رفاه، بینیازی، امنیت، بهداشت، تعالی جسمی و فکری جایگزین سازیم. برای این کار باید نقشهمند و آگاه و هدفمند متحد شویم. در نقطه، نقطه این جهنم، در کارخانهها، مزارع، کشت و صنعتها، مدارس، بیمارستانها، راهها، بنادر، معادن، محلات، مهد کودکها، خانههای سالمندان، در زمین و هوا و دریا، در همه جا، هر کجا که کار و زندگی میکنیم، شوراهای خود را بر پای داریم. شوراها را به هم پیوند زنیم و یک جنبش نیرومند سراسری شورائی ضد سرمایهداری راه اندازیم. با نیروی عظیم تاریخ آفرین مبارزه طبقاتی 55 میلیون نفوس تودههای خود خواستار تسلط کامل بر کل کار و تولید و محصول کار و سرنوشت زندگی خویش شویم. هر چه کارخانه است را به تصرف شوراهای خود در آوریم. کل خانههای خالی را از چنگ مالکیت جنایتکارانه سرمایهداران خارج سازیم. تمامی فروشگاههای بزرگ و متوسط آکنده از تولیدات خود را در اختیار کامل خویش گیریم. مدارس، بیمارستانها، جادهها، تأسیسات آب و برق و گاز، سدها، کشت و صنعتها، معادن، کل انبارها، سیلوها و مخازن کالاها، تمامی بنادر مالامال از محصولات، همه و همه را در دست قدرت شوراهای سراسری ضد سرمایهداری بگیریم. طبقه ما توان انجام این کار و ایفای این نقش تاریخی را دارد. راه رهائی ما از اینجا آغاز میگردد. هیچ چیز شرم آورتر، کثیف تر و منحط تر از این نیست که به جای این کار، به جای پیمودن این راه با مشتی بازاری و شریک استثمار وحشیانه خود و نسلهای گذشته خود همصدا گردیم. جدال مشتی بازاری با دولت اسلامی جدال شوم بر سر سهمبری افزونتر از محصول کار و استثمار ما است. هر گونه همصدائی با هر بخش طبقه سرمایهدار و هر رویکرد خواستار بقای سرمایهداری یا خواهان تغییر شکل نظام بردگی را ننگآور بدانیم. یک بار دیگر بر سر یکی از حساسترین تندپیچهای تاریخ قرار گرفتهایم. به برپائی شوراها روی آریم. جنبش شورائی طبقه خویش را بر پای داریم. تسلط کامل بر سرنوشت کار و تولید خویش را دستور کار پیکار روز کنیم.
کارگران ضد سرمایهداری
پنجم تیر1397