جنبش کارگری ایران باید شورایی و سراسری گردد و تا زمانی که مبارزات کارگران به صورت شورایی نتواند شکل گیرد و اسیر دور باطل مبارزات سندیکایی و قانونی باشد راه به جایی نمیبرد و دورنمایی نیز برای آینده خود و بشریت به تصویر نمیکشد. همانطور که بارها یاد آور شدهایم تنها ظرف مبارزه طبقاتی ما که از مرزها و نظم سرمایه فراتر میرود و آن را به دار مبارزه قانونی و سندیکایی نمیآویزد بلکه بر اساس قدرت کارگری بر علیه روابط کار مزدی سازمان میدهد شوراهای ضد سرمایهداری آحاد کارگران است. تنها راه رهایی ما از یوغ سرمایه، حصول خواستهای روزمره، شرایط بهتر کار، به عقب راندن سرمایهداران و دولت آنها در تمامی عرصهها، دخالتگری مستقیم ما در عرصه تولید و توزیع کالا و در نهایت به چالش کشیدن مناسبات سرمایهداری ایجاد یک جنبش شورایی سراسری قدرت مند است. ما در طی سه ماه اول سال و در ادامه مبارزات و اعتصابات سال گذشته خود نشان دادیم که بنمایه ی مادی چنین جنبش شورایی را داریم و از ابتدای خردادماه قدرت سازماندهی اعتصاب سراسری خودرا در حوزه نقل و انتقال کالاها نشان دادیم و به سرمایهداران و دولت آنها نشان دادیم که کلید چرخ کل کار و تولید جامعه در دستان ما ست و در عمل چرخ تولید در حوزه گردش سرمایه را در مدتی نسبتا طولانی متوقف کردیم. جنبش ما چه در شکل اعتراضات و چه بصورت اعتصاب، از حیث کمی و کیفی به پیش میرود. نمودار زیر کمیت رشد نسبی آن را در مقایسه با سال گذشته نشان میدهد. آن چه در این جا نمایان نیست اما لازم به ذکر است تعداد حرکات کارگری در مقایسه با سال گذشته و حتی ماههای اخیر است. جمع اعتراضات و اعتصابات سه ماه امسال به رقم 424 رسید در حالیکه جمع همین حرکات در سه ماه اول سال پیش به رقم 187رسید. ارقام اعتراضات و اعتصابات کارگری تاکنونی امسال فقط با رقم سه ماه آخر سال گذشته یعنی 481 حرکت کارگری بعد از خیزش کارگری دی ماه قابل مقایسه میباشد. چنانکه نمودار بعدی نشان میدهد 181 اعتصاب سه ماه اخیر نیز فقط با جمع اعتصابات سه ماه پایانی سال گذشته یعنی 231 قابل مقایسه است. از اینها گذشته کیفیت اعتصابات و اعتراضات یعنی خشم طبقاتی، سازش ناپذیری و پیگیری آنها است که در ادامه خیزش روزهای دی ماه پیش است. روزهایی که طبقه کارگر ایران شاهد نمایش با شکوهی از نبرد طبقاتی هزاران کارگر راننده بر علیه سرمایهداران و دولت آنها بود. نبردی بر بستر خروش نیروی کار مزدی که زیر فشار فقر، گرسنگی، تنگدستی و بیکاری جانشان به لب آمده و هر روزه در سراسر ایران و همه حوزههای کار بر علیه سرمایه و دولت آن فریاد خشم سرمی دهند.
در ادامه لازم است به گزارش تعطیلی مراکز کار و بیکار سازی کارگران در سه ماه اول سال بپردازیم. تعطیلی مراکز کار و بیکار سازی کارگران ادامه دارد و در ماه خرداد نیز 11 مرکز کار تعطیل شد. مجموع سه ماه بیکار سازیها به 42 مرکز کار و بیکار سازی حدود 70 هزار کارگر در همین مدت سه ماه رسید. سرمایهداران و رژیم سرمایه با این ترفند نه تنها کارگران را راهی برهوت فقر، گرسنگی، آوارگی و پیامد آنها میکنند بلکه با این وسیله قصد جدا کردن بخشی از کارگران از بدنه جنبش کارگری و ضربه زدن به این جنبش دارد. اما کارگران اخراجی به جنبشهای خیابانی خود ادامه میدهند و به خیل عظیم کارگران آواره شهرها که خیزش پر نهیب دی ماه را بوجود آوردند، افزوده میگردند. خیزشی که رعشه بر اندام طبقه حاکم سرمایهداری ایران از همه جناحها انداخته است. کارگران بیکار نیز همانند دیگر کارگران راهی جز متشکل شدن در شوراهای کارگری ضد سرمایهداری ندارند. آنها میبایست خشم و نفرت طبقاتی خودرا سازمان دهند و با اتکاء به نیروی عظیم جنبش خود و اتکاء به مبارزه طبقاتی همه جا جاری طبقه خویش، طومار این کهنه رباط کثیف استثمار، درندگی، وحشت و بربریت را برای همیشه در هم کوبیم. ما تا کنون نیز نشان دادهایم که چنین امری امکان پذیر است.
ابراهیم پاینده
تیر 1397