در سیطره تسلط سرمایه داری، کل منابع طبیعی، آب ها، زمین ها، جنگل ها، دریاها، کوهها، دشت ها، چشمه ها، آبشارها، ذخائر زیرزمینی، بیابان ها و تمامی آنچه در طبیعت یافت می شود، ساز و کار چرخه ارزش افزائی سرمایه می شود و سرمایه می گردد. سرمایه همه اینها را می بلعد، جزء پیوسته خود می سازد، از دسترس انسان ها خارج می کند، ملک طبقه سرمایه دار و بخش انداموار سرمایه اجتماعی کشورها می گرداند. آنچه روزگاری در خدمت آدمیان و وسیله رفع حوائج آنان بود، نیروی قاهر مستولی بر آنها، تصمیم گیرنده مرگ و زندگی آنها و تعیین کننده سرنوشت کار و تولیدشان می سازد. وضع روز آب در جامعه را نگاه کنیم، قطره، قطره آب رودهای پرخروش، از ارس تا هیرمند، از اترک تا کارون، کل چشمه ها، قناتها و هر جرعه آبی که هر کجا جاری است، اینک سرمایه با سودهای نجومی سرمایه داران سپاهی، غیرسپاهی و در یک کلام طبقه سرمایه دار است. شیادانی که تریبون داران دینی آنها، قرنهای متمادی، با مرثیه لبان تشنه حسین و علی اصغر ارتزاق می کردند، در طول این چهل سال، در نقش صاحبان غولهای مالی و صنعتی سرمایه داری، با سرمایه کردن کل آبها 50 میلیون نفوس کارگر را اسیر مرگ ناشی از بی آبی نموده اند. بر روی هر وجب هر رودخانه ای سدی کشیده اند. سرمایه ها و سودهای حاصل استثمار ما را سرمایه این سد سازی ها ساخته اند، سد و آب و رودخانه و دشت و زمین و همه چیز را سرمایه کرده اند و نتیجه آن اینک فریاد واعطش دهها میلیون کودک و جوان و پیر کارگر در سراسر جهنم سوزان سرمایه داری است.
طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری چنین کرده است و ما یگانه چاره کار را سر دادن فریاد اعتراض دیده ایم، اما مجرد اعتراض کافی نیست. تظاهرات خیابانی نوعی نمایش قدرت است اما به صرف خود آب نمی شود، به سیری شکم ها و سیرآب کردن آدمها نمی انجامد. سرمایه داران برای تبدیل حاصل کار و تولید ما به سرمایه، برای اینکه آب آشامیدنی مورد نیاز زنده بودن ما را کوه سرمایه های خود سازند، قدرت اقتصادی، سیاسی، پلیسی، نظامی، فرهنگی، دولتی، کل قدرت طبقاتی خویش را به کار می گیرند. با تکیه بر تمامی اشکال قدرت، سرمایه ساختن حاصل کار و استثمار طبقه ما و کل آنچه را که نیاز ارزش افزائی سرمایه است بر ما تحمیل می کنند. سرمایه داران قدرت دارند اما فقط آنها دارای قدرت نیستند. قدرت طبقه ما، طبقه کارگر، به گونه حیرت انگیزی، از کل قدرت سرمایه داران بیشتر است. سرمایه را ما تولید می کنیم و توان انسداد کامل مجاری تولید آن را هم داریم، قدرت سیاسی و دولتی و نظامی و فرهنگی و فکری و پلیسی بورژوازی از سرمایه نشأت می گیرد و ما توان لازم برای نابود سازی سرچشمه این قدرت را دارا هستیم. معضل ما نه فقدان این قدرت که عدم به کارگیری، سازماندهی و اعمال آن علیه سرمایه داری است. می توانیم و حتما می توانیم تمامی آبهای سرمایه شده را از حلقوم سرمایه داران، از اینکه سرمایه آنها باشد خارج سازیم و به زندگی خود باز گردانیم. کل تأسیسات آب و برق، شبکه های آبرسانی، سدها و مخازن آب، تمامی سیستم آبیاری، همه با دستان همزنجیران کارگر ما می چرخد. دست در دست این کارگران، همصدا و همرزم با آنها، از سرشکن شدن آبهای پشت سدها به عرصه های انباشت سرمایه، به کشت و صنعت های صاحبان سرمایه جلوگیری کنیم. آبها را راهی مسیر انتقال به مخازن آب اشامیدنی شهرها سازیم. برای این کار قدرت لازم داریم و قدرت طبقاتی ما تنها در شوراهای ضد سرمایه داری متجلی می گردد. به پا خیزیم، یک جنبش نیرومند شورائی سراسری ضد سرمایه داری به وجود آریم. بر فراز این جنبش و با اتکاء به قدرت تاریخساز طبقه خویش، تمامی شبکه های آبرسانی را از شمال تا جنوب و از غرب تا شرق در اختیار گیریم. آب ها را از فاجعه سرمایه شدن رها کنیم و به بی آبی ها پایان بخشیم.
کارگران ضد سرمایه داری