سؤال سوم:«آیا اگر در یک بیدادگاه نظام سرمایه‌داری به هر مناسبتی پایتان باز شد و تریبونی به دست آمد، یا چون ذهنم نسبت به دوره ارباب رعیتی بهتر تشخص می دهد اگر فرصتی به ایراد شکوه و ابراز درد‌های مباشر یا کدخدای خان وارد کرده در مجلس عموی خان دست داد می بایست استفاده کرد یا در خفه خونی باید سکوت کرد و آه و ناله ات را به گوش هم زنجیرانت نرسانید؟»

 

پاسخ: این که دوست ما سؤال خود را با شوق تمسخر رویکرد ضد سرمایه‌داری طرح کرده است یا در جستجوی آشنائی دقیق‌تر با راهبرد و راهکارهای مورد تأکید این رویکرد است، نمی دانیم. برای ما مهم بودن سؤال و بسیار مهم‌تر از آن، کارگر بودن پرسشگر است. این سؤال در ذهن آحادی از طبقه ما چرخ می خورد. برخی‌ها می گویند که رویکرد ضد سرمایه‌داری بر اجتناب طبقه کارگر از مبارزه قانونی و امتناع از توسل به نهادهای دولتی اصرار می ورزد و این کار را انصراف از مبارزه طبقاتی و منحل شدن قدرت پرولتاریا در نظم سرمایه می بیند. دوستان ادامه می دهند اگر به حرف رویکرد ضد سرمایه‌داری گوش دهیم، برای هیچ کاری نباید به هیچ سازمان دولتی رجوع نمود. نباید در هیچ بانکی حساب باز کرد، اگر خانه ات را آتش زدند نباید شکایت پیش پلیس برد، اصلا نباید بچه‌ها را راهی مدرسه نمود، اگر مریض شدیم هم نباید راه بیمارستان را پیش گیریم و فراوان کارهای دیگر را نباید بکنیم!!

آنچه رویکرد ضد سرمایه‌داری بر آن تأکید ورزیده است و قطعا بیشتر، قاطع‌تر، سرفرازتر و پرشورتر تأکید خواهد کرد، اتکا به قدرت مستقل سازمان یافته طبقاتی خود علیه سرمایه و مقاومت در مقابل هر نوع کفن و دفن سازی این قدرت در گورستان نظم سرمایه‌داری است. هیچ فعال ضد سرمایه‌داری نگفته است که چون جامعه موجود سرمایه‌داری است در آن زندگی نکنیم!! ما راه مبارزه علیه بردگی مزدی را در خانه نشینی، عزلت گزینی، گرسنگی خوردن و خودداری از فروش نیروی کار نسخه پیچی نکرده ایم!! کاملا متضاد، فریاد زده‌ایم که در جنگ برای افزایش دستمزد شالوده کارزار را بر خارج سازی هر چه عظیم‌تر حاصل کار و تولید طبقه خود از چنگال وحوش سرمایه‌دار قرار دهیم، گفته‌ایم که خواست دستمزد بیشتر را لحظه ای و سنگری از مبارزه طبقاتی برای تسلط بر سرنوشت کار و تولید خود کنیم، ما راه جنگ با سرمایه را در بیرون کشیدن انسانها از مراکز آموزشی یا تحریم رجوع به دکتر و بیمارستان و دارو جستجو نکرده‌ایم!! یگانه رویکردی هستیم که همواره بر تحمیل آموزش و پرورش، دارو و درمان، بهداشت و کل امکانات رفاهی و اجتماعی انسان‌ها، به طور صد درصد رایگان، بر سرمایه‌داران، دولت سرمایه و نظام سرمایه‌داری اصرار کرده ایم. ما نگفته‌ایم که اگر اموالمان سرقت شد از رجوع به پلیس یا بیدادگاههای سرمایه ابا ورزیم!! برای داشتن حساب بانکی نیز فتوای ارتکاب فساد صادر نکرده ایم!! دو مسأله کاملا متضاد و غیرقابل ادغام را باید شناخت و از هم تمیز داد. ما مجبوریم در جهنم سرمایه‌داری زندگی کنیم، نیروی کار خود را بفروشیم، مایحتاج معیشتی خویش را از بازار سرمایه تهیه کنیم. از اداره سجل احوال این نظام شناسنامه دریافت داریم، محل سکونت اجاره کنیم، قرارداد بنویسیم، اگر مورد ضرب و جرح قرار گرفتیم، به پلیس رجوع کنیم، وام بگیریم، حساب بانکی داشته باشیم و نوع این کارها را انجام دهیم، اینها جبر زندگی هر کارگر در این جامعه است، اما کارگر به حکم همین زندگی، به حکم شرایط کار و استثمار و ستمکشی و بی‌حقوقی عمیقا انسان ستیزانه ای که بر طبقه او مستولی است، سوای جنگ و باز هم جنگ علیه موجودیت این نظام در همه عرصه‌های حیات اجتماعی، چاره دیگری ندارد. در اینجا، در پهنه مبارزه طبقاتی است که رویکرد ضد سرمایه‌داری بر خلاف رفرمیست‌های سندیکاساز یا حزب باز، با تمامی صراحت و سرسختی خواستار اتکا هر چه آگاهانه‌تر و سنجیده‌تر کارگران به قدرت سازمان یافته شورائی، سراسری و ضد سرمایه‌داری خود در کلیه سنگرها، حوزه‌ها و میدان‌ها است. در اینجاست که ما هر گونه آویختن به قانون و نظم و حقوق و مدنیت و نهادهای قدرت سرمایه را، بستن سد بر سر راه مبارزه ضد سرمایه‌داری طبقه خود می بینیم. قانون، حقوق، مدنیت و نظم در کلیه جوامع موجود، حتی در بهترین شرایط، ساز و کارهای قدرت سرمایه، ابزار پاسداری از رابطه خرید و فروش نیروی کار و سلاح دست سرمایه‌داران برای رفع خطر جنبش کارگری از سر نظام سرمایه‌داری هستند. اینها وجود دارند تا طبقه سرمایه‌دار و دولتش از طریق به کارگیری آنها، مبارزه طبقاتی توده‌های کارگر را در حصار نیازها و پیش شرطهای سرمایه اجتماعی برای تولید بیشترین سودها، به بند کشد و از آن مهم‌تر و بنیادی‌تر، هر جنب و جوش رادیکال سرمایه ستیز را در هم کوبد. بورژوازی وقتی به کارگر حق اعتصاب می دهد در اساس حق اعتصاب او علیه موجودیت سرمایه‌داری را از میان بر می دارد. قدرت پیکار ضد سرمایه‌داری طبقه کارگر را زندانی نظم خود می کند. دولت سرمایه زمانی که حق تشکیل سندیکا و اتحادیه را به رسمیت می شناسد، جنبش کارگری را از ریل جنگ علیه بردگی مزدی خارج می سازد. سرمایه‌داری وقتی بساط مدنیت، دموکراسی و حقوق سیاسی پهن می کند، شکار و کشتار هر مبارزه ضد کار مزدی را تدارک می بیند. در کلیه این موارد، روند سازمانیابی سراسری و شورائی قدرت جنگ طبقه کارگر علیه سرمایه مورد تهاجم قرار می گیرد، قدرتی که فقط در خارج از مدار نظم و قانون و حقوق و مدنیت سرمایه‌داری، و در کارزار جاری کارگران بر ضد استثمار و تعرض و تجاوز و حاکمیت سرمایه قابل اعمال و سازمانیابی است. بورژوازی به همه اشکال شستشوی مغزی دست می زند تا این واقعیات را در ذهن ما وارونه سازد. از زبان جماعت حزب باز یا سندیکاساز بانگ بر می دارد که : حق اعتصاب، حق ساختن سندیکا، حق برگزاری تظاهرات خیابانی، حق داشتن نهادهای مدنی، همگی حاصل مبارزات تاریخی و طولانی مدت طبقه ما است. اینها سنگرهائی است که ما در جریان جنگ علیه سرمایه‌داران و دولت آنها تسخیر کرده‌ایم و باید از آنها برای عقب راندن بیشتر بورژوازی به نفع جنبش خویش بهره گیریم!! ظاهر حرف‌ها شاید برای عده ای فریبنده و معقول باشد اما در بند، بندش فقط تحمیق و مهندسی افکار است. ما با گرفتن این حقوق هیچ سنگری را از دست سرمایه خارج نکرده‌ایم، کاملا بالعکس سرمایه است که کل سنگرهای جنگ طبقاتی و ضد بردگی مزدی ما را بمباران و نابود کرده است. آنان که حق رایج اعتصاب، رأی، تشکیلات و تظاهرات نسخه پیچی بورژوازی را «حق» می دانند، بر «ناحقی» آنچه سرمایه به عنوان حق القا می کند پرده جهل می کشند. از این گذشته خیلی از آنها خودشان هم هیچ نمی دانند چه می گویند. نعره می زنند که حق اعتصاب حاصل مبارزه طبقاتی توده‌های کارگر است. شکی نیست که کارگران عظیم ترین و خروشنده ترین مبارزات را داشته اند، اما پرسش اساسی آنست که چرا جنبشی چنان پرعظمت و تاریخساز باید هزینه کفن و دفن خود در گورستان ماندگاری سرمایه‌داری و حق و حقوق نسخه پیچی ارتجاع بورژوازی گردد!! چرا جنبشی که می توانست سرمایه‌داران و دولت آنها را به قبول «قانون» و «حقوق» و «آزادی» و «نظم» و «مدنیت» متقاعد سازد، آن توان و ظرفیت را برای بی‌نیازی کامل خود از تن دادن به این گونه قید و بندهای فرساینده و کوبنده کارگرستیز به کار نگرفت؟!. پاسخ بسیار روشن است. برای اینکه رفرمیست‌های سینه چاک همین حقوق و آزادی‌ها و مدنیت‌های پاسدار نظم سرمایه، اسلاف همین رفرمیست‌های حزب باز و سندیکاساز امروزی در میان کارگران چرخیدند، نقش عاملان بورژوازی در مهندسی افکار توده کارگر را بازی کردند، جنبش آنها را به گورستان بردند، در آستان منافع و اهداف بشرستیزانه سرمایه قربانی کردند. بورژوازی «حقوق»، «آزادی»، « مدنیت و قانون» را استقبال نمود تا از شر مبارزه طبقاتی کارگران خلاص شود. برای فهم این حقیقت رفتن هیچ راه دوری لازم نیست. نیازی به هیچ فلسفه‌خوانی و تئوری‌بافی هم نمی باشد. فقط سرنوشت جنبش کارگری اروپا و امریکا و جاهای دیگر را نگاه کنید. به قول آن شاعر ناسیونالیست «وای جغدی هم نمی آید به گوش». خلاصه کنیم بحث رویکرد ضد سرمایه‌داری تحریم حساب بانکی و ممنوع‌سازی رجوع به پلیس در پهنه جبر زندگی درون جهنم سرمایه‌داری نیست. سخن بر سر اتکاء به قدرت طبقاتی ضد بردگی مزدی در مبارزه طبقاتی به جای خاکسپاری این قدرت در گورستان نظم سرمایه است.

(ادامه دارد)

کارگران ضد سرمایه‌داری
1397/5/12