روز شنبه 26 مرداد ماه کلیه بخشهای کارگری نیشکر هفتتپه اعتصاب کردند، در همین روز کارگران گرد هم آمدند و اسماعیل بخشی در میان آنها شروع به سخنرانی کرد. به برخی از مطالبات کارگران هفت تپه انگشت نهاد. خواستار بازگشت کارگران اخراج شده واحد دفع آفات شد. گفت که دستمزد کارگران باید 5 تا 8 میلیون باشد، پرداخت مزدها باید در یک روز صورت گیرد، املاک شرکت و زمینهای هفت تپه متعلق به کارگران است، تأمین وسائل ایمنی و پرداخت مزدهای معوقه کارگران نیز از جمله مواردی بود که بر آنها تأکید کرد. بخشی ادامه داد که مدیرعامل و افرادی که از سوی مدیریت، اداره شرکت را بر عهده دارند پاسخگوی مطالبات کارگران نیستند. به همین خاطر باید شورای کارگری تشکیل داد و بر کارهای مدیرعامل نظارت کرد. او در همان حال اقدام کارگران به اعتصاب را انکار نمود و گفت که اجتماع آنها صرفا یک گردهمائی مشورتی میباشد!! بخشی این را هم اضافه نمود که کارگران بنا به تقاضای کارفرمایان پنج ماه تمام از خواباندن چرخ تولید و دست زدن به اعتصاب خوددداری کرده اند!!
سؤال ما از اسماعیل بخشی و هر کارگر همدل وی این است که این به اصطلاح «شورای» نسخه پیچی ایشان چگونه میخواهد حتی همین مطالبات اندک روزمره توده کارگر را تحقق بخشد؟ چگونه قرار است مدیرعامل و کارفرمایان را مجبور به پرداخت مزدهای معوقه و انصراف از اخراج کارگران دفع آفات و سایر خواستههای کارگران سازد. یک سؤال دیگر هم هست، وقتی او میگوید همه املاک و زمینهای شرکت متعلق به کارگران است – که قطعا هست – قرار است با این تعلق چه کند؟ به بیان دیگر این تعلق چه نقش و تأثیری در پیشنهاد وی برای شوراسازی خواهد داشت؟ در سخنرانی بخشی هیچ پاسخی برای این سؤالات یافت نمیشود. تنها چیزی که مخاطبان میشنوند این است که باید شورائی ساخت و بر کار مدیران نظارت کرد!! این یعنی وارونه ساختن تصویر واقعی شورا در ذهن تودههای کارگر، یعنی سندیکای ورشکسته بی اعتبار شده را لباس شورا پوشاندن، این از شورا سخن گفتن بدون دانستن هیچ چیزی از نقش و موضوعیت و هدف شوراسازی است. اینکه بخشی این کارها را آگاهانه انجام میدهد یا از سر ندانم کاری و سردرگمی، موضوعی است که واقعا نمیدانیم، اما یک چیز را خوب میدانیم، اینکه آنچه میکند نه فقط هیچ کمکی به جنبش جاری توده کارگر علیه استثمار و جنایت سرمایه نیست، نه فقط در خدمت سازمانیابی شورائی قدرت ضد سرمایهداری کارگران نیست، که کاملا برعکس است.
شورای مورد نظر بخشی میتواند ضربه ای کوبنده بر پیکر پیکار روز کارگران و هر جنب و جوش رادیکال آنها برای تشکل یابی شورائی ضد سرمایهداری گردد. فرض کنیم که کل کارگران هفت تپه پیشنهاد بخشی را لبیک گفتند. یک روز جمع شدند و شورا ساختند، بخشی در مورد تصویر خود از شورا هیچ چیز نگفته است اما به احتمال قریب به یقین شورای وی جمعی از نمایندگان منتخب چندین هزار کارگر خواهد بود. بسیار خوب این جمع انتخاب شدند که چه کنند؟ پاسخ محتمل بخشی این است که «شورا» نزد کارفرمایان و مدیران میرود و اعلام میکند که قصد نظارت بر رفتار و کردار و گفتار آنها دارد!! با دنیائی از خوش خیالی فرض کنیم که این آقایان هم اعضای شورای بخشی را از دفتر کار خود اخراج نکردند، حتی زبان به ستایش آنها گشودند، شوراسازی آنان را ارج گذاشتند و در نهایت تواضع خواستند که این شورا بر کارشان نظارت کند!! اصلا چرا نظارت، خیلی فروتنانه خواستند که شورای آقای بخشی بر جای آنها بنشیند و رتق و فتق همه کارها را به دست گیرد. بسیار خوب به گفته کارگران عرب همزنجیر « ثم ماذا؟» (بعد چی) آیا جز این است که آقای بخشی و اعضای شورای وی باید زحمت کشند، به جای مدیران بیاندیشند، به جای مدیران تصمیم بگیرند، به جای مدیران برنامه ریزی کنند، به جای مدیران دستور دهند و در یک کلام به جای مدیران کل نظم انسان ستیزانه و استثمار کارگر توسط سرمایه را بر توده کارگر تحمیل نمایند و در این میان البته با کارگران «خوشرفتاری» هم بنمایند، ادب و نزاکت را هم رعایت کنند!! در همان حال بکوشند تا شاید دستمزدهای ناچیز مدام در حال سلاخی کارگران، به جای تعویق شش ماهه و بیشتر با فاصلههای زمانی کوتاه تری پرداخت شود، نه از این هم فراتر رود و مثلا به موقع وصول گردد، باز هم فراتر رود و مقداری هم افزایش یابد، حتی به قول آنچه طنزپردازان در باره « منتظری» ساخته بودند « خوب و خوب تر و باز هم خوب تر مثل زمان شاه شود»!! آیا دوست عزیز ما بخشی به آنچه نسخه پیچی میکند هیچ فکر کرده است؟ آیا هیچ تعمق نموده است که زیر بیرق شوراسازی و جنبش شورائی فاجعه بارترین ضربهها را بر زندگی و مبارزه کارگران وارد میسازد؟ گمان ما این است که او فکر نکرده است و آرزویمان این است که در همین حد باشد و نه بیشتر، هر چند که نیاز به هیچ فکر زیادی نیست تا بفهمیم که آوار معضلات سر به آسمان کشیده زندگی روز تودههای کارگر، فقر و فلاکتها، گرسنگیها، آوارگیها، بی دارو و درمانیها، کارتن خوابیها، بیکار شدنهای آنان با این کارها حتی هیچ کاهش واقعی نخواهد یافت. شورای بخشی مستقل از اینکه او چه اندیشد علاج هیچ دردی نیست. کارگران ایران و دنیا این گونه شوراسازی را بارها و بارها تجربه کرده اند، نه فقط هیچ خیری به آنها نرسانده که عملا مانعی و گمراهه ای بر سر هر میزان جهتگیری آنها برای سازمانیابی شورائی رادیکال و ضد سرمایهداری قدرت طبقاتی خود بوده است. درصد عظیمی از نسل فعلی توده کارگر ایران شوراسازی روزهای قبل و بعد قیام بهمن 57 را به خاطر دارند. شوراهائی که برپا میشدند، فقط با این انتظار که ادامه فروش نیروی کار کارگران را میسر گرداند!!، کارگران آنها را میساختند تا به جای صاحبان سرمایه و مدیران و کارفرمایان و دولتمردان بورژوازی خودشان نظم استثمار خویش توسط سرمایه را بر خود تحمیل کنند!! شوراهائی که سنگر پیکار طبقه کارگر علیه استثمار و شدت استثمار سرمایهداری، علیه سرمایه شدن حاصل کار و تولید و استثمار توده کارگر، علیه کار کودکان، علیه تبعیضات جنایتکارانه جنسی مولود سرمایهداری، علیه دنیای انسان ستیزیهای نظام بردگی مزدی نبودند، برعکس نقش نهادهای نظم سرمایهداری را ایفا میکردند. درست در روزهائی که میتوانستند دست به کار سازمانیابی شورائی سراسری خویش علیه سرمایه شوند، به یک قدرت متحد و متشکل ضد سرمایهداری تبدیل گردند، و سد راه تهاجم ارتجاع هار و فاشیستی بورژوازی به جنبش خویش گردند چنین نکردند، به جای آن، مطابق رهنمود بخشیها یا این گروه و آن گروه، امامزادههای بی اعجاز آویزان به نظم اقتصادی و سیاسی و حقوقی سرمایهداری بر پا کردند و نامش را شورا گذاشتند. شورای آقای بخشی نه فقط هیچ از آن شوراها بهتر نیست که دهها بار زبون تر، بی خاصیت تر و سرمایه سالارتر است. پس بهتر است به سراغ راه درست شوراسازی و برپائی جنبش شورائی ضد سرمایهداری برویم.
برپائی شورا یعنی اینکه قدرت جنگ توده کارگر علیه سرمایهداران و دولت سرمایه و کل نظام سرمایهداری را شورائی متشکل کنیم. برای این کار باید همه ما کارگران هفت تپه دست در دست هم گذاریم، همگی دخالتگر، تصمیم گیرنده، سیاستگذار و اندیشنده اعلام داریم که شرکت نیشکر هفت تپه محصول کار و استثمار و رنج و تولید ما و نسلهای گذشته ما است. هر چه هست ما تولید کرده ایم اما کل محصول کار ما به جای اینکه در خدمت معیشت و رفاه و آسایش و سلامتی و بهداشت و دارو و درمان و آموزش و تعالی جسمی و فکری ما باشد به یک قدرت جنایتکار انسان ستیز تبدیل شده است. قدرتی که بر ما حکم میراند، ما را وحشیانه استثمار میکند، بیکار میسازد، به ورطه فقر و فلاکت و فساد و فحشا و آوارگی میاندازد، گورخواب و کارتن خواب میکند، ذلیل و علیل و حقیر و زبون و بی اعتبار مینماید. ما میخواهیم علیه این وضعیت و برای تغییر ریشه ای این شرایط مبارزه کنیم، یعنی در آستانه پیکار برای تعیین سرنوشت کار و تولید و محصول کار خود قرار گیریم. برای این کار شورا میسازیم. در درون شورا یک قدرت میشویم و این قدرت را در همه عرصههای زندگی، علیه سرمایه شدن محصول کار خود، علیه طبقه سرمایهدار، علیه دولت پاسدار این وضعیت اعمال میکنیم. شورا میسازیم تا چنین کنیم و بسیار خوب میدانیم که ما تنها نیستیم. فقط در ایران 50 میلیون نفوس و در سراسر دنیا بیش از 5 میلیارد هستیم. ما همین جا، در همین نیشکر هفت تپه شروع میکنیم. همین الان کارخانه را به تصرف خود در میآوریم. از تریبون همین شورا بر سر کل 50 میلیون نفوس زن و مرد و کودک و پیر و جوان طبقه خود در ایران و کل 5 میلیارد نفوس کارگری جهان فریاد میزنیم که از ما حمایت کنند، که خودشان هم در محل کار و زندگی خود دست به همین کار زنند.
شورا را بر پای میداریم و جنگ را آغاز میکنیم. چه چیز به دست خواهیم آورد و تا کجا پیش خواهیم رفت؟ این بستگی به قدرت و اتحاد و فداکاری و همراهی و همرزمی هر چه گسترده تر خود ما تودههای کارگر دارد، یک چیز روشن است. اینکه داریم به صورت یک قدرت متحد طبقاتی علیه بردگی مزدی و مصائب آن مبارزه میکنیم. قدرت خود را در مقابل قدرت سرمایه وارد میدان ساخته ایم. التماس و زبونی و پراکندگی و مماشات طلبی را کنار گذاشته ایم و از سنگر قدرت وارد کارزار شده ایم. به راستی اگر از این طریق نتوانیم سرمایهدار و کارفرما و مدیرعامل را مجبور به عقب نشینی کنیم از چه طریق دیگری قرار است این کار انجام گیرد؟ اما بحث فقط بر سر عقب راندن نیست. این آغازی است که فرجامش نابودی سرمایهداری است. شورا را هم سنگر جنگ، هم مرکز کالبدشکافی مارکسی سرمایه، هم دانشگاه شناخت سرمایهداری، هم میدان مشق دخالتگری، هم ستاد یادگیری جامعه گردانی شورائی مبتی بر الغا کامل کار مزدی و پایان دادن به هر نوع جدائی انسان از کار و تولید و پروسه تعیین سرنوشت کار و زندگی خود میکنیم. معنای شورا این است. آنچه اسماعیل بخشی به خورد کارگران میدهد نه شورا که گذاشتن این نام بر یک دکه سندیکائی منحل در نظم سرمایه و نهاد تحمیل نظم سرمایهداری بر توده کارگر است.
کارگران ضد سرمایه داری
مرداد 1397