پدرام مرادی
یکی از دوستان کارگر، شعارهایی را که در تظاهرات کارگران فولاد جلوی استانداری اهواز سر داده شد؛ برای ما ارسال داشت و نظر ما را در مورد شعارها خواستار شد.
1ـ استاندار بی عرضه نمی خواهیم، نمی خواهیم
2ـ نه غزه، نه لبنان، فقط مردم ایران
3ـ این همه بی عدالتی، هرگز ندیده ملتی
4ـ فرماندار بی عرضه، استعفا، استعفا
5ـ سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن
6ـ نه تهدید نه زندان دیگه فایده نداره
7ـ مرگ گروه ملی به دست بانک ملی
8ـ نه حکم داریم نه حاکم، دزدان خود محاکم
کارگران هفته جاری را به عنوان هفته شفاف سازی از دست های پشت پرده نام گذاری کردند!! و لابد برخی از شعارهای بالا را هم در همین راستا سر دادند!!! اگر شفاف سازی این است!! پس معنای خودفریبی و غرق در باتلاق توهم به ارتجاع بورژوازی بودن چیست؟؟ یادآوری کنیم که این گونه شعارها فقط از زبان کارگران هفت تپه شنیده نمی شود. کارگران هپکو، پلی اکریل، بخش آموزش(معلمان) و.. نیز به کرات فریاد زده اند. ماهها بلکه سالهاست است بر سر زبان ها هستند بدون آن که به مضمون و محتوای آنها فکر شود. دقیق تر بگوئیم، طرح کنندگان خوب می دانند چه می گویند، تکرار کنندگان هستند که فکر نکرده و نسنجیده بر زبان می ارند. پس بنگریم که شعارها حرف دل کدام طبقه اند و ما با گفتن آنها چه راهی را پیش گرفته ایم؟!! به چند تا از آنها دقت کنیم.
- “استاندار بی عرضه نمی خواهیم”
سؤال این است که ما از استاندار و تغییر استاندار چه تصور یا انتظاری داریم؟! آیا منظور این است که بلیه های آوار بر سر کارگران ناشی از خبث طینت یک استاندار است و باید استاندار خوش طینیتی بیاید تا همه این مصیبت ها را مرتفع سازد؟!! آیا واقعا این حداکثر خودفریبی و خام پنداری نیست. این همان چیزی نیست که طبقه سرمایه دار را سرمست و شاد کند. سرمست از اینکه ما کارگران تا به کجا ناآگاه و گمراه هستیم. آیا برای سرمایه داران، دولت آنها و نظام سرمایه داری خوشحال کننده تر از این چیزی یافت می شود که توده کارگر ریشه همه فقر و فلاکت و بدبختی ها و ذلتهایش را در خوب و بد بودن استاندارها جستجو نماید!!! آیا سرمایه داران حق ندارند به خاطر این همه ناآگاهی مستولی بر ما، بساط عیش پهن کنند و بر دریای توهمات ما سفینه پیروزی رانند؟ طی سال ها حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی، استاندارها عوض شدند. رئیس دولت ها و نمایندگان مجلس تغییر کردند اما با عزل و نصب اینها چه اتفاقی افتاده است. کدام مشکل ما سر سوزنی تقلیل یافته است؟!! جستجوی راه بهبود معیشت در آمدن و رفتن مدیران نه شعار هیچ کارگر آگاه که صرفا فریبکاری، شیادی و دغل بازی سرمایه داران و نمایندگان فکری آنها است. ما با سر دادن این شعار فقط به خواسته های آنها پاسخ می گوئیم، سرمایه داری و طبقه سرمایه دار را تبرئه می کنیم. بر هر چه مبارزه واقعی علیه سرمایه داری است چوب حراج می زنیم. استاندار، وزیر، وکیل و نوع این ها، عوامل برنامه ریزی و اعمال نظم سرمایه داری علیه طبقه ما هستند. اینها بخشی از طبقه سرمایه دار می باشند. ریشه فقر و فلاکت و سیه روزی ما در وجود سرمایه داری است. با تغییر مدیران سرمایه هیچ گشایشی در هیچ گوشه زندگی ما پدید نخواهد آمد.
- “نه حکم داریم، نه حاکم…”
بسیار تأسف بار است؟ درست بر خلاف این پندار آکنده از ناآگاهی، جهنم سرمایه داری مالامال از حکم و حاکم است. حکم استثمار بربرمنشانه طبقه کارگر، حکم قتل عام معیشت کارگران با هدف سود هر چه افزون تر سرمایه داران، حکم سرکوب و کشتار و به خون کشیدن هر اعتراض کارگری در راستای دفاع از سرمایه داری، حکم شستشوی مغزی و تحمیق توده کارگر. حکم سرمایه این ها است، حاکمانش نیز در کران تا کران این جهنم سوزان عربده می کشند، حکم می دهند، قانون می نویسند، رهبری می کنند، بر مسند قضا نشسته اند، افکار مسلط بر جامعه را رتق و فتق می نمایند، فرهنگ می افرینند، مدنیت جور می کنند. جوی خون راه می اندازند، تحمیق می کنند و نوع این کارها را انجام می دهند. مشکل فقدان حکم و حاکم نیست. مشکل واقعی غرق بودن ما کارگران در دنیای توهم، وارونه بینی و گمراهه رفتن هاست. معضل این است که ما به جای جستجوی راه موفق مبارزه علیه سرمایه داری از نبودن حکم و حاکم در این نظام شکایت می کنیم!!! انتظار داریم که سرمایه با احکام حریرگون انسانی!! خود زندگی ما را غرق در رفاه و برابری و ازادی و شرف و اعتبار انسانی سازد!! انتظار داریم که حاکمان این نظام سکانداران سفینه نجات ما از فقر و فلاکت و بیکاری باشند!!! آیا چنین پنداری نشان حداکثر توهم، کج اندیشی، جهل و مایه بیشترین شرمساری و بیزاری از خود نیست؟ چرا به چنین شعارهای منحط می آویزیم؟!!
- « نه غزه، نه لبنان، فقط مردم ایران»
معنای غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران چیست؟!! در هر کدام این مناطق یک جمعیت 70 تا 80 درصدی کارگر زیر فشار وحشیانه استثمار و سبعیت و ستم و بی حقوقی و جنایات نظام سرمایه داری هستند. یک جمعیت 30 یا 20 درصدی سرمایه دار هم شب و روز حاصل اسثثمار این کارگران را سرمایه و قدرت و شوکت و حاکمیت خود می سازند. کارگر فلسطینی، سوری، یمنی، ایرانی در زمره مفلوک ترین و سیه روزترین بخش طبقه کارگر دنیا است. به بربرمنشانه شکلی توسط سرمایه جهانی استثمار می شوند و به دردناک ترین، رقت بارترین و جانکاه ترین نوعی در کوره های آدم سوزی دولت ها و قطب های قدرت سرمایه جهانی و جنگ میان آنها خاکستر می گردند. سرمایه داران، حاکمان و زورمداران این ممالک هم به اندازه سرمایه داران دیگر دنیا درنده، جنگ افروز و جنایتکارند. آیا تصور شما این است که دولت اسلامی بورژوازی راستی، راستی حاصل استثمار ما را خورد و خوراک و پوشاک و دارو و درمان و مدرسه کارگران فلسطینی، سوری، لبنانی و یمنی می کند!!! آیا چنین تصوری رعب انگیز و ناشی از حداکثر ناآگاهی نیست. ایا شما نمی دانید که تنها کار جمهوری اسلامی در منطقه، جهان و در کشورهای مورد بحث صرفا کمک به دولت ها و نیروهای ضد کارگر متحد خود، برای تحکیم هر چه بیشتر پایه های قدرت خویش و زیادت طلبی و باج خواهی افزون تر از رقیبان است. اگر این است که قطعا هست چرا حساب کارگران و سرمایه داران را از هم تفکیک نمی کنید؟ چرا از غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران و مردم و ملت حرف می زنید؟!!! مردم ایران یعنی چه؟!!! از کدام مردم حرف می زنید؟!!! از همزنجیران کارگر خویش یا از وحوش درنده سرمایه دار؟!!! وقتی شما این ها را از هم تفکیک نمی کنید. وقتی همه را زیر نام غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران در یک کاسه می ریزید عملا فقط حرف دل این یا آن بخش طبقه سرمایه دار را بر زبان می رانید. جمهوری اسلامی به همان اندازه که دشمن تا بن دندان مسلح ما کارگران ایران است، به همان میزان هم دشمن جنگ افروز و هولوکاست ساز کارگر سوری، یمنی، فلسطینی یا هر کجای دیگر است. دولت اسلامی، دولت سرمایه است و آن می کند که سرمایه می خواهد. آماج اعتراض و مبارزه و جنگ ما نه کارگر سیه روز و نگون بخت همزنجیر ما در فلسطین و یمن که نظام بردگی مزدی، طبقه سرمایه دار و دولت های سرمایه داری است.
شعارهای یاد شده شعار طبقه ما و جنبش ما نیست. هر سه از آن طبقه سرمایه دارند و توسط سرمایه داران یا رفرمیستهای مزدور آنها بر ما تحمیل شده است. انان از این طریق افکار بورژوازی را به درون جنبش ما می ارند و اینطور به کارگران القا می کنند که عیب از افراد است، نه از نظام سرمایه داری!!!. مضمون کلیه شعارها درخواست از آستان بورژوازی است که کاری برای ما کارگران انجام دهد!!!.
بیائید این شعارها را دور ریزیم. راه درست مبارزه برای تحمیل مطالبات خود بر سرمایه داران و دولت آنها را پیش گیریم.
همین حالا کارگران پتروشیمی در یاسوج برای گرفتن دستمزدهای معوقه دست به اعتصاب زده اند. چهار روز است که چرخ تولید ارزش اضافی را از کار انداخته اند. کارگران کارتن ایران در اعتراض به اخراج چهار تن از کارگران اعتصاب کردهاند، کارگران فرنخ و نازنخ نیز برای مطالبات خود دست به تجمع اعتراضی زدهاند. به حمایت از کارگران پتروشیمی و دیگر کارگران در حال مبارزه با سرمایه بلند شویم و حمایت آنان را از مبارزات خود علیه سرمایه خواستار شویم. به جای توسل به دولت و دیگر نهادهای سرمایه، به جای سر دادن شعارهایی که حرف دل این یا آن بخش سرمایه داران است با هم زنجیرانی که هم اکنون در اعتنصاب هستند؛ ارتباط برقرار کنیم. از این راه است که می توانیم به یک قدرت عظیم علیه سرمایه تبدیل شویم. تشکل سراسری ـ شورایی را برای مقابله با سرمایه تدارک ببینیم.
گران فولاد جلوی استانداری اهواز سر داده شد؛ برای ما ارسال داشت و نظر ما را در مورد شعارها خواستار شد.
1ـ استاندار بی عرضه نمی خواهیم، نمی خواهیم
2ـ نه غزه، نه لبنان، فقط مردم ایران
3ـ این همه بی عدالتی، هرگز ندیده ملتی
4ـ فرماندار بی عرضه، استعفا، استعفا
5ـ سوریه را رها کن، فکری به حال ما کن
6ـ نه تهدید نه زندان دیگه فایده نداره
7ـ مرگ گروه ملی به دست بانک ملی
8ـ نه حکم داریم نه حاکم، دزدان خود محاکم
کارگران هفته جاری را به عنوان هفته شفاف سازی از دست های پشت پرده نام گذاری کردند!! و لابد برخی از شعارهای بالا را هم در همین راستا سر دادند!!! اگر شفاف سازی این است!! پس معنای خودفریبی و غرق در باتلاق توهم به ارتجاع بورژوازی بودن چیست؟؟ یادآوری کنیم که این گونه شعارها فقط از زبان کارگران هفت تپه شنیده نمی شود. کارگران هپکو، پلی اکریل، بخش آموزش(معلمان) و.. نیز به کرات فریاد زده اند. ماهها بلکه سالهاست است بر سر زبان ها هستند بدون آن که به مضمون و محتوای آنها فکر شود. دقیق تر بگوئیم، طرح کنندگان خوب می دانند چه می گویند، تکرار کنندگان هستند که فکر نکرده و نسنجیده بر زبان می ارند. پس بنگریم که شعارها حرف دل کدام طبقه اند و ما با گفتن آنها چه راهی را پیش گرفته ایم؟!! به چند تا از آنها دقت کنیم.
- “استاندار بی عرضه نمی خواهیم”
سؤال این است که ما از استاندار و تغییر استاندار چه تصور یا انتظاری داریم؟! آیا منظور این است که بلیه های آوار بر سر کارگران ناشی از خبث طینت یک استاندار است و باید استاندار خوش طینیتی بیاید تا همه این مصیبت ها را مرتفع سازد؟!! آیا واقعا این حداکثر خودفریبی و خام پنداری نیست. این همان چیزی نیست که طبقه سرمایه دار را سرمست و شاد کند. سرمست از اینکه ما کارگران تا به کجا ناآگاه و گمراه هستیم. آیا برای سرمایه داران، دولت آنها و نظام سرمایه داری خوشحال کننده تر از این چیزی یافت می شود که توده کارگر ریشه همه فقر و فلاکت و بدبختی ها و ذلتهایش را در خوب و بد بودن استاندارها جستجو نماید!!! آیا سرمایه داران حق ندارند به خاطر این همه ناآگاهی مستولی بر ما، بساط عیش پهن کنند و بر دریای توهمات ما سفینه پیروزی رانند؟ طی سال ها حاکمیت رژیم سرمایه داری اسلامی، استاندارها عوض شدند. رئیس دولت ها و نمایندگان مجلس تغییر کردند اما با عزل و نصب اینها چه اتفاقی افتاده است. کدام مشکل ما سر سوزنی تقلیل یافته است؟!! جستجوی راه بهبود معیشت در آمدن و رفتن مدیران نه شعار هیچ کارگر آگاه که صرفا فریبکاری، شیادی و دغل بازی سرمایه داران و نمایندگان فکری آنها است. ما با سر دادن این شعار فقط به خواسته های آنها پاسخ می گوئیم، سرمایه داری و طبقه سرمایه دار را تبرئه می کنیم. بر هر چه مبارزه واقعی علیه سرمایه داری است چوب حراج می زنیم. استاندار، وزیر، وکیل و نوع این ها، عوامل برنامه ریزی و اعمال نظم سرمایه داری علیه طبقه ما هستند. اینها بخشی از طبقه سرمایه دار می باشند. ریشه فقر و فلاکت و سیه روزی ما در وجود سرمایه داری است. با تغییر مدیران سرمایه هیچ گشایشی در هیچ گوشه زندگی ما پدید نخواهد آمد.
- “نه حکم داریم، نه حاکم…”
بسیار تأسف بار است؟ درست بر خلاف این پندار آکنده از ناآگاهی، جهنم سرمایه داری مالامال از حکم و حاکم است. حکم استثمار بربرمنشانه طبقه کارگر، حکم قتل عام معیشت کارگران با هدف سود هر چه افزون تر سرمایه داران، حکم سرکوب و کشتار و به خون کشیدن هر اعتراض کارگری در راستای دفاع از سرمایه داری، حکم شستشوی مغزی و تحمیق توده کارگر. حکم سرمایه این ها است، حاکمانش نیز در کران تا کران این جهنم سوزان عربده می کشند، حکم می دهند، قانون می نویسند، رهبری می کنند، بر مسند قضا نشسته اند، افکار مسلط بر جامعه را رتق و فتق می نمایند، فرهنگ می افرینند، مدنیت جور می کنند. جوی خون راه می اندازند، تحمیق می کنند و نوع این کارها را انجام می دهند. مشکل فقدان حکم و حاکم نیست. مشکل واقعی غرق بودن ما کارگران در دنیای توهم، وارونه بینی و گمراهه رفتن هاست. معضل این است که ما به جای جستجوی راه موفق مبارزه علیه سرمایه داری از نبودن حکم و حاکم در این نظام شکایت می کنیم!!! انتظار داریم که سرمایه با احکام حریرگون انسانی!! خود زندگی ما را غرق در رفاه و برابری و ازادی و شرف و اعتبار انسانی سازد!! انتظار داریم که حاکمان این نظام سکانداران سفینه نجات ما از فقر و فلاکت و بیکاری باشند!!! آیا چنین پنداری نشان حداکثر توهم، کج اندیشی، جهل و مایه بیشترین شرمساری و بیزاری از خود نیست؟ چرا به چنین شعارهای منحط می آویزیم؟!!
- « نه غزه، نه لبنان، فقط مردم ایران»
معنای غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران چیست؟!! در هر کدام این مناطق یک جمعیت 70 تا 80 درصدی کارگر زیر فشار وحشیانه استثمار و سبعیت و ستم و بی حقوقی و جنایات نظام سرمایه داری هستند. یک جمعیت 30 یا 20 درصدی سرمایه دار هم شب و روز حاصل اسثثمار این کارگران را سرمایه و قدرت و شوکت و حاکمیت خود می سازند. کارگر فلسطینی، سوری، یمنی، ایرانی در زمره مفلوک ترین و سیه روزترین بخش طبقه کارگر دنیا است. به بربرمنشانه شکلی توسط سرمایه جهانی استثمار می شوند و به دردناک ترین، رقت بارترین و جانکاه ترین نوعی در کوره های آدم سوزی دولت ها و قطب های قدرت سرمایه جهانی و جنگ میان آنها خاکستر می گردند. سرمایه داران، حاکمان و زورمداران این ممالک هم به اندازه سرمایه داران دیگر دنیا درنده، جنگ افروز و جنایتکارند. آیا تصور شما این است که دولت اسلامی بورژوازی راستی، راستی حاصل استثمار ما را خورد و خوراک و پوشاک و دارو و درمان و مدرسه کارگران فلسطینی، سوری، لبنانی و یمنی می کند!!! آیا چنین تصوری رعب انگیز و ناشی از حداکثر ناآگاهی نیست. ایا شما نمی دانید که تنها کار جمهوری اسلامی در منطقه، جهان و در کشورهای مورد بحث صرفا کمک به دولت ها و نیروهای ضد کارگر متحد خود، برای تحکیم هر چه بیشتر پایه های قدرت خویش و زیادت طلبی و باج خواهی افزون تر از رقیبان است. اگر این است که قطعا هست چرا حساب کارگران و سرمایه داران را از هم تفکیک نمی کنید؟ چرا از غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران و مردم و ملت حرف می زنید؟!!! مردم ایران یعنی چه؟!!! از کدام مردم حرف می زنید؟!!! از همزنجیران کارگر خویش یا از وحوش درنده سرمایه دار؟!!! وقتی شما این ها را از هم تفکیک نمی کنید. وقتی همه را زیر نام غزه و لبنان و سوریه و یمن و ایران در یک کاسه می ریزید عملا فقط حرف دل این یا آن بخش طبقه سرمایه دار را بر زبان می رانید. جمهوری اسلامی به همان اندازه که دشمن تا بن دندان مسلح ما کارگران ایران است، به همان میزان هم دشمن جنگ افروز و هولوکاست ساز کارگر سوری، یمنی، فلسطینی یا هر کجای دیگر است. دولت اسلامی، دولت سرمایه است و آن می کند که سرمایه می خواهد. آماج اعتراض و مبارزه و جنگ ما نه کارگر سیه روز و نگون بخت همزنجیر ما در فلسطین و یمن که نظام بردگی مزدی، طبقه سرمایه دار و دولت های سرمایه داری است.
شعارهای یاد شده شعار طبقه ما و جنبش ما نیست. هر سه از آن طبقه سرمایه دارند و توسط سرمایه داران یا رفرمیستهای مزدور آنها بر ما تحمیل شده است. انان از این طریق افکار بورژوازی را به درون جنبش ما می ارند و اینطور به کارگران القا می کنند که عیب از افراد است، نه از نظام سرمایه داری!!!. مضمون کلیه شعارها درخواست از آستان بورژوازی است که کاری برای ما کارگران انجام دهد!!!.
بیائید این شعارها را دور ریزیم. راه درست مبارزه برای تحمیل مطالبات خود بر سرمایه داران و دولت آنها را پیش گیریم.
همین حالا کارگران پتروشیمی در یاسوج برای گرفتن دستمزدهای معوقه دست به اعتصاب زده اند. چهار روز است که چرخ تولید ارزش اضافی را از کار انداخته اند. کارگران کارتن ایران در اعتراض به اخراج چهار تن از کارگران اعتصاب کردهاند، کارگران فرنخ و نازنخ نیز برای مطالبات خود دست به تجمع اعتراضی زدهاند. به حمایت از کارگران پتروشیمی و دیگر کارگران در حال مبارزه با سرمایه بلند شویم و حمایت آنان را از مبارزات خود علیه سرمایه خواستار شویم. به جای توسل به دولت و دیگر نهادهای سرمایه، به جای سر دادن شعارهایی که حرف دل این یا آن بخش سرمایه داران است با هم زنجیرانی که هم اکنون در اعتنصاب هستند؛ ارتباط برقرار کنیم. از این راه است که می توانیم به یک قدرت عظیم علیه سرمایه تبدیل شویم. تشکل سراسری ـ شورایی را برای مقابله با سرمایه تدارک ببینیم.