تا وقتی همه چیز بر وفق مراد سرمایه داران پیش می رود و پروسه تولید سود تداوم دارد، آنها از مشتی اعتصابات پراکنده محصور در چهار دیواری این یا آن کارخانه هیچ غمی بخود راه نمی دهند. حتی از تلاش حداکثر برای تشدید هر چه سهمگین تر استثمار کارگران و رقابت سبعانه با شرکا برای سهم هر چه بیشتر از اضافه ارزش ها هم نمی کاهند. مادام که وضع چنین باشد، تا زمانی که اعتصابات کارگری به رغم کثرت و وسعت همچنان برای سرمایه داران و دولت آنها بی آزار به نظر آید، حتی تعمیق و تشدید بحران سرمایه داری یا فشار فزاینده تحریم ها هم خیلی مشکل آنها نخواهد بود. در چنین وضعی باز هم چشم انداز شدت فرساینده و کشنده استثمار ما توده کارگر از راههای ممکن، از طریق اخراج گسترده ما و انداختن کارمان بر دوش عده معدود همزنجیران، تعویق شش ماه، شش ماه و یک سال، چند سال دستمزدها یا نوعی رایگان سازی بهای نیروی کار، تنزل فاحش سطح دستمزدها، سلاخی هولناک تر سطح معیشت و درمان و هست و نیست طبقه ما مفری بسیار چاره ساز و مشکل گشا برای آنان است. تازه از همه اینها که بگذریم، سرمایه پای بند هیچ مرز و بوم خاصی نیست، همه مرزها به روی وی باز و تمامی پاسپورت ها در اختیار است. یگانه پای بندی ذاتی سرمایه استثمار کارگر، تحصیل بی مهار اضافه ارزش ها و افزودن و بازافزائی خود است. عرش نظرگوئی را با فرش زمین زندگی به هم دوزیم. جملاتی که ردیف کردیم، یک به یک مصداق عینی حال و احوال روز ما کارگران ایران و دنیا است. حرف ها را در یک جمله خلاصه کنیم، ما در پس یک بن بست عظیم تاریخی ایستاده ایم، طبقه ما در هیچ کجا در سنگر واقعی و رادیکال پیکار ضد سرمایه داری نیست. بنیاد کار خود را بر این گذاشته ایم که گویا سرمایه داری منزلگاه آخر تاریخ است و سرنوشت مقدر ما و تمامی نسلهای آتی ما است که در چهاردیواری همین نظام زندگی کنیم!!! مجبوریم که فروشنده نیروی کار باشیم!! استثمار شدن جبر غیرقابل تغییر زندگی ما است!!! هر چه هست همین جا است!! باید با آن بسازیم!! باید بهتر و بدتر شدن شرایط معیشت و حق و حقوق و امکانات زیستی و رفاه و همه چیز خود را با منحنی فراز و فرود سود سرمایه ها و مصالح بازتولید و ماندگاری سرمایه داری تطبیق دهیم!!! باید حد اعلای برد اعتراض و جنگ و ستیز خود را به آرایش و پیرایش همین نظام وحشت و دهشت ضد بشری محدود کنیم!!! در بهترین حالت باید یک دولت سرمایه را با دولت دیگر جایگزین سازیم!! یک رژیم سرمایه را ساقط و رژیمی دیگر بر سر کار اریم!!! یک نوع نظم و مالکیت و برنامه ریزی سرمایه داری را با نوع دیگر آن تعویض نمائیم!!! جز این راهی نیست!! و کل راهها به مرزهای حاکمیت و بقای بردگی مزدی ختم می گردد!!! ما در این حال و روزگار و فضا و تفکر و پندار و توهم رعب انگیز زندگی می کنیم. ریشه کل بدبختی ها و سیه روزی های ما نیز دقیقا در همین جا است. ما تمامی دریچه های برپائی نوعی زندگی و جامعه و جهان فراتر از سرمایه داری را بر روی خود بسته ایم، به همین دلیل دنیاها اعتصاب راه می اندازیم، اما فقط با این هدف که کمی خاک اره نرم برای خوابیدن در مطبخ ارباب به دست آریم!! از سرخس تا اروندرود و از مرز بازرگان تا بندر جاوه را میدان عظیم ترین جنگها می کنیم، برای چه؟ برای اینکه یکی از هارترین دولت های شاهنشاهی سرمایه داری را با یک دولت دینی درنده تر سرمایه داری جایگزین سازیم!!! ما از شروع قرن بیستم تا حال چنین کرده ایم و با این کار هر روز از روز پیش مستأصل تر، زبون تر و درمانده تر شده ایم، دامنه خواست های ما، هر لحظه از لحظه پیش بسی تنگ تر و محدودتر شده است. سطح انتظار ما تا جائی پائین آمده است که طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری اصلا هیچ حسابی سوای حساب تولید اضافه ارزش کوه پیکرتر بر روی موجودیت و قدرت ما باز نمی کنند. تا آنجا به قهقرا رفته ایم که وصول دستمزد محقر صدها بار سلاخی شده یک ماه از شش ماه و یک سال پرداخت نشده خود را پیروزی می خوانیم!!! قرار بود و قطعا قرار است که ما آفریننده تاریخ رهائی انسان باشیم اما راستش وضعی که الان داریم بیش از حد وحشت آفرین و شرمساری زا است. تا جائی هیچ و پوچ و بی اعتبار شده ایم که هر محفل کاسبکار، بازاری، سفاک، بی شرم و فاقد هر گونه هویت اجتماعی یا شرف انسانی حق مسلم و مفروض خود می بیند که بر روی موج نارضائی ما افتد و حاکم آتی بلامنازع تعیین سرنوشت کار و زندگی ما گردد!!! بیائید بیدار شویم، اندکی به فکر افتیم، وضعیت حی و حاضر خود را بشکافیم. ریشه های این وضعیت را بکاویم، بیائید آماده تغییر این اوضاع گردیم. از خویش بپرسیم که چرا از این همه اعتصاب و اعتراض و راه بندان و راهپیمائی روز خود هیچ نتیجه ای نمی گیریم؟؟!! جواب اصلا رمزآمیز و دشوار نیست. اعتصاب، راهپیمائی، تظاهرات، خیزش یا هر اقدام دیگر ما باید نمایش قدرت طبقاتی ضد سرمایه داری ما باشد. باید طبقه سرمایه دار و دولتش را به وحشت اندازد. باید سرمایه داران، قدرت سیاسی و نظام سرمایه داری را اسیر این هراس کند که طبقه ما، طبقه کارگر آماده کفن و دفن رابطه خرید و فروش نیروی کار، کفن و دفن سرمایه داری و تسلط کامل بر سرنوشت کار و تولید خویش است. جنبش ما باید یک قدرت زمینی شورائی طبقاتی ضد سرمایه داری قادر و قاهر گردد، آنسان که طبقه سرمایه دار و دولتش را مجبور به عقب نشینی، عقب نشینی، باز هم عقب نشینی و سرانجام تن دادن به نابودی سازد. اگر راه رسیدن به این قدرت را پیش نگیریم، یک راه بیشتر در پیش رویمان نخواهد بود. اینکه فردایمان از امروز بسیار هولناک نر و تباه تر و فاجعه بارتر خواهد شد. ما الان در وخیم ترین و زبون ترین وضعیت هستیم. برای لحظه ای به دور خود نظر اندازیم. امروز 17 روز است که همزنجیران راننده ما در شبکه سراسری حمل و نقل در حال اعتصاب هستند. آنها برای نازل ترین خواست ها می جنگند. در روزهای شروع این اعتصاب، کارگران راننده برخی مراکز کار در خوزستان اعلام حمایت کردند، آنها در پشتیبانی از مبارزات رانندگان دست از کار کشیدند اما صدای همبستگی و حمایت و همرزمی این عزیزان گوش هیچ کارگری در هیچ نقطه دیگر جهنم سرمایه داری را حساس نساخت. ما آنچنان از موجودیت طبقاتی، قدرت طبقاتی، همبستگی و وحدت و انسجام طبقاتی، ظرفیت ضد سرمایه داری و کل نقش تاریخی و طبقاتی سرمایه ستیز خود فاصله گرفته ایم که اصلا مبارزه دهها هزار همزنجیر خویش با سرمایه داران و دولت هار سرمایه داری را مبارزه خود نمی بینیم!!! چرا؟ زیرا اساسا در میدان جنگ علیه موجودیت نظام بردگی مزدی نیستیم، اینکه جنگ کارگران راننده را جنگ خود ندانیم، اینکه به حمایت از آنان برنحیزیم، سوای احساس بیگانگی با موجودیت و قدرت و موقعیت و نقش طبقاتی خویش و منحل دیدن کل اینها در مصالح و ملزومات بقای سرمایه داری، هیچ معنای دیگری ندارد. ما حتی از این اعتصاب کمترین درس ها را هم نیاموختیم. اعتصاب رانندگان شبکه سراسری حمل و نقل در طول سال های اخیر، همواره تنها اعتصابی بوده است که صاحبان سرمایه و رژیم اسلامی آنها را دچار وحشت کرده است. چرا؟ زیرا این اعتصاب بر چرخه تولید و سامان پذیری سرمایه داری لطمه ای جدی وارد می کند. سرمایه جائی می هراسد، می لرزد، به فکر چاره و عقب نشینی می افتد که اعتصاب و اعتراض و جنبش و خیزش کارگران را برای چرخه ارزش افزائی خود مهلک بیند. پس باید قدرت شد، باید یک قدرت طبقاتی سراسری شورائی ضد سرمایه داری شد. سخن کوتاه کنیم. افق تیره است و حتما تیره تر خواهد شد اگر آماده تغییر وضع حاضر جنبش خویش نگردیم. باید به اساسی ترین خانه تکانی های تاریخی دست زد. سد راه واقعی این کار عدم شناخت ما از خویش، از هستی اجتماعی و طبقاتی خود، از قدرت لایزال تاریخ آفرین ضد سرمایه داری خویش است. سرمایه با وجود و ظهور خود، از کلیه تار و پود هستی خود و به کمک کل نهادهای اقتصادی، سیاسی، حقوقی، فرهنگی، فکری، مدنی و ایدئولوژیک خود به ما القاء کرده است که سوای برده مزدی هیچ چیز دیگر نیستیم!! و نمی توانیم باشیم!!. به ما القاء کرده است که سرنوشت زندگی ما باید توسط سرمایه داران رقم خورد!! برای هر گونه تغییر و تبدیلی باید حتما به دار قدرت سرمایه، به پارلمان و دولت و قانون و حقوق و نهادهای نظم سرمایه آویزیم!!. فاجعه اینجا است که سرمایه فقط در هیأت رسمی، به صورت آشکار، با توسل به قدرت دولتی یا نهادهای عریان ایدئولوژیک و حکومتی خود این بلا را بر سر ما نیاورده است. بلکه عین همین کار را زیر بیرق «ضدیت با سرمایه داری»!! هم بر سر جنبش ما تحمیل کرده است. در سراسر قرن بیستم احزاب اپوزیسون نمای چپ و راست سرمایه، احزاب و گروهها و محافل مدعی رهائی ما از چنگال استثمار و توحش سرمایه داری نیز دقیقا با مبارزه طبقاتی ما همان کرده اند که سرمایه از روز پیدایش خود انجام داده است. اینها نیز با کلمه به کلمه حرفها، با تحلیل ها، راهبردها، راهکار و نسخه پیچی ها خود عملا بر سر ما فریاد زده اند که خودمان، به اعتبار کارگر بودنمان، به اعتبار فروشنده نیروی کار بودن، به اعتبار برده مزدی بودن هیچ چیز نیستیم و قادر به گشودن هیچ گرهی از مشکلات زندگی خود نمی باشیم. به ما تلقین نموده اند که نیازمند نیروهای بالای سر خود، نیازمند احزاب و قدرت های ماوراء خویش هستیم. همه به ما گفته اند که راه رهائی ما در آویختن به آنها، صف کشیدن پشت سر تشکیلات آنها، تبدیل شدن به ارتش آنها، رژه رفتن در ستاد قدرت آنها است. قابل تعمق است که اینان عین سخن سرمایه را زیر بیرق چپ نمائی و ضدیت با سرمایه در ذهن و شعور و شناخت ما کشت و آبیاری و بارور نموده اند. به همین خاطر هم مخاطراتش از مخاطرات مستقیم و آشکار سرمایه اگر نه بیشتر، خیلی هم کمتر نبوده است. یک چیز را فراموش نکنیم. در میان کل این جنجالها و هیاهوها، افرادی از طبقه ما و در اندرون جنبش ما هم بودند که ضد اینها را می گفتند و ضد اینها را انجام می دادند. «مارکس» از این سنخ بود. او با سلول، سلول وجود خود فریاد زد که سلسله جنبان واقعی کل تغییرات فقط ما، فقط ما توده های طبقه کارگر می باشیم. او هستی اجتماعی ما راشکافت و چراغ انداخت و نشان داد که کمونیسم، ما هستیم، سرمایه ستیز ما هستیم، قدرت لایزال دارای ظرفیت لغو کار مزدی ما هستیم، همه چیز ما هستیم و این ما و سرمایه ستیزی و کمونیسم ما است که باید رشد کند، ببالد، شاخ و برگ کشد، شورائی متحد و متشکل گردد. باید از آویختن به هر نیروی بالای خود بگریزد، باید فقط به خود و به قدرت سازمان یافته شورائی سرمایه ستیز خود اتکاء کند. جنبش ما دیری است که چنین نکرده است. باید بر این وضعیت نقطه پایان گذاشت. فرصت های تاریخی بسیار زیادی را از دست داده ایم. هیچ جائی برای سوختن باز هم بیشتر فرصت ها باقی نمانده است. فقط یک راه داریم. خیزیم و راه افتیم و دست های خود را به سوی هم دراز کنیم، یک قدرت متشکل شورائی رادیکال ضد سرمایه شویم. این قدرت را همه جا و در کلیه عرصه های زندگی علیه سرمایه اعمال کنیم. ما کمبود اعتصاب و اعتراض و مبارزه نداریم. اعتصابات و اعتراضات و مبارزات باید در کلیه عرصه ها راه عوض کند و جهتگیری دیگر اتخاذ نماید. چه راهی و کدام جهتگیری ما در این زمینه بسیار گفته ایم و بسیار بیشتر خواهیم گفت. برای اینکه بدانیم مشکل مجرد کمبود مبارزه و اعتراض نیست به لیست اعتصابات دو هفته اخیر خود نظر اندازیم.
۱- چهارمین دوره اعتصاب رانندگان به طور واقعی از سی و یک شهریور آغاز شد اما از صبح روز یکشنبه اول مهر ماه ۹۷ اعتصاب رانندگان کامیون در شهرهای مختلف شدت گرفت که هنوز ادامه دارد. در اول مهر در پایانه زرين شهر؛ رانندگان کامیون نهبندان؛ پایانه مبارکه؛ جاده اراک؛ محور دهگلان به سنندج؛ پایانه بندرعباس؛ رانندگان در چرمهین اصفهان، در نکا؛ پایانه مشهد و سالن بار در یزد؛ تماما خالی بود و هیچیک از رانندگان بارگیری نمی کردند. رانندگان کامیون در بستان آباد دست به اعتصاب زده و از بارگیری خودداری نمودند. در اتوبان قزوین – زنجان نیز در رانندگان کامیون در اعتصاب به سر میبرند. رانندگان کامیون در کمربندی سبزوار ایستاده و جلوی کامیون هایی که اعتصاب شکن بودند را گرفتند و یا شیشه های آنها را شکستند. رانندگان کامیون در شهرهای اصفهان، مبارکه، ارومیه، بوکان، محور دهگلان به سنندج، بندرعباس، قزوین، خرم آباد، بروجرد، خرمشهر، بردسیر، شیراز، سنندج، کرج، کردکوی، قم، اراک، بندر خمینی، همدان، نیشابور، زرین شهر، یزد، مازندران، مشهد و دیگر شهرهای ایران اعتصاب خودشان را در اعتراض به پایین بودن دستمزد و گرانی قطعات یدکی و پاسخ نگرفتن در مورد مطالبات شان آغاز کردند. همزمان اعتصاب نفتکش های پالایشگاه تبریز و رانندگان یخچالدار شهرستان گناباد نیز از اول مهرماه اعتصاب خود را آغاز کردند و جمع کثیر رانندگان اعتصابی پیوستند. بعدها اعتصاب رانندگان نفتکش های شرکت نفت ساری و شهر سامان نیز بر شدت اعتصاب افزود. رانندگان خودروهای سنگین با به صدا درآوردن بوقهای ممتد خود در بلوار کازرون رژه پر قدرت خود را برگزار کردند! در روز های بعد رانندگان کامیون کارخانه سیمان ارومیه به اعتصاب سراسری پیوستند و در بروجرد کامیونداران اعتصابی از عبور هر نوع کامیون غیر اعتصابی ممانعت به عمل می آورند. از سومین روز اعتصاب پر قدرت رانندگان رژیم سرمایه و عوامل آن به وحشت افتادند و در این روز بازداشت ۲۲ تن از رانندگان کامیون اعتصاب کننده در استان فارس آغاز دستگیری های گسترده بود که تا امروز به رقم ۲۳۸ راننده رسیده است. در همبستگی با اعتصاب رانندگان، رانندگان خودروهای حمل میوه در شهر زاهدان همه کامیون های خود را در میدان «ثارالله» این شهر رها کردند و زیر بیرق همبستگی با همزنجیران به اعتصاب پیوستند. رانندگان شرکت های مسافربری ایران پیما، تی بی تی، رویال سفر و همسفر در شهرهای اهواز، آبادان، خرمشهر، ماهشهر، ایذه و سایر شهرهای خوزستان گام های نخست را برداشتند، آنها از صبح چهارشنبه چهارم مهر در پشتیبانی از رانندگان حمل و نقل دست از کار کشیدند، غرفه های فروش بلیط را تعطیل کردند و کامیون ها را از حرکت باز داشتند. بعدا رانندگان اتوبوس ها در ترمینال دزفول حمایت خود را از اعتصاب رانندگان کامیون فریاد زدند و به موج مبارزه همرزمان پیوستند.
۲- اعتصاب و تجمع اعتراضی کارگران «تولی پرس» و«بستهبندی البرز» در محوطه و مقابل کارخانه در شهرک صنعتی البرز قزوین امروز دوم مهر وارد سومین روز خود شد. این کارگران اعلام کردند که در اعتراض به افزایش تعطیلیهای مکرر کارخانه، به تاخیر افتادن موعد پرداخت مطالبات مزدی و یک ماهه بودن زمان اعتبار قراردادهای کار از روز شنبه (۳۱ شهریور ماه) دست از کار کشیده و در محوطه کارخانه دست به تجمع زدهاند.
۳- روز دوشنبه۲مهر کارگران سیمان صوفیان تبریز در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات خود دست به اعتصاب زدند.
۴- پیوستن رانندگان کامیون کارخانه سیمان درود به اعتصاب سراسری, رانندگان کامیون در کارخانه سیمان دورود به اعتصاب سراسری کامیونداران که در صدها شهر در ۳۱استان کشور جریان دارد،پیوستند.
۵- رانندگان تراکتور کوره از توابع اسلام آباد در اعتراض به کاهش دستمزد هایشان و وضعیت بد اقتصادی خود اعتصاب کرده در مقابل پاسگاه انتظامی کوره تجمع کردند.
۶- روز شنبه ۷مهر ۹۷ راننده های اتوبوسرانی مشهد در اعتراض به کاهش دستمزد و بالا رفتن هزینه ها اعتصاب کرده و در مقابل سازمان اتوبوسرانی تجمع کردند.
۷- اعتصاب و تجمع کارکنان بیمارستان امام خمینی کرج در اعتراض به عدم پرداخت ۱۱ ماه حقوق معوقه آغاز شد که هنوز ادامه دارد.
۸- کارگران پیمانی فضای سبز منطقه هشت شهرداری اهواز که دستکم سه ماه مزد معوقه از کارفرمای خود طلبکارند، صبح امروز (شنبه، ۷ مهر) اعتصاب کرده و مقابل ساختمان مرکزی شهرداری اهواز تجمع کردند.
۹- کارگران خطوط ابنیه فنی راهآهن، از شروع دور جدید اعتصاب و تجمعات اعترضی خود خبر دادند. به گفته این کارگران، از صبح دیروز (شنبه/ هفتم مهر ماه) کارگران خطوط ریلی شاهرود و چند خط ریلی دیگر اعتصاب کرده و با برپایی یک تجمع اعتراضی در محل کار خود، در عدم پرداخت مطالبات مزدیشان اعلام کردند.
۱۰- کارگران شهرداری آبادان در اعتراض به عدم پرداخت ۴ ماه دستمزدشان اعتصاب کرده و در ساختمان شهرداری را قفل و مقابل این ساختمان تجمع کردند.
۱۱- دوشنبه ۹ مهر كارگران خدمات شهري شهرداري رامشير در خوزستان در اعتراض به پرداخت نشدن حقوقشان دست ازکارکشیدند و دست به اعتصاب زدند.
۱۲- شماری از معلمان شهر بجنورد در استان خراسان شمالی در اعتراض به وضعیت معیشتی خود اعتصاب و تجمع کردند. “معلمان معترض در خیابان بر روی زمین نشسته و مانع حرکت خودروها میشوند”. فرهنگیان بجنورد در اعتراض به پایین بودن حقوق و انجام خدمت در مناطق مرزی اعتصاب کردند. اعتصاب کنندگان که اساسا از زنان بودند در خیابان نشسته و راه را مسدود کردند.
۱۳- کارگران گروه ملی فولاد اهواز روز سه شنبه دهم مهرماه در اعتراض به عدم پرداخت دستمزدهای چند ماهه اعتصاب کرده و از ساعات اولیه صبح در داخل شرکت دست به راهپیمایی اعتراضی زدند.
۱۴- روز چهارشنبه ۱۱ مهر کارگران احیاصنعت واگن پارس اراک در اعتراض برای پاسخ نگرفتن مطالبات شان که دستمزد پرداخت نشده و عدم امنیت شغلی است، برای دومین روز دست به اعتصاب زدند و مقابل استانداری اراک تجمع کردند.
۱۵- کارگران شرکت پیمانکار پایانه خط یک قطار شهری تبریز در رابطه با دستمزدهای موقعه خود اعتصاب کردند.
۱۶- کارگران خط آهن حوزه سرخس در اعتراض به تعویق چندماهه حقوقشان و عدم پرداخت حق بیمه اعتصاب و تجمع کردند.
کارگران ضد سرمایه داری