معلمان در سطحی چشمگیر دست از کار کشیده و خواستار تحقق مطالبات عاجل خود هستند. افزایش مزدها، بهبود وضع معیشت و شرایط کار، پیرایش متون آموزشی از آموزه های ماورا ارتجاعی، پاکسازی مدارس از حضور اشغالگرانه 40 ساله نیروهای سرکوب فکری رژیم اسلامی، پایان دادن به تحقیر و توهین و بمباران عزت انسانی معلمان و مربیان کارگر، عدم ورود قوای قهر و کشتار جمهوری اسلامی به حریم مدرسه ها و خروج همه زندانیان معلم از شکنجه گاههای قرون وسطائی دولت اسلامی سرمایه اعم خواست ها را تعیین می کند. اعتصاب معلمان مطابق معمول با حمایت قابل توجه و نسبتا چشمگیر کارگران و خانواده های آنان در سراسر جامعه مواجه گردیده است. حمایتی که اگر چه تا این حال خاموش و در سطح اعلام همدردی است اما به هر حال ارزنده و قابل تعمق است. ما از همه توده های هم زنجیر می خواهیم که این پشتبیانی را ارتقاء دهند، اعلام همدردی ها را با یک صف آرائی طبقاتی نیرومند علیه نظام سرمایه داری و دولتش جایگزین کنند. در همبستگی با اعتصاب کارگران آموزش چرخه کار و تولید سرمایه را در وسیع ترین سطح از کار فرو اندازند و به تمامی اشکال دیگر جانبداری و حمایت دست یازند. ما اهتمام معلمان به جایگزین سازی عریضه نویسی، شکوائیه پردازی و دخیل بندی به نهادهای قدرت سرمایه با اعمال قدرت متحد علیه سرمایه داری برای حصول مطالبات خود را بسیار ارج می گذاریم و آن را گامی در راستای ارتقاء مبارزه طبقاتی تلقی می کنیم. همزمان پیش کشیدن چند نکته را در رابطه با مبارزه جاری آنان لازم می بینیم
1. شما دقیقا اعتصاب خود را در روزی آغاز کردید که اعتصاب طولانی مدت کارگران راننده شبکه حمل و نقل سراسری پایان یافت!!! در طول مدت اعتصاب حاضر به اعلام هیچ نوع حمایت از مبارزاتشان نشدید، درست همان گونه که با هیچ اعتصاب و مبارزه دیگر کارگران اعلام همبستگی ننمودید. این مسأله عمیقا سؤال انگیز و آماج انتقاد است. برای لحظه ای به این اندیشید که اگر جمعیت چندین صد هزار نفری شما در کران تا کران جهنم سرمایه داری به حمایت از همرنجان راننده، چرخ آموزش را از چرخش باز می داشت، اگر خواستار تحقق مطالبات آنها می شدید چه تأثیر شگرفی بر توازن قوای میان آنان و حاکمان درنده سرمایه پدید می آوردید، به این فکر کنید که اگر اعتصاب شما با اعتصاب آنان، با اعتصاب کارگران هفت تپه، هپکو، راه آهن، شهرداری ها، فولاد اهواز، ذوب آهن، عسلویه، کمباین سازی، شرکت نفت و صدها جای دیگر همزمان و همپیوند می شد، چه قدرت مهم و تعیین کننده ای می گردید. چرا چنین نشد، چرا باید شما صبر کنید تا بورژوازی و دولتش اعتصاب عظیم دهها هزار کارگر راننده حمل و نقل را به شکست بکشاند آنگاه آغاز کنید، شما از هیچ اعتصاب کارگری پشتیبانی جدی به عمل نیاوردید و لاجرم امروز بخش های دیگر طبقه ما بدبختانه و میلیون ها بار بدبختانه شور و هیجان کافی را برای همبستگی چاره ساز رادیکال و عملی با شما به عمل نمی آورند. این یک پاشنه آشیل کشنده و سترگ جنبش و مبارزه طبقاتی روز ما است.
2. شما معنای واژه «تحصن» را بهتر از هر کس می دانید. تحصن پناه بردن ولو پناه جستن اعتراض گونه، به حریم قدرت حاکم است. سندیکالیست های مستولی بر جنبش شما اصرار داشتند که نام اعتصاب و پیکارتان را تحصن بگذارند. از منظر آنها شما حق اعمال قدرت طبقاتی علیه سرمایه داری را ندارید. مرز نهائی اعتراضتان گویا آنست که به آستان سرمایه پناه برید، در شکایت باز کنید و بساط التماس و التجا برای جلب ترحم آنان پهن نمائید. مبارزه شما تحصن نیست. اعتصاب کرده اید و باید سرفراز و مفتخر اعلام می داشتید که اعتصاب می کنید، چرخه کار سرمایه داری را تعطیل می کنید، قدرت خود را وارد میدان مبارزه می نمائید.
3. اعتصاب تا همین امروز هم برای کارگران بخش آموزش، یک سلاح بسیار نیرومند مبارزه است. از این لحاظ وضعیت شما با کارگران این و آن کارخانه تفاوت بارز دارد. دیری است که نمایش قدرت در چهاردیواری محدود یک مرکز کار، برد اثرگذاری خود را از دست داده است، اما در مورد توده کارگر معلم اینچنین نیست. اعتصاب شما اگر سراسری شود می تواند ضربه ای بسیار کوبنده بر پیکر نظم سرمایه در همه عرصه های کار و تولید اجتماعی وارد سازد. باید اعتصاب را هر چه سراسری تر و گسترده تر نمود. با همه این ها پشتوانه واقعی پیروزی شما قطعا نه این سطح مبارزه و تعطیل کار که فقط راه اندازی یک جنبش سراسری نیرومند شورائی و ضد سرمایه داری است. از مبارزات روز خویش، برای برپائی این جنبش، برای ساختن شوراها، برای صف آرائی سازمان یافته شورائی سرمایه ستیز بهره بر گیرید. کارگران ضد سرمایه داری