اطلاعیه دستمزد شما را خواندیم. متن منتشره شما حاوی نکته ای است که ما آن را قابل اهمیت می دانیم. اولین بار نیست آن را مطرح می کنید، بارها در نوشته هایتان منعکس نموده اید، اما هر بار که بر قلم آورده اید، همین احساس حاضر را در ما زنده و تجدید کرده است، آن را کم یا بیش از جنس حرف های سالیان متمادی خود می بینیم و پای بندی شما به آن را دلیلی برای احساس قرابت با شما عزیزان و تلاش برای گفتگو با جمعتان می یابیم. نکته به اختصار این است که شما متضاد با محافل متنوع موسوم به «چپ» یا «کارگری»، فقط از چیزی عام، آشفته و بی هویت به نام «شورا» حرف نمی زنید. سخن از نوعی سازمانیابی شورائی دارید که توده کارگر را از قیم بی نیاز کند، آنها را به سوی اتکاء به قدرت طبقاتی خود راند، نه خاص این یا آن دوره زندگی و مبارزه کارگران بلکه به گفته خودتان«هم استراتژی، هم تاکتیک» باشد، شاید به بیان دقیق تر نقش حوزه سربازگیری این یا آن حزب از توده های کارگر را ایفاء نکند، بلکه ظرف رویاروئی واقعی توده هر چه وسیع تر کارگر با سرمایه داران و دولت باشد. مستقل از اینکه شما این عبارات و مفاهیم را با چه میزان دقت طبقاتی تنظیم یا با کدامین بار معین ضد سرمایه داری پیش کشیده باشید، برای ما قابل ارج است و همان گونه که گفتیم آن را رخساره همپیوندی میان شما و خویش تلقی می کنیم.
در این زمینه عجالتا به همین حد بسنده می نمائیم، مسأله اساسی کاستی و کمبود بسیار تعیین کننده ای است که در کل اطلاعیه های شما در کنار حرف درست بالا موج می زند. روایت شما از شورا متفاوت با روایت برخیها پیرامون مسأله شورا و جنبش شورائی است اما به نظر می رسد یا که در یک چیز کاملا بنیادی و هویتی با سایر محافل آشنا همگن و همپیوند باقی مانده اید. شما بر طبل شورا، شورائی که توده کارگر را از قیم بی نیاز کند و اهل اتکاء به قدرت مستقل طبقاتی خود نماید اصرار می ورزید اما نقط عزیمت شما در هیچ کجا نه جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر بلکه صرفا شورائی متشکل شدن و متکی به خود بودن کارگران است. این یک پاشنه آشیل بسیار تعیین کننده و سرنوشت ساز است. بحث اساسا بر سر نوع سازمانیابی و چگونه متشکل شدن توده کارگر نیست، مجرد اینکه کارگران به جای سندیکا شورا بر پای دارند هم هیچ گرهی از دنیای مشکلات سر راه مبارزه طبقاتی آنها حل نمی گردد. همه بحث و کل تقلا و تلاش رویکرد ضد سرمایه داری آنست که جنبش کارگری در حلقه، حلقه ابراز هستی روزش، در هر زمینه ای، هر عرصه جدال با سرمایه داران و دولت، از مبارزه برای حصول مزدهای معوقه گرفته تا بهبود سطح معیشت و شرایط کار و ارتقاء امکانات رفاهی، تا علیه خفقان، آزادی کشی، آپارتاید جنایتکارانه جنسی و آلودگیهای زیست محیطی، تا علیه کار کودک و فحشاء و فساد و همه سیه روزی ها دیگر حتما یک جنبش سرمایه ستیز باشد. خواست های عاجل روزمره اش را از سنگر ضدیت با سرمایه پیش کشد و تحقق آنها را در گرو تعرض به شریان هستی سرمایه بیند. به طور مثال به جای خواست تطابق افزایش مزدها با نرخ تورم یا خط فقر!! و این نوع ترهات هذیان آلود، فرساینده و گمراه کننده بورژوائی، یکراست بیلان محصول اجتماعی کار و تولید سالانه اش را پیش کشد و خواستار اختصاص حاصل کارش به معیشت، رفاه، آموزش، درمان، بهداشت و تعالی جسمی و فکری انسان ها گردد. به جای تکدی حق تشکل، اعتراض، اعتصاب از دولت درنده بورژوازی هر نوع سازمانیابی و پیکار و خیزش و شورش و قیام را حق مسلم و مفروض خود پندارد، به جای آویختن به قانون و قرار و مدنیت و حقوق سرمایه، به قدرت لایزال طبقاتی خود اتکاء کند، به جای درخواست پوشش اختیاری، هرنوع حجاب اجباری را به گورستان تاریخ بسپارد، به جای خواست آزادی بیان، علیه هر نوع دخالت دولت در هر عرصه زندگی خصوصی و اجتماعی آنسان ها طغیان راه اندازد. نقطه عزیمت باید اینجا باشد. این که ریل هستی جنبش کارگری به جای چرخیدن در سیطره حاکمیت سرمایه داری، آویختن به سرمایه و جستجوی ابتذال آمیز بهبود زندگی کارگران در مدار تسلط و ماندگاری سرمایه!! ریل تعرض و پیکار واقعی طبقاتی علیه شالوده موجودیت سرمایه داری گردد. سازمانیابی شورائی در اینجا است که معنای واقعی طبقاتی و کاملا سرمایه ستیز خود را پیدا می کند. در اینجاست که شورا ظرف شایسته و ارگانیک سازمانیابی قدرت ضد سرمایه داری طبقه کارگر می شود، در غیر این صورت با هر شکل و شمایلی که آن را تصویر کنید، اگر هزاران آیه و حدیث فرار از قیم هم بر سردر آن آویزید نهایتا یک سندیکا یا اتحادیه به اصطلاح «دموکراتیک» خواهد بود.
رفقا! باید به طور بسیار جدی تعمق کنید که بحث شورا در شالوده و اساس خود پیش از آنکه یک بحث سازمانیابی باشد یک مسأله هویتی مبارزه طبقاتی، یک حلقه بنیادی تعیین سرنوشت در زنجیره تکامل مادی تاریخ است. جنبش شورائی طبقه کارگر دقیقا آن نیروی مادی آگاه نوینی است که باید در قعر جهنم گند و وحشت و دهشت سرمایه داری نقش استخوان بندی زنده، بالنده و جنگنده بر پای دارنده جامعه آتی را بازی کند. نقطه عزیمت شما باید به جای چگونه سازمان یافتن کارگران، چگونگی پیکار آنان علیه سرمایه باشد. این فقط ضد سرمایه داری بودن و نبودن جنبش کارگری است که سرمایه ستیز بودن و نبودن شوراهایش را تعیین می کند، دومی به هیچ وجه ملاک سنجش اولی نخواهد بود. جنبش ضد بردگی مزدی مطلقا نمی تواند سازمانیابی دیگری سوای شورا اتخاذ کند، اما تشکل شورائی کارگران ممکن است سرمایه ستیز باشد یا اصلا بویی از سرمایه ستیزی نبرد. خواست رفیقانه ما از شما عزیزان این است که بر روی چیزی به نام جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر یا جنبش لغو کار مزدی کارگران بیش از این درنگ و تأمل کنید. در این مورد اگر لازم باشد می توانیم متون زیادی را به شما معرفی کنیم.
دستتان را می فشاریم. کارگران ضد سرمایه داری