جنبش کارگری ایران هم چون سال های پیش در اواخر سال گذشته شدت بیشتری گرفت و این در شمار اعتصابات، اعتراضات و هم چنین شمار کارگران شرکت کننده در اعتصابات هویدا بود. اما این روند با آغاز سال جدید دچار رکود شد. یک دلیل آن شاید وقوع مکرر و طولانی مدت سیل ها در غالب مناطق ایران بود که سبب شد تا توده های کارگر زیر فشار مصائب ناشی از آن ها فرصت راه اندازی اعتصاب و مبارزه درون مراکز کار و تولید را کمتر پیدا کنند. در عوض شاید بتوان گفت که توده های کارگر آنسان که انتظار هم می رفت کم یا بیش خود این رخدادهای شوم، وقوع سیل ها و طوفان ها را به عرصه های اعتراض و کارزار علیه حاکمان سرمایه داری تبدیل نمودند. کارگران سیل زده عاصی در سراسر ایران نشان دادند که سرچشمه واقعی تمامی سیلاب ها، طوفان ها، خشکیدن رودخانه ها، صحرا شدن دریا چه ها، کویری شدن تالاب ها، کم آبی ها، خشکسالی های چهل ساله و تمامی فاجعه های دیگر محیط زیستی را نه آسمان ها، بلکه زمین، نه مشیت و تقدیر آسمانی که نظام ضد محیط زیست سرمایه داری می بینند. در اعتراضات خویش ولو پراکنده و بی ارتباط اما همرنج و همصدا از سرمایه و سودجوئی سرمایه داران به مثابه ریشه واقعی همه مصیبت ها گفتند. به میزان توان خود سرچشمه ها را جستند و دراین جستجو بر اصلی ترین و واقعی ترین عوامل انگشت نهادند. ترجیع بند کلام کارگران در نقطه، نقطه جهنم سرمایه داری این شد که کل آبهای سطحی و عمقی، سرمایه طبقه سرمایه دار شده است. آنها بر خلاف انگاره پردازی های رسوای احزاب قیم و منجی نما بسیار بلیغ نشان دادند که حتی در گرداب مرگ آور سیلاب ها هم دنبال ریشه می گردند. در پشت همه بلیه ها و نزولات دست سرمایه و سرمایه داران را می بینند. بینشی که بالانشینان احزاب خود فاقد آنند.
کاهش شمار اعتصابات در فروردین و اردیبهشت به معنی فروکش کردن مبارزه نبود. اگر اعتصابات درون کارخانه ها کمتر شد، اولا موج کارزار علیه خانه خرابی ها و نکبت و ادبار محصول سرمایه داری در خیلی جاها راه افتاد و پرخروش شد. ثانیا حتی اعتصابات و اعتراضات درون مراکز کار خیلی زود شروع به افزایش کردند. تعداد آنها در ماههای (فروردین، اردیبهشت) به نصف دوماه اول سال ۹۷ رسید. روندی که مدام سیر صعودی پیمود. همه شواهد حاکی است که مشکل نه کمبود اعتصاب که فقدان حداقل تدارک لازم برای میدان داری و صف آرائی مستقل ضد سرمایه داری است. سرمایه از آغاز با بهره گیری از کلیه سلاحها، این تصور مهلک را درشعور ما کارگران کشت کرده است که گویا خود ما هیچ چیز نیستیم!! موجب هیچ تحولی نمی باشیم!! مشتی مستضعف و محکوم به استثمارشدن می باشیم!!، هر گشایشی در زندگی ما نیازمند قهرمانی ورجاوندان است!!. به ما گفته اند و می گویند که فقط قادر به تولید سود و سرمایه هستیم، فکر کردن و اتخاذ تصمیم فقط شایسته سرمایه داران یا احزاب مدعی نجات ما می باشد!! حرف هایی که بدترین افیون هستند. دروغ و بدون هیچ پایه اند. به جنبش کارگری ایران در همین چند سال نگاه کنید. گام های مؤثری به جلو برداشته ایم. گام هایی که در عین کوچک بودن اهمیت سترگ تاریخی دارند. چندین هزار اعتصاب، توسعه اعتصابات به شهرها، تبدیل آنها به خیزشهای منطقه ای و حتی سراسری، پشتیبانی از همدیگر، جرقه اتکاء به قدرت طبقاتی خود، رخساره ها جهتگیری برای سازمانیابی شورائی، فریاد تصرف شورائی مراکز کار، همه و همه از بالندگی جنبش ما خبر می دهند. همه این ها حاصل کارزار اندیشیده و سنجیده خود ما است. ما گام های مهمی برداشته ایم اما همچنان در پشت یک بن بست فرساینده ویرانگر درجا می زنیم. جنس این بن بست عدم اتکاء لازم ما به نیروی طبقاتی خود، فروماندگی از بازشناسی قدرت تاریخساز پیکارطبقاتی خود و احساس عجز از سازماندهی شورائی ضد سرمایه داری و سراسری این قدرت است. باید این بن بست را در هم بشکنیم. ما توان این کار را داریم باید این توان را به کار اندازیم. به مبارزاتی که در دو ماه اول امسال داشته ایم نگاه کنیم.
ابراهیم پاینده