پیش از هر چیز باید یک اشتباه را اصلاح کنیم. در تیتر نمودار اعتصابات در گزارش پیشین به اشتباه نیمه دوم سال ذکر شده است حال آن که درست آن نیمه اول سال می باشد. متوسط روزانه کل اعتراضات و اعتصابات کارگری در سه ماه اول امسال به رقم 2 و نیم رسید در حالی که ماه تیر به طور میانگین شاهد4 حرکت در روز بوده ایم. رقم مربوط به صرف اعتصابات سه ماه اول به حدود یک و چهار دهم رسید در حالی که در تیر ماه دو و سه دهم گردید.

نزدیک به یک سوم اعتصابات و اعتراضات کارگری تیر ماه امسال در حوزه شهرداری های رخ داده است. این رقم در مورد سه ماهه اول امسال نیز تقریبا صدق می کند. بقیه مبارزات کارگری در حوزه هایی اتفاق افتاده است که عموما تمرکز نیروی کار در آنها انبوه نیست. این نکته اهمیت دارد زیرا که بخش بزرگی از جمعیت چند ده میلیونی کارگران ایران در مراکز کار و تولید نسبتا بزرگ مورد استثمار قرار می گیرند. مراکزی که شرایط کار، دستمزد، امنیت شغلی و دیگر مسائل روزمره زندگی کارگران با یکدیگر تفاوت زیادی ندارد. مزدهای شبه رایگان اکثر قریب به اتفاق این کارگران هر روز، هر هفته و هر ماه آماج سلاخی قرار می گیرد. توده کارگر طی سالهای مدید، با تحمل شدیدترین فشار استثمار سرمایه، تحمل بار بحرانهای سرمایه داری، تحمل عوارض و آثار اقتصادی و اجتماعی زیادت خواهی های رژیم اسلامی اینک بیش از هر دوره دیگر، دچار گرسنگی، آوارگی، ذلت و بی داروئی است. تحریم ها دست انحصارات سرمایه داری ایران را در تحمیل سیستم های قیمت گذاری دلخواه خود بر زندگی کارگران باز و بازتر ساخته است. کل بهای گرانی ها را توده های کارگر می پردازند. در اینجا کارگران فقط ملزم به بازتولید سرمایه های پیش ریز شده یا کل سرمایه اجتماعی نیستند، فقط مجبور به تولید سودهای نجومی دلخواه سرمایه نمی باشند، فقط با هر نفس خود سرمایه های انبوه تری تولید نمی کنند و ملزم به تولید سودهای کلان تر برای این سرمایه ها نمی شوند. آنها سوای همه این ها باید فشار کل مصائب بالا را هم بر گرده معیشت و بهای نازل نیروی کار خود تحمل نمایند و این شامل کل طبقه کارگر می گردد، کل انسان هائی که برای امرار معاش خود مجبورند نیروی کار خویش را به طور شبه رایگان به سرمایه بفروشند..

با این وجود بخشهایی از کارگران ایران، کارگران خودرو سازی ها و زیر مجموعه های آنها، بخشی از کارگران نفت و گاز، نظاره گر نبرد نابرابر هم زنجیران با سرمایه داران و دولت سرمایه بودند. چنین به نظر می رسد که آنان خود را نیازمند مبارزه و اعتراض نمی بینند!! شاید کارد به استخوانشان نرسیده است!! و خرد شدن استخوان سایر کارگران و کودکان آنها زیر پتک سهمگین گرسنگی هم هیچ کجایشان را دچار درد نمی کند!!. نباید کتمان کرد که برخی وقت ها لایه ای از طبقه کارگر چنین می نماید. در دهه 50 تا پیش از شروع جنبش سراسری، بخش وسیعی از کارگران نفت گرسنگی و برهنگی و بی داروئی و آوارگی ذلت بار توده همزنجیر را درد خویش ندیدند و در دوره استیلای رژیم اسلامی سرمایه داری جمعیت کثیری از کارگران ایران خودرو به همین ورطه سقوط کردند. اضافه کنیم که این نوع تنیدن ها، کنشها، واکنشها و جهتگیری ها، معمولا بیماری دوران بن بست خوردگی، رفرمیسم زدگی، رکود یا فروماندگی جنبش کارگری از ابراز وجود مستقل، متحد، سراسری، طبقاتی و ضد سرمایه داری است و صد البته راه علاج آن را هم در اینجا باید کاوید. به هر حال در چند سال اخیر شاهد مبارزه چشمگیری در حوزه های فوق نبوده ایم. شاید این کارگران چنین پندارند که یک سر و گردان از دیگران بالاترند!!، مقرب درگاه سرمایه دارانند!! و دولت سرمایه از سر قدردانی!! منزلت شناسی!! یا ادای دین!! پاس خاطرشان را دارد!! در همین راستا گلیم خویش از آب می کشند و زندگی سایر توده کارگر هم به آنها مربوط نیست!! اگر چنین می پندارند دچار بلاهت رعب انگیزی هستند. بحثی نیست که سرمایه برای درو کردن سودهای کهکشانی به کار این یا آن جماعت نیاز افزون تری پیدا می کند و حاضر به قبول بهای بیشتری می شود. اما این کارگران باید بدانند که اولا با همه تفاوت مزدشان باز هم عظیم ترین بخش حاصل کارشان سرمایه و سود سرمایه داران می گردد، ثانیا صاحبان سرمایه یا دولت آنها در ازای هر ریال دستمزد بیشتر و هر میزان راضی و ساکت کردن آن ها فشار فقر و فلاکت و گرسنگی همزنجیران آن ها را سنگین تر می سازد. از همه اینها که بگذریم مثل روز روشن است که آنها هم به نوبه خود همسان همه افراد طبقه خویش لحظه به لحظه در معرض شبیخون، تهاجم و توحش سرمایه اند. تا همین امروز خیل کثیر کارگران خودروسازی ها و قطعه سازان راهی برهوت بیکاری و گرسنگی و فقر شده اند. و البته باز هم هیچ صدای اعتراضی از آنها برنخاسته است!! اگر تا دیروز کارگران قراردادی زیر مجموعه های این صنایع را مثل برگ خزان بر زمین می ریختند و بیکار می کردند امروز مابقی را هم فوج، فوج اخراج می نمایند. یک چیز روش است. این سکوت قابل دوام نیست فقط هر لحظه تأخیرش با مهر ملامت همزنجیران بر پیشانی آنها همراه است.

 

TIR

 

ابراهیم پاینده – اول مرداد 1398