کارگران!
همه از شکوه و تاریخی بودن قیام آبان می گویند، اما همه، راز واقعی این تاریخی بودن را از دسترس فکر، شعور و چشم ما می دزدند. آن را تحریف می کنند، در کوره آز سودسازی و قدرت جوئی ذوب می نمایند، در قالب خواست ها و اهداف سودجویانه خود می ریزند و بازپردازی جعلی می کنند. کل اپوزیسون های فرصت طلب سوداندیش و حاکمیت جوی بورژوازی از راست تا چپ، سلطنت طلب تا جمهوری خواه، فاشیسم تا دموکرات، با بیرق دروغین «کمونیسم»!!! یا اصلاح طلبی مدافع سرمایه داری، هر کدام به نوعی این کار را انجام می دهند. همه بر طبل بی همتائی و تاریخی بودن قیام آبان می کوبند، اما تنها به این دلیل که می خواهند بر موج اعتراض و قدرت ما سوار شوند، شورش ما را راهی برهوت های دلخواه خود سازند، بر دریای پرخروش نارضائی و پیکار ما سفینه تجارت قدرت و حاکمیت رانند. شورش آبان یقینا عظیم و تاریخی بود. اما شاخص این تاریخی بودن، نه شمار کشتگان، نه ابعاد خشونت و قهر ماوراء ارتجاعی بورژوازی، نه تعداد آتش سوزی ها، نه انفجار سراسری نارضائیها، نه همزمانی و همپیوندی حیرت انگیز اشتعال در تمامی استانها و شهرها، نه فراگیری و شدت رژیم ستیزی توخالی فراطبقاتی، نه هیچ کدام یا حاصل جمع کل اینها که مؤلفه سترگ، شکوهمند و پردرخشش دیگری بود. بحث برسر نفی یا کاهش اهمیت برخی موارد بالا نیست، خونمایه کلام آنست که شاخص پرفروغ این شورش را رشد بی سابقه و تاریخی بار ضد سرمایه داری، رادیکالیسم خودجوش، طبقاتی و کارگری آن، در قیاس با شورش های پیشین تعیین می کرد. شما توده عظیم طبقه کارگر در 29 ایالت از 31 ایالت جهنم بردگی مزدی، به سرمایه، به سرمایه و باز هم به سرمایه یورش بردید. مالکیت سرمایه داری را آماج خشم مشتعل طبقاتی خود قرار دادید، به چرخه ارزش افزائی سرمایه حمله کردید، مجاری سامان پذیری سرمایه را مسدود ساختید، باروهای قدرت پلیسی، نظامی و اعمال قهر سرمایه را در هم کوبیدید، دهها حوزه علمیه و نهادهای دینی سرمایه یا دستگاههای شستشوی مغزی و سرکوب فکری انسانها را به آتش کشیدید و منهدم نمودید. شما در این شورش شعار ضد سرمایه داری سر ندادید، اما به حکم زندگی، به حکم هستی اجتماعی، به فرمان شرایط کار، استثمار و پیکار خود، به صورت خودجوش و خودانگیخته، بدون آویختگی ایدئولوژیک به هیچ مافیای رسمی بورژوازی، هیچ حزب و نیروی چپ نمای بالای سر، علیه سرمایه شوریدید. فقط در شهر تهران حدود 50 فروشگاه عظیم زنجیره ای متعلق به تراست های غول پیکر سرمایه داری را تصرف نمودید، موجودی این مراکز، اضافه ارزش ها یا حاصل کار و استثمارتان را که توسط گرازان زشت سرمایه دار از دست شما خارج و سرمایه صاحبان این مراکز شده بود، از چنگال آن وحوش خارج ساختید. شما با این کار و آنچه متعاقب آن انجام دادید، یک صحنه زیبا و پرشکوه زندگی بشر را به نمایش نهادید. بر مالکیت سرمایه مهر باطل کوبیدید و همزمان کلیه مایحتاج معیشتی موجود در این مراکز را با دست خود میان همزنجیران، همه تولید کنندگان واقعی این محصولات توزیع کردید. شما توده وسیع کارگر این نقش را در سراسر جهنم سرمایه داری ایفاء نمودید، همه جا با رجوع به هستی طبقاتی خود، رجوع به آگاهی خودجوش طبقه خود سرمایه های طبقه سرمایه دار را حاصل کار و استثمار خود دیدید و درخارج سازی آن ازحلقوم سرمایه داران درنگ نکردید. به تصرف رادیکال و سرمایه ستیز فروشگاهها بسنده ننمودید، بانک ها و مراکز مالی سرمایه را کل این جهنم به آتش کشیدید، در خوزستان، فارس، کرمان و خیلی نواحی دیگر، خطوط مواصلاتی، بزرگ راههای تجاری، و بخشی از شریان سامان پذیری سرمایه اجتماعی را مسدود کردید و به ورطه اختلال انداختید. هجوم برای تصرف کارخانه ها و مراکز کار نیز هر چند محدود، جزء دیگری از خیزش پرشکوه شما بود. در استان البرز مصمم و متحد برای بیرون آوردن برخی کارخانه ها از چنگ سرمایه داران خصوصی یا دولتی جنگ راه انداختید. دست به کار تصرف نیروگاه بزرگ برق ملارد شدید تا مراکز کار و قدرت سرمایه را به ورطه خاموشی اندازید.
همزنجیران!
ما در این شورش بدون شعارپردازی، فلسفه بافی، ایدئولوژی آویزی، بدون دخیل بندی به هیچ حزب و نیروی بالای سر، خودپو، طبقاتی، سرمایه ستیز، با بیشترین خشم و قهر و شور به مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه یورش بردیم، این یک شاخص هویتی و معتبر کارزار طبقاتی ضد سرمایه داری شما در مراحل اولیه و فازهای ابتدائی آن است. جنبش ما اساسا ایدئولوژیک نیست، حزب آویز نیست، شعارباف نیست، ضد شخصیت آفرینی، منجی تراشی، دخیل بندی به «اسوه ها»، رهبران یا لیدرها است. این جنبش نه فقط از این پیرایه ها بیزار است که اساسا بدون پالودن و پالایش آنها نمی تواند شفافیت طبقاتی و زلالیت راستین ضد سرمایه داری خود را به دست آرد. ما در شورش آبان ماه گامهای سترگی به جلو برداشتیم اما قبول کنیم که هنوز در آغاز راه هستیم و بیش از حد آسیب پذیریم. این شورش درسهایی عظیم همراه داشت. باید این درس ها و دستاوردها را به کار بست. آنها را سکوی محکم خیزش برای جنگ های بعدی کرد. حیاتی ترین و سرنوشت سازترین بخش آموزشها نیز در همین جا، در مسأله یورش به مالکیت، قدرت و حاکمیت سرمایه، در قلمرو تصرف مراکز کار و تولید سرمایه داری نهفته است. تجربه سترگ شورش آبان بیش از هر چیز، با وضوح خیره کننده ای نشان داد که ما می توانیم پیکار برای تسلط کامل بر سرنوشت کار و تولید و زندگی را دستور مبارزه طبقاتی روز خود سازیم. به این اندیشیم که جنبش ما کارخانه، مدرسه، بیمارستان، خیابان، جاده، راه، بندر، کشت و صنعت، معدن، جنگل، اداره، زمین، دریا، هوا، داخل، خارج، خانه، محله نمی شناسد. ما در کل این حوزه ها زیر مهمیز استثمار سرمایه ایم، آماج ستم، آزادی کشی و حق ستیزی سرمایه قرار داریم. رعب انگیزترین تبعیض آفرینیهای جنسیتی سرمایه را تحمل می کنیم، زیر فشار آلودگیهای زیست محیطی سرمایه فوج فوج تسلیم مرگ می گردیم. در کلیه این قلمروها با سرمایه در جنگیم. این نیز روشن است که عظیم ترین بخش کارزار ما در مراکز کار و تولید و استثمار جریان دارد. به یاد آریم که در همین سال گذشته چندین هزار اعتراض و دو هزار اعتصاب در مراکز کار و تولید داشتیم. رقمی که سال پیش از آن بسیار بیشتر هم بود. اگر اینها را به خاطر آریم باید خود را در مقابل یک سؤال بنیادی و حیاتی پاسخگو بینیم. پرسش این است: ما درسراسر جهنم سرمایه داری از بلوچستان تا آذربایجان و از خراسان تا بوشهر به گونه ای پراکنده و گسسته در حال اعتصاب بودیم. ما که توانستیم در هفته آخر آبانماه در سرتاسر این جهنم آتشفشان خشم و قهر و نفرت علیه استثمار، فقر، فلاکت، گرسنگی، بی خانمانی، بی بهداشتی، بی درمانی، بی داروئی و سایر محرومیت های مولود وجود سرمایه داری را مشتعل سازیم، ما که توانستیم یک طغیان عظیم سراسری علیه آنچه سرمایه بر سرمان آورده است راه اندازیم، چرا نمی توانیم اعتصابات، اعتراضات و جنگ و جدالهای گسیخته خود علیه سرمایه در مراکز کار و تولید را به هم پیوند زنیم؟؟!!! چرا نمی توانیم با پیوند زدن کل این اعتراضات و اعتصابات، تمامی مراکز کار و تولید را به تصرف خود در آوریم؟ مگر نه این است که در جریان وقوع این مبارزات عملا سراسر چرخه کار و تولید سرمایه داری آماج تعرض ما، آماج قدرت ما و در معرض از کار افتادن توسط طبقه ما است. چرا در چنین شرایطی، ما سلول ها، بافت ها و بخش های مختلف جنبش کارگری، کل چرخه کار را از دست سرمایه خارج نکنیم، به صورت یک طبقه برنامه ریزی کل کار و تولید را در دست نگیریم و نیازهای هم برای این برنامه ریزی یا پویه تحقق عملی آن را مرتفع ننمائیم؟! پرسش بالا را با یک پرسش حیاتی دیگر تکمیل کنیم. ما که توانستیم احساس نیاز به طغیان علیه استثمار و جنایات سرمایه را در شکل خیزش بسیار پرشکوه آبان متجلی سازیم و به یک قدرت مادی متحد، خیره کننده مبدل گردیم، چرا نمی توانیم نیاز حیاتی و اساسی خود به تصرف کل مراکز کار و تولید را شیرازه آهنین برپائی شوراها و راه اندازی یک جنبش سراسری شورائی ضد بردگی مزدی سازیم. چرا به این فکر نمی کنیم و چرا برداشتن چنین خیزی را در توان خود نمی بینیم. بورژوازی چه حاکم، چه اپوزیسون، چه راست و چه چپ، چه دینی و چه لائیک، چه زیر بیرق تقدس سرمایه و چه با پرچم دروغین «چپ» در طول قرنها به ما گفته است که توانائی این کار را نداریم. آن قدر گفته است، آن قدر این گفته را به سلول های شعور و شناخت ما تزریق کرده است که ما هم باور نموده ایم. باوری که مرگبارترین و کشنده ترین سم برای کشتار مبارزه طبقاتی ما است. خیزیم و این سم را از شعور خود بیرون رانیم. تصرف کارخانه ها و همه مراکز کار و تولید، تصرف خانه های خالی، تصرف تمامی قلاع مالکیت و قدرت سرمایه را محور اساسی تمرکز پیکار کنیم. در این گذر و بر بستر این پیکار، شورائی و سراسری متشکل شویم، با قدرت شورائی خود بساط حاکمیت و موجودیت سرمایه داری را در هم پیچیم و بر سرنوشت کار و تولید و زندگی خود مسلط گردیم.
کارگران ضد سرمایه داری آذرماه 1398