شاید بتوان اعتصاب سال 1910 (1289) کارگران چاپ در زمان نخست وزیری «سپهدار اعظم»، سهامدارمهم بانک شاهی، شریک همه تراستهای مالی،صنعتی انگلیسی،سرکوب کننده هر اعتراض و شورش کارگری و پیشکسوت «نامدار» جنبش مشروطیت رامهمترین ابراز وجود جنبش کارگری در این دوره دانست. در این سال دولت سپهدار عده ای از سردبیران جراید را بازداشت نمود و دستور محاکمه و مجازات آنان در بیدادگاههای حکومتی را صادر کرد. کارگران چاپ در اعتراض به این اقدام به طور متحد دست از کار کشیدند. اعتراض آنان به دخالت پلیس منتهی شد. چاپچیان وارد ساختمان « مجلس» شدند و در همان جا دست به تحصن زدند. کابینه سپهدار وقعی به اعتراض ننهاد و کارگران آماده تعطیل کار شدند. اعتصاب در ماه ژوئن آغاز شد. پیش از این تاریخ فعالین کارگری مراکز چاپ با گزینش افرادی از خود کمیته ای پدید آوردند که آن را «شورای مرکزی» نامیدند. «شورا» امر برنامه ریزی و پیشبرد اعتصاب را به دوش گرفت، همزمان نشریه ای به طور خاص برای همین کار با نام «اتفاق کارگران» منتشر نمود. کارگران چاپ، همراه با اعلام اعتصاب خواستار تحقق پاره ای مطالبات نیز گردیدند. خواسته های آنان عبارت بود از: کاهش طول روزانه کار از 14 به 9 ساعت، تعیین حداقل دستمزد به میزان 3 تومان در ماه، افزایش 5 تا 12 درصدی مزدها و اینکه دستمزدهای کمتر مشمول افزایش بیشتر شوند، 50 درصد افزایش مزد برای شیفت شب. یک روز تعطیل در هفته، پرداخت دستمزد کامل کارگران در روزهای بیماری، حضور یک پزشک درهر کارگاه با هزینه کارفرمایان، پرداخت مزد کامل افرادی که به طور موقت دچار از کارافتادگی می شوند برای مدت 3 ماه، پرداخت مستمری به از کارافتادگان و تعیین میزان مستمری با دخالت نماینده کارگران، از جمله این مطالبات بود.
اعتصاب دو هفته به درازا کشید، کارگران به هیچ یک از خواسته های خود دست نیافتند، قدرت آنان کفاف تحمیل این مطالبات بر سرمایه دار سکاندار ماشین قهر قدرت سرمایه را نداد. با وجود این، دولت «سپهدار» را دچار تشتت کرد و بالاخره استعفای رئیس کابینه را به دنبال آورد.
اعتراض کارگران ماگما به مصادره مزدهای معوقه خویش
مؤسسه «ماگما» یک شرکت پیمانکاری است که در عرصه ساخت و ساز فعالیت می کند و امور راه و ساختمان راه آهن سراسری در محور قزوین – رشت و ایستگاههای سراوان، رستم آباد و لوشان را بر عهده داشته است. ماگما 8 ماه تمام است که مثل کلیه سرمایه داران و شرکت های دیگر سرمایه داری، کارگران را به کشنده ترین شکل استثمار کرده است اما در طول این مدت حتی یک ریال دستمزد به هیچ کارگری پرداخت ننموده است. شالوده کار صاحبان شرکت عملا تحمیل وحشیانه ترین شکل بیگاری و کار بدون هیچ مزد بر توده های کارگر است. پروژه مقاطعه کاری ماگما در حوزه بالا مدتی است به پایان رسیده است و کارگران مجبور به قبول بیکاری شده اند. 20 کارگر شرکت که در طول این 8 ماه مدام و مستمر درحال اعتراض علیه تعویق پرداخت مزدهای خویش بوده اند، اینک عاصی و خشمگین هر روز جمع می شوند تا علیه جنایت کارفرما فریاد سر دهند. کارگران به تمامی نهادهای قدرت سرمایه رجوع نموده و بساط شکایت پهن کرده اند اما مطابق معمول و مثل دهها میلیون نفوس توده همزنجیر هیچ نتیجه ای به دست نیاورده اند. آخرین تلاش آنها، اعتراض، تداوم اعتراض و همزمان خواست حمایت گسترده از کلیه کارگران در سراسر ایران است. آنان از همه همزنجیران انتظار همصدائی، همراهی و همپیوندی دارند. از همه می خواهند که پرداخت فوری و بدون هیچ قید و شرط کل مزدهای معوقه آنان را به عنوان یک خواست عاجل خود پیش کشیده و در هر کجا هستند برای تحقق آن فریاد اعتراض سر دهند.
تظاهرات کارگران اصفهان 23 دی
در اصفهان تظاهراتی چشمگیر با شرکت وسیع توده کارگر برگزار شد. کارگران و دانشجویان خانواده های کارگری از میدان انقلاب راه افتادند و با شعارهای مرگ بر دیکتاتور، این همه سال جنایت، مرگ بر این ولادت، به من نگو فتنه گر- فتنه توئی ستمگر به سمت دروازه شیراز و دانشگاه راهپیمائی کردند. تظاهرات پرخروش کارگران دقایقی پس از آغاز، با یورش قوای سرکوب سرمایه مواجه گردید. کارگران در مقابل تهاجم چکمه پوشان دست به مقاومت زدند و با شعار «نترسید، نترسید – ما همه با هم هستیم. کوشیدند تا سرکوبگران را عقب رانند. مزدوران سرمایه شروع به تیراندازی کردند. عده ای زخمی شدند که از سرنوشت آنها اطلاع موثقی در دست نیست. کاستی اساسی این تظاهرات مثل همه مبارزات پرخروش این چند روز، خالی بودن آن از شعارهای رادیکال طبقاتی و ضد سرمایه داری و اکتفاء به ابراز قهر ضد رژیمی بود. بحث بر سر نفس شعارها نیست. سخن از جهتگیری عملی، افق و اهدافی است که خیزش حی و حاضر کارگران در مقابل خود دارد و راهبرد و راهکارهای تحقق هدفها است. بسنده کردن به شعارهای ضد رژیمی هر چند این شعارها ظاهری رادیکال و سرنگونی طلبانه داشته باشد باز هم در بهترین حالت فقط نارضائی ما از عملکرد حاکمان روز را حکایت می کند. سرنگونی جمهوری اسلامی قطعا دستور کار مبارزه روز توده های کارگر است اما نکته مهم و بنیادی تعیین تکلیف رادیکال با نظام اقتصادی، سیاسی، اجتماعی اختاپوسی و ضد انسانی است که جمهوری اسلامی یا هر دولت دیگر فقط ساختار نظم و برنامه ریزی و اعمال حاکمیت آنست. 60 میلیون نفوس توده کارگر ایران از فشار استثمار سرمایه و فقر و فلاکت و بی خانمانی و بی داروئی و بی درمانی و کل سیه روزی های مولود سرمایه داری از هستی ساقط شده اند. جا به جائی رژیم ها بدون تعرض به اساس موجودیت سرمایه داری برای ما همان را به ارمغان خواهد آورد که رخداد موسوم به انقلاب سال 57 بار آورد. باید از گذشته درس آموخت. مسأله حیاتی امروز ما توده های کارگر تدارک و احراز آمادگی لازم برای تصرف کلیه مراکز کار و تولید و تسلط شورائی آگاه، برابر و آزاد کل آحاد انسان ها بر سرنوشت کار، تولید و زندگی خود است. خیزش روز ما باید در این راستا پیش تازد.