در حال حاضر مشخصترین و در عین حال تأسفبارترین ویژگی جنبش طبقه ما، جنبش کارگری ایران، زمینگیری و فروماندگی آن است. محافظه کارترین کارگران، آنان که معمولاً برای بهبود زندگی خود چشم انتظار انواع منجیان هستند کورسوی حضور هیچ منجی قابل اتکایی را در مقابل خود نمی بینند. فعالترین و جسورترین کارگران، رفقای هفت تپه نیز در باتلاق دولتی کردن کارخانه از نفس افتادهاند.
مبارزات بخش فعال طبقه ما، هفت تپه، هپکو، آذراب و شورشهای 96 و 98، با اینکه از نظر وسعت و کثرت هیچ کم و کسری نداشت اما دستاورد قابل اتکایی به بار نیاورد. حتا افزایش دستمزد کارگران بازنشسته، به رغم اعتراضات سراسری چند ماهه اخیر، قطرات آبی است که بر دیگ جوشان گرانی و تورم موجود ریخته میشود.
واقعیت تلخ این روزها حاکی از آن است که مبارزات همزنجیران ما دچار افت و سرخوردگی است. چرا اینچنین است؟ اینکه بگوییم:“فشار سرکوب زیاد است، این حکومت فاسد و مستبد اجازه اعتراض نمی دهد“، طفره رفتن از جواب است. سرمایه بنا به ذات و طبیعت خود حتا در دوره رونق نیز به سختی در مقابل اعتراضات کارگران عقب مینشیند. هم اینک سرمایهداری ایران به مانند اکثر کشورها، در بحران اقتصادی غوطهوراست و یگانه راه نجاتش، افزایش بدون هیچ حد و مرز فشار استثمار و بی حقوقی و قربانی ساختن هست و نیست کارگران است. آنچه که این طبقه و حکومتش میکند عمل به رسالت طبقاتی خویش است. مبارزه و سرکوب جزء جدانشدنی زندگی ماست. بار دیگر از خودمان بپرسیم که اشکال در کجاست؟
وقوع بحران جهانی دهه80 میلادی قرن 20 دنیای سرمایه را در هم ریخت. ابتدا دامن اردوگاه شرق را گرفت و آنرا فروپاشید و به تدریج اکثریت کشورها را به کام خود کشید. سرمایهداری جهانی برای نجات خود تحولات، پالایشها و آرایشهای جدیدی را در دستور کار خود قرار داد. کاهش خدمات دولتی و کاستن از امکانات رفاهی و درمانی، افزایش ساعت کار و کاهش دستمزد، افزایش سن بازنشستگی، بیکارسازی، تبدیل قرارداد رسمی به قرارداد موقت، ایجاد شرکتهای پیمانکاری کارگر فروش، اخراج فردی و دستهجمعی کارگران، تعطیل مراکز کار، انتقال سرمایهها به خانههای کارگران و تشدید کار خانگی، عدم پرداخت به موقع دستمزدها، عدم رعایت حتا همان قانون کار ضد کارگری موجود و کوشش برای تغییراتی به نفع هرچه بیشتر کارفرمایان، استفاده انسان ستیزانهتر از نیروی کار کودکان کارگر با دستمزد بسیار نازل، تشدید بیسابقه آلودگی و تخریب محیط زیست، تقویت فاشسیم دینی و ناسیونالیستی، نژادپرستی و خارجیستیزی، چهره کنونی نظام سرمایهداری چند دهه اخیر را نشان می دهد. فراموش نکنیم که سرمایهداری در بنمایه خود چنین بود اما تشدید بحرانهای ذاتیاش ابعاد انسان ستیزیهای نهادینش را فاجعهبارتر ساخته است. سرمایهداری بخصوص در حلقههای ضعیفتر خود همچون ایران، در مقابل اعتصاب و اعتراضات پراکنده و بیقوام و فاقد قدرت کارگران قدمی به عقب نمیگذارد و کوتاه نمیآید. شیوههای تاکنونی اعتراضات و اعتصابات حتا با این وسعت چشمگیر که در این سالها شاهدش بودهایم، به سرانجام نمیرسند و گرهی از مشکلات باز نمیکنند.
رفقای کارگر! ما کارگران ضد سرمایهداری، در طول این سالها همواره آنچه را که حاصل تجربه و شناختمان بود با همه کم و کاستیهایش با شما در میان گذاشتهایم و دست یاری به سویتان دراز کردهایم. چکیده حرف ما اینست که ریشه فقر، بیکاری، جنگ افروزی، آوارگی، بیخانمانی، تخریب محیط زیست، تبعیضات جنسیتی، اعتقادی، قومی و نژادی در عمق وجود سرمایهداری، در وجود کار مزدی است. راه خلاصی ما از این وضعیت نیز در چانهزنی با طبقه سرمایدار(سندیکالیسم) و راه افتادن پشت سر اقشار ناراضی طبقه سرمایهدار( حزب گرائی) نیست. ما باید جنبش جاری روز در تمام این عرصهها را یک جنبش سراسری، شورائی ضد سرمایهداری سازیم. به شیرازه هستی سرمایه حمله ور شویم.
رفقای کارگر! بدون شک جنبش کارگری نمیتواند دست روی دست بگذارد و تباهی خود را نظارهگر باشد، این جنبش بارها برخواهد خاست اما اگر راههای شکست خورده قبلی را از سر بگیرد فرسودهتر خواهد شد.
ما کارگران ضد سرمایهداری از همه کارگران بخصوص کارگران فعال و دردمندی که دغدغه نجات خود و طبقه خود را دارند، با هر میزان تفاوت و اختلاف نظر، میخواهیم وارد یک گفتگوی رفیقانه، چارهجو، جنبشی و ضد سرمایهداری شویم، از هر طریق ممکن از دیدار حضوری گرفته تا نامه نگاری و مباحثات درون دنیای مجازی دست یکدیگر را بگیریم. بر سر راهبردها، تاکتیکها، راهکارهای مبارزه و عرصه های نبرد، شور و مشورت کنیم. بیائید در متن مبارزات جاری، برای پایان دادن به فاجعه زمینگیری جنبش کارگری، دست به چارهاندیشی زنیم، صفوف خود را فشردهتر گردانیم و آماده نبردهای بعدی شویم. کارگران ضد سرمایهداری – اول ماه مه 2021