چه شکرهاست در این شهر که قانع شده اند شاهبازان طریقت به شکار مگسی؟؟
همه روزنامه های رسمی رژیم اسلامی، کل رسانه های فارسی زبان خارج کشور، برخی از عظیم ترین تریبونهای تبلیغاتی سرمایه بین المللی، یکایک سایت های اینترنتی احزاب، گروهها، اتحادها و محافل موسوم به «چپ»، تمامی جراید منسوب به تشکلهای دارای پسوند «کارگری»، سندیکاها، اتحادیه ها، کانونها و دردناکتر از همه کل اطلاعیه ها، مصاحبه ها، بیانیه ها و سخنرانیهای فعالان کارگری درمناطق مختلف ایران و بیشتر از همه خوزستان و مجتمع صنعتی «هفت تپه» آکنده از غریو، پیروزی، پیروزی و باز هم پیروزی است!! که چه شده است؟!! کدام رخداد عظیم تاریخی به وقوع پیوسته است؟؟!! محتوای اجتماعی، انسانی، تاریخی این رخداد عظمی چیست؟؟!! این چه «فتح الفتوح» پراعجاز و بهت انگیزی است که هم درنده ترین دولتهای سرمایه داری جهان از توصیف کراماتش عاجز مانده است و هم «رهبران کبیر جنبش کارگری» قادر به تصور حصول آن در مخیله خویش نبوده اند؟؟!!
پاسخ همه گزارشگران پرغرور پیروزی ها و جواب های یکایک فاتحان پرآوازه، یک جمله است. «مالک خصوصی سرمایه در هفت تپه جای خود را به دولت سرمایه داری اسلامی داده است»!!! کدام کارگر دارای حداقل فکر و اعتبار انسانی و کارگری است که از شنیدن این پاسخ، عرق سرد مرگ بر جبین سنگین نبیند؟؟ مگر هفت تپه تا همین شش سال پیش در مالکیت دولت سرمایه داری قرار نداشت؟ مگر دولتی بودن مالکیت این مجتمع کدامین شط خروشان معاش، رفاه، بهداشت، دارو، درمان، کدام حداقل معیشت متعارف انسانی، کدام نان بخور و نمیر را برای هزاران کارگر این مجتمع به همراه داشت؟!! مگر نه این است که در همان زمان نیز مزدها بغایت نازل، موج بیکارسازی ها کوبنده و پرداخت مزدها به تعویق های طولانی قفل بود. اگر این گونه است پس این همه فتح، فتح و هلهله پرشور پیروزی از کجا نشأت می گیرد؟؟. فاتحان اما پاسخ ها دارند!!!.
سندیکالیست های فرصت طلب و فریبکار می گویند: «چنین پیروزی بعد از چندین سال مشقت و رنج و اخراج کارگران و پرونده سازی ها، حالا به کام کارگران نیشکر هفت تپه باید شیرین باشد و هست. قابل توجه و تذکر است که کارفرماها می آیند و می روند و هفت تپه و کارگر هفت تپه همچنان باقی و ریشه نیشکر باید مستدام باشد. لذا بیان حاضر یک تلنگر و بیدار باشی است برای همکاران عزیز هفت تپه و آماده باشی مستحکم برای زنده نگاه داشتن هفت تپه. هفت تپه تنها زمانی آینده دارد که کشت جدید هر ساله نیشکر با اطمینان خاطر پیش رود، به همین جهت توجه تمامی کارگران حالا باید به این سمت منعطف گردد»!! (سندیکای هفت تپه)
سندیکالیستها با وقاحت می کوشند تا ذهن توده کارگر را از آنچه سرمایه بر سرشان آورده است، از جستجوی ریشه واقعی گرسنگی ها، فلاکت ها، بی داروئی ها و بی خانمانی ها، در سرمایه، در شیوه تولید سرمایه داری و نه در خصوصی و دولتی بودن مالکیت سرمایه ها منصرف سازند. حافظه تاریخی کارگران را بمباران می نمایند تا به یاد نیارند که در زمان دولتی بودن مجمتمع نیشکر هم همین بلیه ها و بدبختی های دوره خصوصی بودن را تحمل می نموده اند. آنها همصدا با دولت سرمایه و هم نقش مزدوران نظام بشرستیز بردگی مزدی به توده کارگر هشدار می دهند که پیروزی حاصل گردیده است. باید راه افتاد، هر چه بیشتر تولید کرد. شط سودها را پرخروش تر نمود، دلسوزتر از سرمایه داران در تدارک رفع مشکلات پویه انباشت و ارزش افزائی سرمایه بود. مشکلات آب مزارع را از سر راه برداشت، باید فرسود، تباه شد، از هستی ساقط شد و در عوض بر سود سرمایه و اقلام کهکشانی سود دولت سرمایه داران افزود!! به این نیز اکتفا نمی کنند، وقیحانه در گوش کارگران می خوانند که به استثمار شونده بودن خود، برده مزدی بودن و ماندگاری کارگر و برده مزدی بودن خویش مباهات نمایند»!!. سندیکالیست ها در عوامفریبی سنگ تمام می گذارند. تلاش می نمایند که توهم کارگران را از دست ندهند. به همین خاطر در اطلاعیه های دیگر القاء می کنند که گویا مجرد دولتی شدن را کافی نمی بینند و آماده تداوم مبارزه هستند!! آنها خوب می دانند که دولتی شدن مالکیت سرمایه قرار نیست هیچ گرهی از دنیای گرسنگی ها، فلاکت ها و سیه روزی های کارگران باز کند. اطمینان دارند که توده کارگر برای هر ریال مزد بیشتر در میدان کارزار می ماند و مجبور است برای حصول دستمزدهای معوقه بجنگد، همه اینها را می دانند و لاجرم برای حفظ موقعیت فریبکارانه خود به تناقض بافی می افتند. از یکسو عربده فتح سر می دهند و به کارگران می گویند که پیروز شده ایم، باید آماده فداکاری در رکاب سرمایه داران دولتی و دولت سرمایه شویم. تولید را انبوه تر و سودها را کهکشانی تر کنیم و از سوی دیگر اینکه قرار نیست وضع ما بهتر گردد، باز هم مشکلات باقی خواهد بود، اعتراض خواهیم کرد و ما رفرمیستهای سندیکالیست را هم قبول داشته باشید، ما را طرد نکنید تا قادر به فریب بیشتر شما به نفع سرمایه داران گردیم.
نوع این پاسخها اما فقط خاص کاسبکاران صاحب سندیکا نیست. بدبختانه دیگران نیز حرف های بهتری ندارند. به گفتگوی دو نفر از کارگران با رادیوی زمانه گوش دهیم. مصاحبه، مالامال از توهم و توهم فروشی، خودفریبی و کارگرفریبی است. «خلع ید آغاز پیروزیهای بعدی برای احقاق حق کارگران و مردم هفت تپه است. در شوش کارگران هفتتپه نتیجه مقاومت چند ساله را گرفتند. به آنها گفته شد از امید اسدبیگی و مهرداد رستمی که شش سال قبل در یک معامله غیرشفاف بزرگترین مجتمع کشت و نیشکر خاورمیانه را ارزانتر از قیمت واقعی آن صاحب شدند، خلع ید شده است»!!
این فعالین هیچ کلامی بر زبان نمی آرند که چرا مجرد انتقال مجتمع نیشکر به دولت یک پیروزی است!!! آیا فقط به این دلیل که دولتی شدن خواست کارگران بوده است!! این شیادانه ترین استدلال است. واقعیت این است که خواست تغییر شکل مالکیت سرمایه اساسا یک خواست ارتجاعی، ضد کارگری، آکنده از توهم و جهل است. خواستی که رفرمیسم راست سندیکالیستی بر کارگران تحمیل نموده و به شعور آنها تزریق کرده است. گرسنگی، فقر، بی داروئی و کل مصائب زندگی کارگران هیج ربطی به خصوصی و دولتی بودن مالکیت سرمایه ندارد، ریشه کل اینها در وجود سرمایه است. هم برای محو، هم برای هر میزان تقلیل این مصیبت ها باید علیه اساس موجودیت سرمایه جنگید، برای جنگ با سرمایه باید به یک قدرت متحد سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری تبدیل شد، باید آماده تسلط بر سرنوشت کار و تولید و زندگی شد. باید همین مبارزات جاری روز را بستر مساعد و ریل فعال استخوان بندی این قدرت و اعمال خواست ها کرد. تنها هر گام پیش تاختن در این پیکار و هر میزان پیروزی در این کارزار است که می تواند بهبود معاش و رفاه و آموزش و درمان و محیط زندگی بهتر یا کاهش تبعیضات جنایتکارانه جنسیتی و.. را به دنبال آرد. با تغییر شکل مالکیت سرمایه هیچ دردی از هیچ کارگری درمان نمی گردد، تنها چیزی که اتفاق می افتد خارج شدن طبقه کارگر از جبهه واقعی جنگ طبقاتی ضد سرمایه داری، فرسوده شدن و تباه گردیدن جنبش کارگری، تحمل شکست بعد از شکست است. اینها توضیح واضحات است و سؤال این است که چرا باید دولتی شدن مالکیت هفت تپه را پیروزی دید!! و در ذهن کارگران پیروزی القاء کرد. این کار، فریب آشکار توده کارگر است. شما سالیان دراز به کارگران دروغ گفته اید. یک خواست رفرمیستی منحط و نسخه پیچی بورژوازی را به عنوان نوشداروی دردها در مغزشان تزریق کرده اید، آنان را شستشوی مغزی داده اید و حال اعلام همین تغییر شکل مالکیت سرمایه را پیروزی آنها قلمداد می کنید. ماحصل سخن ما به همه همزنجیران کارگر در سراسر ایران، به طور خاص هفت تپه این است که فریب نخورید. آنچه زیر نام پیروزی به شما القاء می شود صرفا یک سناریوی فریب برای خارج سازی شما از ریل واقعی کارزار طبقاتی است. باید علیه سرمایه و نه شکل مالکیت آن جنگید، باید یک قدرت سازمان یافته شورائی ضد سرمایه داری شد، باید این قدرت را در همه عرصه های کارزار علیه سرمایه اعمال کرد. باید برای تسلط بر سرنوشت کار و تولید و زندگی جنگید. بیائید دست در دست هم در این راه گام برداریم.
کارگران ضد سرمایه داری