در شهر و روستا
مرگی نفیر می کشد
با چشمان گرگی گرسنه
در تعقیب بره ها
*********
و زنان به سنت دیرین جاهلی
بازهم
در زیر چادری
زنده به گور می شوند
این جا صدای شادی
می پژمرد
زیر نفیر ضربه ی شلاق
و دخترکان رقصنده
سترون می شوند
از ترس
*********
این جا
مردان و زنانی
با چشمان بی شرر
به هوا چشم دوختند
در انتظار پرنده و پرواز
دستی اما نه برداشت
سنگی، چوبی ، نه تفنگی
حتی نه سنگری
نه دفاعی
******
این جا فقط هراس
از سنگسار
از لیست شدن
در سیاهه ی جنگی
اما بدون جنگ
از بردگی دخترکان
با یوغ ازدواج
یا
تجاوز شرعی
این جا مکان
شرم جهان است
اما فردا
از راه می رسند
مردان و زنان سیاست و سرمایه
از راه های دور
بی شرم از
قفل های زنگ زده بر درها
بی شرم از خون های به خاک ریخته
در طول سالیان
و جان های فسرده از وحشت و هراس
این جا تلاقی علایق سرمایه و مافیای مخدر
در شرق و غرب جهان است
فریده ثابتی
آگوست 2021/ شهریور 1400