اعتصابات بهمن امسال در مقاسیه با همین ماه در چندین سال اخیر بی سابقه بوده است، ۲۳۶ اعتصاب که جنبش کارگری ایران نظیر آن را از سال ۱۳۹۵ (شروع ثبت آمار اعتصابات) شاهد نبوده است. بخش اعظم این اعتصابات را کارگران حوزه آموزش سرمایه انجام داده اند و اهم آن ها بر سر دستمزدهای نازل و ناچیز و قرار دادهای کاری کوتاه مدت بوده است. اعتصاب کارگران حوزه آموزش سرمایه در بیش از صد شهر و با شرکت ده ها هزار معلم در روز های مختلف بر پا شد. کل اعتراضات و اعتصابات طبقه کارگر ایران علیه سرمایه داران ودولت سرمایه نیز در این ماه بی سابقه انبوه بوده است ( ۳۴۴ نسبت به ۱۰۸ اعتراض در بهمن سال پیش و تعداد ۲۵۶ مجموع دی و بهمن سال گذشته). ما کارگران بخوبی می دانیم که همین اعتراضات در هیچ زمانی تا به این حد زمین گیر، فاقد هرگونه بنمایه ضد سرمایه داری، متشتت و گسیخته و طبیعتا بی حاصل و بی نتیجه نبوده است. می گویید چرا و چگونه !؟ چرایی آن داستان پر سوز و گداز پذیرش سرنوشت خود بعنوان فروشنده نیروی کار، کارگر بودن برای همیشه و پذیرش آقایی سرمایه، نان و آب ده، روزی رسان، خدای روی زمین که هستی همه چیز ما دست اوست، می باشد. این سرنوشت را سرمایه برای ما رقم زده و ما نیز تا کنون به آن تن داده ایم. با وجودی که هستند اعتصابات و اعتراضات کارگری که با هدف جلوگیری از کاهش دستمزد و احیانا افزایش آن و کاهش تاثیر افزایش روزانه قیمت های کالاهای ضروری خانواده های کارگری صورت می گیرند اما این همه در دور تسلسل منحط پذیرش سرنوشت خود در محدوده های این نظام جهنمی است. حکم قاطع روابط تولیدی سرمایه داری، طبقه سرمایه دار و دولت آن بوده و هست که دادن هر لقمه نان، هر اندازه معیشت، هر قطره آب، هر قرص دارو و درمان، هر گونه مایحتاج اولیه زیستی انسانها را باید سرمایه صادر نماید و سرمایه به شرطی دست به این کار می زند و تا اندازه ای این کار را می کند که شرط حتمی توسعه، خودافزائی و بقایش باشد، این راز هستی سرمایه و ناموس خلقت سرمایه داری است. تن دادن سرمایه به هر یک از موارد فوق در حکم کاستن از اضافه ارزش ها و سود است. سرمایه قرار نیست و نبوده که پاسخگوی نیاز کارگر باشد، شالوده هستی اش و وجودیش بر قربانی کردن انسان در پیشگاه سود است. در مقابل قدرت سرمایه داران و دولت سرمایه نیروی طبقاتی ما حتی قادر به طرح وپیگیری همین خواست های ناچیز ملازمات روزمره معیشتی مان نبوده است. جنبش ما در مقابل سرمایه داران پراکنده، محدود در چار دیواری واحد های کار و تولید، سر در لاک خود و کورمال کورمال بدور خود می پیچد. به همین دلیل سرمایه داران و دولت آن ها هیچگاه و در هیچ دوره زمانی وقعی به آن نگذارده، ترسی از آن نداشته و در محاسبات خود به حساب نمی آورند. حتی زمانی که جنبش ما، اعتصابات و اعتراضات ما برای مقابله با کاهش دستمزد و قیمت نیروی کار، احیانا دستمزد بیشتر و مقابله با فقر، تضمین شغل ثابت و اطمینان فروش نیروی کار مان است یعنی حتی زمانی که ما مجبوریم در چارچوب همین جهنم سرمایه داری بدنبال فقر و فلاکت و بی خانمانی کمتر تلاش کنیم، مجبوریم به نیروی طبقاتی و قدرت سازمان یافته ضد سرمایه داری خود رجوع کنیم. در این روند و با تکیه بر شکل گیری همین نیرو قادر خواهیم بود سرمایه داران را به عقب رانیم و مجبور به افزایش دستمزد، شرایط بهتر کار و زندگی قدری انسانی نماییم. این همه خواست ما نیست، بلکه آغاز روندی است که می بایست به تسلط ما بر تمامی شرایط و سرنوشت همه آحاد ما بیانجامد. می بایست مارا قادر سازد که بر سر هر آن چه تولید می کنیم با تکیه بر قدرت شورایی شکل گرفته در همین روند مبارزه طبقاتی با سرمایه داران و دولتشان بجنگیم. ما که هم اکنون برای لقمه نانی هر روز، هفته، ماه و همه سال را به نبرد با این نظام اختاپوسی سر می کنیم چرا نتوانیم این نیروی خودرا متحد و شورایی ضد سرمایه داری سازمان دهیم. مبارزه طبقاتی ضد سرمایه داری ایجاب می کند که کارگر بودن و فروش نیروی کار را سرنوشت زندگی خود ندانیم و حال و آینده خود را به دستمزد وابسته نکنیم و خواهان کنترل کامل همه انسان ها بر سرنوشت خود باشیم. جنبش کارگری ظرفیت این صف آرایی و مبارزه آگاهانه با سرمایه را دارد.
ابراهیم پاینده
بهمن ۱۴۰۰