// حرفهای دل چند کارگر مبارز دردآگاه //
فقر و نداری و گرسنگی، بی حقوقی محض، بی مسکنی، گشت ارشاد و تحقیر و سرکوب زنان، نگرانی ها از شیب تند تخریب های زیست محیطی بالاخص در خصوص بحران بی آبی، برخوردهای وحشیانه پلیسی با کوچکترین تقلاهای آزادی خواهانه کارگران، گسیخته شدن خانواده ها، تنها و منزوی تر شدن هر فرد کارگر، ناامیدی و یاس، اینها و هزاران رنج دیگر توده وسیع کارگر به ویژه جوانان، دانشجویان، دانش آموزان، بیکاران، بیخانمانان، کودکان کار این طبقه را در آستانه انفجار و اشتعال آتش فشان آسا قرار داده بود. این موج از همه سو آماده طغیان بود و بورژوازی، همه اپوزیسیون های بورژوازی با مرگ مهسا توانستند این موج را، این قیام را در نطفه بدزدند، مصاده کنند و ساز و کار باج خواهی و تسویه حساب درون طبقاتی خود سازند. کارگران به خیابانها رفتند. فریاد کشیدند، اعتراض کردند، با یگانهای ضد شورش درگیر شدند، مراکز اعمال قدرت سرمایه را به آتش کشیدند. این یک عصیان و شورش تمام عیار بود درست مثل دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸. با این تفاوت که در آن اعتراضات اپوزیسیون های بورژوازی اینطور آماده و مهیای سوار شدن و زدن افسار به آن نبودند. بورژوازی به تمام و کمال آماده مصادره کردن بود، بالعکس کارگران که از هیچ تدارک و آمادگی برای جلوگیری از مصادره رفتن جنبش خویش نداشتند.
به وضوح میشد دید که هر دو جناح در قدرت و بیرون قدرت نظام سیاسی سرمایه، در خارج و داخل در سال ۱۴۰۱ بسیار آماده تر از گذشته بودند. از پیش برای هر مرحله تمامی تدارک لازم را دیده بودند. بسیاری ضعف ها را ترمیم و نقاط قوت کرده بودند. با مرگ ژینا و حضور اعتراضی کارگران در خیابان ها بورژوازی انصافا هیچ فرصتی را از دست ندادند. اپوزیسیون زودتر از آنکه کارگران به خودشان بیایند شعار پشت شعار، سرود پشت سرود، نشست پشت نشست راه انداختند. برای هر کارگری با هر سطح از آگاهی محصولات رنگارنگ و خیره کننده عرضه کردند. زن زندگی آزادی یکی از آن کالاهای فریب بود.
ما کارگران عادت داریم به خریدن هر بنجل بی کیفیت و نامرغوبی با قیمت های گزاف. مثل لباس هایی که میخریم. مانند کیف و کفشی که می پوشیم. مثل خدمات درمانی که دریافت می کنیم. در شورش ۱۴۰۱ هم خریدار این کالای بنجل و دست چندم شدیم. هزینه های گزافی هم برای آن پرداخت کردیم. قطعا نه همه توده های کارگر اما بخش هایی از ما به خصوص جوانان ما این کالا را زیب و زینت خود کردند. تمام شهر را مزین به این شعار و شعارهای همسنخ آن کردند. عده ای در وصف آن شعرها و مقالات نوشتند. تو گویی این زن زندگی آزادی عینا همان چیزی بود که همیشه آرزویش را داشتند. تحقق رویاهایشان و کلید حل و گشایش همه مشکلاتشان!
عده ای دیگر اما عیب و ایراداتی در آن پیدا کردند. از کاستیهای آن، فقدان مضامینی چون گله و شکایت از فقر و گرانی و بیکاری و بیدارویی و بیمسکنی و آلودگی های زیست محیطی صحبت کردند. در نهایت گفتند طوری نیست. بی عیب خداست. در طول زمان با رشد جنبش و بعد از سرنگونی این کاستی ها برطرف خواهد شد.
جنبش زن زندگی آزادی برای کارگران یک جنبش ضد رژیمی فراطبقاتی، گمراه کننده، در همان نقطه شروع مصادره شده، محکوم به شکست با سنگین ترین هزینه ها، تلفات، غرامت های جبران ناپذیر بود. به فرض محال که گرانی و فقر و بی مسکنی را هم به لیست شعارهایش اضافه می کردند، باز هم هیچ امتیاز مثبتی به آن اضافه نمی شد. این جنبش در ذات خود ضد کارگران و ضد هر پیشروی ضد سرمایه داری آنان است. با یک دوتا شعار و خواسته هیچ تغییری در آن ایجاد نخواهد نمی شد.
مبارزه با سرمایه داری نه فقط در نوع شعارها که در هر تقلا و تحرک آن تفاوت ماهوی با جنبش هایی نظیر زن زندگی آزادی دارد. اولی کمترین بهبود در اوضاع جامعه را در استحکام هر چه بیشتر قدرت طبقاتی کارگران، در سازمانیابی شورایی و ضد سرمایه داری و دخالتگر و اثرگذار در عرصه های مختلف اجتماعی می بیند و دومی کارگران را موجوداتی هیچ، پوچ، تسمه نقاله انتقال قدرت از یک رژیم به رژیم دیگر، عمله تسویه حساب های درون بلوک بورژوازی می بیند. شاید بورژوازی در شرایطی مجبور شود چند شعار معیشتی را هم مصلحتی و برای به حاشیه راندن هر ذره پیشروی کارگران، هر ذره تدارک توده کارگر، هر ذره تقلای آنان برای ارتقاء خود به یک قدرت سازمان یافته شورائی به لیست شعارها اضافه کند. در این صورت هم باز هیچ تغییری در ماهیت آن ایجاد نخواهد کرد.
کارگران ضد سرمایه داری
21 تیرماه 1401
1 دیدگاه دربارهٔ ««زن، زندگی، آزادی» سلاح بورژوازی در مصادره یک خیزش کارگری»
شورش معروف به “زن، زندگی، آزادی” هم شورشی بود علیه وجه حجاب در مردسالاری و هم علیه استبداد در جامعه. این شورش جنشی عمیق علیه مردسالاری نبود، وجه مبارزه با استبدادش به عمق ضد سرمایه داری بودن نرسید چون سرمایه داری استبداد در محل کار است. در ذهنیت شورشیها، توهم به امپریالیستهای غربی وجود داشت در حالیکه باید علیه امپریالیسم و سرمایه داری آنها می بود. این جنبش درکی هم از مسئله آتوریته و سلسله مراتب و نقش مخرب آن در زندگی نداشت.