مبارزات طبقه ما (معلم، پرستار، کارمند، بازنشسته، بیکار، خانه دار، کارگر کارخانه، کارگاه، مزارع، آب، برق، راه، نفت، گاز و ….) علیه تورم، بیکاری، بی داروئی، بی مسکنی، آلودگیهای زیست محیطی، تبعیضات جنسیتی، سرکوب حقوق اجتماعی تعطیل بردار نیست؛ مبارزه جبر زندگی ما است و همچون همیشه بدون نیاز به هیچ شخص و دار و دسته مدعی رهبری در همه جا جریان دارد؛ اما کارنامه این اعتراضات نشان می دهد که تا به حال موفقیتی نداشته ایم. بنیادی ترین نقاط ضعف این کارنامه آن است که کارگر ماندن را سرنوشت مقدر خویش دیده ایم، مطالبات خود را از منظر ماندگاری بردگی مزدی و اصلاح سیستم مزدبگیری طرح می کنیم، خود را به عنوان کارگران این و آن مرکز کار می نگریم، گامی برای ابراز وجود به عنوان یک طبقه بر نمی داریم و در تدارک کارزار مشترک کل طبقه خود نیستیم. مبارزه اقتصادی را از پیکار علیه آلودگی زیست محیطی، تبعیضات جنسیتی، سرکوب آزادی ها جدا می سازیم و کل این ها را از مبارزه علیه سرچشمه و منشأ واقعی آنها یعنی نظام سرمایه داری جدا می کنیم. ما در این مطلب کوتاه صرفا بر روی رهنمود های عملی که از سوی بسیاری از فعالین کارگری مطرح می شود تمرکز داریم و بطور مشخص به مقاله ۹ دی ۱۴۰۲ میثم آل مهدی کارگر سابق فولاد اهواز می پردازیم.
میثم می گوید که کارگر فولاد اهواز خواهان برکناری مدیرعامل فاسد و خلع ید بانک ملی است؛ ما در چند سال اخیر اسناد آنها{فساد مدیران}را به همهی مسئولان استان ارائه کردهایم، اما از آنجایی که مدیران تحت حضانت دولت و نیروهای امنیتی هستند، ما هم آنها را همسو با یکدیگر میبینیم. خوب، سوال اینست که پس چرا این کار را کردید؟! علت دست زدن به این افشاگری های بی خاصیت چیست؟! آیا دادخواهی از نهادهای حکومتی!! شیوه کار فعالین کارگری است؟! آن هم حکومتی که در میزان فساد شهره همگان است!! اما ببینیم راهکار میثم برای مقابله با مدیران فاسد و مالکیت بانک ملی بر شرکت فولاد از چه قرار است؟ او می گوید ادارهی شرکت و یا مشارکت در ادارهی آن را متعهد شویم. دوست ما میثم نگفته است که خواهان مشارکت با چه کسانی است؟ با مدیران فاسد و بانکداران که نباید باشد!! با فرض اینکه شریک احتمالی، دولت خواهد بود بحث را پیش بریم. ما قبلا در مقالاتی این گمراهه بافی را نقد کرده ایم و حتما در آینده نیز به آن خواهیم پرداخت که اگر به فرض تعدادی کارگر مدیریت کارخانه ای را به دست گیرند باید به مقتضیات سودآوری سرمایه گردن گذارند و به مانند کارگزاران سرمایه، بر سر کارگران همان آورند که سرمایه داران خصوصی و دولتی در دو نظام آریامهری و اسلامی آورده اند. اما اگر از این مسئله صرفنظر هم کنیم آیا این خیالبافی محض نیست که از حکومت بخواهیم مدیریت کارخانجات و یا مراکزی مثل سازمان تأمین اجتماعی را به ما واگذار کند و یا شریک شود و از کوهساران سود و ثروت و قدرت دست بردارد؟! میثم می گوید ما کارگران فولاد از تمام کارگران ایران میخواهیم که این مطلب را در اولویت مطالبات خود قرار دهند! توصیه شراکت با حکومتی که زیر فشار تنفر عموم کارگران قرار دارد جای تعجب و تأسف بسیاری دارد!! توصیه به افزایش حیطه قدرت و نفوذ دولت از جمله و بخصوص در امور اقتصادی و اداره مراکز کار، میراث شوم اردوگاه سرمایه داری دولتی است و نه تنها حاوی هیچگونه موفقیت و پیشرفتی در مبارزه ما علیه سرمایه داری نبوده است که کاملا بر عکس، نقش بسیار اساسی در به کج راه بردن مبارزات ضد سرمایه داری طبقه ما داشته است. از منظر کارگران آگاه اصولا دولت، سرمایه مجسم است. سرمایه هیولایی هزار سر است و دولت از قدرتمندترین و مؤثرترین این سرها می باشد و از اینرو متوقف ساختن دخالت دولت در هر حوزه زندگی خصوصی و فعالیت اجتماعی افراد، مطالبه طبقه جهانی ما می باشد.
همین جا شاید میثم معترض ما شود و بگوید که با این مشارکت، قراردادی شدن کلیهی کارگران و همسانسازی دستمزد و طبقهبندی مشاغل اجرا خواهد شد!! آیا تصور می کنید که با این شراکت، اخراج کارگران معترض یا به تعلیق درآوردن آنها[همان روش تنبیهی کارفرماها در کل نظام بهرهکشی] متوقف خواهد شد؟! مگر اینکه فکر کنید حاصل این شراکت محو نظام بهره کشی خواهد بود!! اجرای همسانسازی دستمزد و طبقهبندی مشاغل جدای اینکه راه حل پوچ و بی حاصلی است اساسا ربطی به جمعیت میلیونی کارگران کارگاه ها، زنان خانه دار و بیکاران پیدا نمی کند و به آنان بی اعتنا و بی توجه است. میثم عزیز، با چنین نگرشی چگونه می خواهید شعار انتهای مقاله تان، زنده باد طبقهی کارگر متحد را محقق کنید؟!
از منظر کارگران ضد سرمایه داری و برای خروج از اوضاع فلاکتباری که بر سر ما آوار شده تنها راه کارگری و طبقاتی پیش روی ما این خواهد بود که مبارزه در حصار چاردیواری مراکز کار با مطالبات خاص هر محل کار را با ابراز وجود به عنوان یک طبقه، حول خواستهای همگانی جایگزین سازیم.
۱- محصول کار اجتماعی دهها هزار تریلیون تومانی طبقه ما باید به معیشت و رفاه و آسایش و رشد جسمی و فکری ما اختصاص یابد. هر فرد جامعه، از شاغل، بیکار، بازنشسته باید بدون پرداخت هیچ ریالی دارو، درمان، آموزش در همه سطوح، ایاب و ذهاب، مسکن، آب، برق، گاز، اینترنت، خوراک و مایحتاج ضروری دریافت کند؛ شبکه درمان همگانی، مراقبت و نگهداری رایگان کودکان، سالمندان، معلولان و معتادان هر چه بیشتر و مدرن تر توسعه یابد. ۲ – محو کار خانگی زنان و در گام نخست تعلق کلیه حقوق به این نوع کار، آزادی پوشش، ممنوعیت مطلق دولت در هر حوزه زندگی خصوصی و فعالیت اجتماعی افراد، لغو مجازات اعدام را جزء جدانشدنی کارزار جاری خود کنیم.
کارگران ضد سرمایه داری