حمید نوری، یکی از عمله های قتل عام جمهوری اسلامی در سال 67 خورشیدی، دژخیم تبهکار و خونریزی که در اجرای فرمان پیرموبد قدرت و حاکمیت سرمایه، خمینی سفاک و مطابق دستور هیأت مرگ مأمور حاکمان سرمایه، در طول کمتر از یک هفته چندین هزار انسان معترض آزاده و آزادیخواه را کشت. دیروز در میان دنیائی از بهت و حیرت سکنه فرودست جهان در یک سو، تشویق، ستایش و افتخار فروشی حکام بشرکش سرمایه در سوی دیگر، توسط پرجبروت ترین و پرغوغاترین دموکراسی دنیای سرمایه داری از زندان آزاد شد، از تحمل هر گونه مجازات معاف گردید، در اختیار رژیم نسل کش جمهوری اسلامی قرار گرفت تا از وی برای زنجیره طویل نسل کشیهای بعدی حداکثر استفاده را بنماید. سناریویی که نقطه، نقطه اش برای میلیاردها کارگر و کارگر زاده جهان به اندازه کافی درس آموز است. دستگیری، پروسه قضائی و صدور حکم حبس ابد حمید نوری در سیستم حقوقی کشور سوئد در طول سالهای 1401 تا 1403 خورشیدی، تمامی تریبونهای تبلیغاتی نظام بشرستیز سرمایه داری در سراسر کره خاکی را به خروش انداخت. از راست ماوراء افراطی بورژوازی تا چپ دموکراسی جوی منقرض، از هارترین تراست های صنعتی و مالی سرمایه داری تا احزاب ورشکسته چپ نمای لایه های پائینی بورژوازی، از عظیم ترین اتحادیه های کارگری منحل در نظم مدنی اختاپوسی سرمایه تا تمامی سازمان ها و بنگاههای حقوق بشری دست ساخت سرمایه جهانی عربده سر دادند که قدرت اعجاز را ببینید!!! معجزه دموکراسی و سیستم حقوقی سر برکشیده از انسان محوری سرکش دموکراسی را نظاره کنید!!!، با چشم باز نقاب حیرت کنار زنید و ببینید دموکراسی چگونه بشریت را شرمسار انساندوستی خود کرده است. کل این عوامفریبی ها غوغا شد که چه شده است؟؟!! چه اتفاق افتاده است؟!! کدامین رخداد عظمی به وقوع پیوسته است؟؟!! پاسخ با فشار کوبنده هیجان در گوش ها طنین انداخت که دموکراسی سوئد شکوه زائیده است!!. استقلال قضائی را ترجمان پاک انسانی کرده است!!. به تفکیک قوا معنا داده است!!. سیستم حقوقی این دموکراسی پرشکوه معجزه گر، یک مجرم جنگی، یک مأمور مزدور کشتار سال 67، یک عمله قتل عام، یک شریک منفور جنایت علیه بشریت را به طور نقشه مند دستگیر نموده است، در اختیار گرفته است، اماده است تا محاکمه او را محاکمه رژیم بشرکش جمهوری اسلامی سازد. این کار را تقبل کرده است، مراحل مختلف دادرسی را با موفقیت پیش برده است. حکم دادگاههای بدوی صادر شده است. دادگاه استیناف نیز شکایت شاکی را مردود خوانده است و حکم قضات نامدار دموکراسی را تأیید کرده است. کل اینها گفته شد، عملا هم انجام یافت، فرایند به پایان آمد و در نقطه اوج خود به همان گزاره ای منتهی گردید که بالاتر اشاره رفت. حمید نوری پس از همه این جار و جنجال ها، این توهم آفرینی ها، این شستشوی مغزی ها، این مهندسی جنایتکارانه افکار که سره و سنت و سرشت و رسالت دموکراسی است در میان کوهی از بسته بندی طلائی هدایای متعارف دربارها، از دربار دموکراسی سوئد تحویل دربار اسلامی سرمایه شد تا در قتل عام های بعدی کارگران و فرودستان و ستمکشان از آن به نقشه مندترین شکل سود جوید. پایان بازی این شد. اینکه دقیقا چه رخ داده است؟؟ قضاوت آسان نیست. اما همه شواهد بانگ می زند که حادثه جزء لایتجزائی از پروسه تعامل، بده و بستان، جنگ و گریز و رقابت و سازش میان دولت بایدن با رژیم اسلامی است. پروسه ای که ماهها است جریان دارد، فراز و فرودهائی را پشت سر نهاده است. بارآوردهای اقتصادی، سیاسی، منطقه ای و بین المللی معینی داشته است. در این فرایند معامله، هم امریکا پاره ای از خواست ها و نقشه هایش را از خطر خرابکاری رژیم اسلامی مصون نگه داشته و هم رژیم درنده اسلامی به بسیاری از انتظاراتش تحقق بخشیده است. قربانیان مقهور و مفلوک این پروسه داد و ستد، مطابق معمول طبقه کارگر ایران، توده های کارگر منطقه، از جمله توده کارگر و قتل عام شده فلسطین است. استرداد حمید نوری نیز در زمره خواستهای جمهوری اسلامی در فرایند این معامله گریها و داد و ستدها بوده است. نقش دولت عمان در این گذر صرفا یکی از شواهد و مؤلفه ها می باشد. دموکراسی سوئد از افتخار اجرای خواست کاخ سفید غرق غرور و شادی است و انجام این معامله را بخشی از سپاس شایان خود به امریکا در مقابل اصرار دولت بایدن به عضویت هر چه فوری تر سوئد در ائتلاف جنگی بشرکش ناتو می بیند. رژیم اسلامی خود را فاتح می یابد و کاخ سفید یقین دارد که هزینه این فتح را در فلسطین از جمهوری اسلامی و از طریق اثرگذاری بر تصمیمات حماس، جهاد اسلامی، حزب الله به نحو احسن بازپس می گیرد.
حالا حمید نوری با دو زندانی سوئدی در ایران معامله شده است؟ تکلیف اپوزیسیون بورژوازی، عناصری در ساختار قدرت سیاسی سوئد، سوداگران سود و قدرت سرمایه، آنها که سناریوهایی از این دست را دستمایه احیاء گاه به گاه خود یا تسویه حساب با رقبای طبقاتی می کنند، روشن است. حتی تکلیف متوهمان به تفکیک قوا، معتقدان به گوش شنوای دمکراسی!!!هم معلوم است. سخن با توده کارگر، بازماندگان کشتارهای 60 و قبل و بعد آن است. کارگری که کمترین بصیرت طبقاتی داشته باشد می داند که تفکیک قوا، عدالت، حق، انصاف در دستگاههای اختاپوسی سرمایه همان قدر حقیقت دارد که حبس ابد حمید نوری، یک نکته را فراموش نکنیم. ما منکر وجود این یا آن فرد مخالف نسل کشی حتی در شبکه اختاپوسی حقوقی سرمایه نیستیم، بحث بر سر فرد نیست. سخن از سرمایه است. دستگاه قضایی سوئد به همان اندازه در حفظ حقوق بشر و سپردن جنایتکاران به عدالت مصمم است که« توماس بادستروم» سوسیال دموکرات به سوسیالیسم و برابری انسانها!! اینکه «بادستروم» سوسیال دمکرات چقدر از رژیم ایران در ازای پذیرفتن وکالت حمید نوری پول گرفته است، موضوع حائز اهمیتی نیست. آنچه ما کارگران به ویژه خانواده های قتل عام شدگان دهه 60 و همه دوره ها باید بدانیم نه اینها که یک واقعیت زمخت زمینی است. سرمایه در هر قالب سیاسی، مدنی یا حقوقی، در اسکاندیناوی یا آمریکا ، در خاورمیانه یا آفریقا ، سرمایه است. اگر در جایی مثل سوئد، چند صباحی بساط شعبده بازی دمکراسی، استقلال قضایی راه می اندازند دو دلیل بیشتر ندارد. اولاً با این ترفندها توانسته است طبقه کارگر را اسیر، عاجز، مستأصل، فرسوده سازد. ثانیاً تسویه حسابهای درونی بورژوازی را سر و سامان دهد. رژیمها همگی سرمایه تشخص یافته در قالب نظم حقوقی، ایدئولوژیک، مدنی، اقتصادی، امنیتی هستند. این مقتضیات بقا، ترمیم، ترکیب، چشم انداز سود و افت و خیز سرمایه و صد البته و مهم تر از همه چگونگی مقابله با جنبش کارگری است که الگوها و متد قضایی، حقوقی را تعیین می کند. دخیل بستن به بارگاه دمکراسی و امامزاده حقوق بشر، جز کورشدن چشم ها، زمینگیری بیشتر و شعورباختگی افزونتر چیز دیگری در پی نخواهد داشت. نفرت جوشیده از آزادی حمید نوری تا زمانی که با ریشه کاوی طبقاتی و ضد سرمایه داری ما توده کارگر، ما بازماندگان، جان به در بردگان کشتارهای چند هزار انسان آزاده آزادیخواه عمق نگیرد و استخوان بندی پیدا نکند، نتیجه ای به بار نمی آرد. بیائید سرمایه را با شعور پاک و سرکش انسانی، سرمایه ستیز بشناسیم و هستی اجتماعی، طبقاتی خود را با این شناخت تبدیل به یک قدرت خلاق، جوشان، آگاه، رادیکال و تاریخساز کنیم.
مصطفی حدائق – کارگر ضد سرمایه داری
خرداد 1402