سالهاست که یکی از مطالبات کارگران، بخصوص بازنشستگان این شده است که دولت سرمایه باید مالکیت سازمان تأمین اجتماعی را به آنان بسپارد!! این دوستان می گویند که تأمین اجتماعی اندوخته خوبی دارد و خواهد داشت. اندوخته ها را سرمایه می کنند، دست به سرمایه گذاری می زنند. سودهای کلان به چنگ می آرند، از این طریق سرمایه های مؤسسه را افزون و شاید نجومی می سازند، بخشی از سودها را میان خود تقسیم می کنند، همه چیز وفق مراد پیش می رود و دنیای آنان آبادان می گردد!! این دوستان سخن خود را اینگونه نیز بیان می کنند که رژیم اسلامی شعور سرمایه دار لایق با کفایت را ندارد، غرق در فساد است، ما بازنشستگان می توانیم سرمایه داران عاقل، مدیر، مدبری باشیم. دزد و دغل هم نیستیم. مشکل فقط آن است که دولت در واگذاری سند مالکیت و مدیریت مؤسسه به ما کارشکنی ننماید!! بحث ها این است و نقد ما، تعدادی کارگر بازنشسته، اینهاست:

اول: جمهوری اسلامی مسلما با رضا و رغبت تأمین اجتماعی را تقدیم شما نمی کند، اگر بنا بود بنماید به مطالبات تا کنونی بسیار نازلتر و حقیرتر، شما گردن می گذاشت. هیچ سرمایه دار یا دولت سرمایه داری، تحت هیچ شرائطی سرمایه سودآور خود را تقدیم عده ای کارگر نمی کند. آنها در شرائطی دست به کار تعطیل یا فروش کارخانه، کارگاه، مؤسسه خود می شوند که زیر فشار کوبنده بحران قادر به چرخش شرکت و استثمار کارگران نیستند. در این وضعیت نیز می کوشند که آخرین وجب زمین، ساختمان، هر مقدار ماشین آلات را چند برابر بفروشند. سناریوی انتظار از دولت که عنایت فرماید و سرمایه اش را ملک کارگران کند پوچ و بی سرانجام است. این بدان معنی است که باید زیر فشار اجبار حاضر به قبول این خواست شود، پس باید با قدرت رو به رو گردد و این قدرت را فوق قدرت خود بیند، آیا این قدرت را داریم؟ بدون شک داریم اما برای نمایش و ابراز این قدرت یک راه بیشتر نیست. اینکه طبقه خود از بازنشسته تا بیکار و شاغل، خانه دار، کارگر صنعت، معدن، راه، بندر، ساختمان، کشاورزی، حمل و نقل، فروش تا معلم، خبرنگار، پرستار، مترجم، اداری، دانشجو، دانش آمور را همراه سازیم. آیا ما اهل این کار هستیم؟ اگر آری چرا تا حال از برداشتن هر گامش فرار کرده ایم؟! راستش اگر ما اهل برداشتن گام به صورت یک طبقه بودیم که دیگر سر و کارمان به طرح این خواست های هذیان وار نمی افتاد.!!

دوم: فرض را بر این گذاریم که رژیم اسلامی خواست شما را لبیک گوید و یکراست بنگاه مالی عظیم تأمین اجتماعی را تقدیم حضورتان نماید. بسیار خوب! این نهاد از خالی بودن حساب می نالد، بارها از ورشکستگی گفته است. این را هم به دیده اغماض می گیریم. همه چیز خیر است. حسابش خالی نیست و شما آهنگ سرمایه گذاری دارید. برای سرمایه گذاری نیازمند داد و ستدهای مالی با بازارهای جهانی هستید، فراموش نکنید که شما خانواده عسگراولادی، خاموشی، رفیق دوست، جلیلی، قالیباف، زاکانی، سرمایه داران سپاهی، مدیر عامل 500 تراست برتر صنعتی، بانکدار، مالک بنیاد مستضعفان، رئیس قرارگاه خاتم الانبیا، متولی آستان قدس رضوی، هیئت مدیره شرکت نفت و گاز، وزیر، وکیل، و از این قبیل نیستید، عده ای کارگرید که هوس سرمایه دار شدن نموده اید و حالا باید برای تهیه ارز بازرگانی، مفلوک و ذلیل و بی کس راه این و آن مؤسسه دولتی پیش گیرید. پاسخ این مؤسسات معلوم است. ارز دولتی نداریم. سامانه نیما بی پول است، بروید و از صرافی ها بخرید. برای هر دلار هم هفتاد هزارتومان پرداخت کنید. در ضمن تأسیس شرکت نیازمند جواز است و باید میلیاردها بپردازید، قیمت زمین و تأسیسات هم نجومی است. هیچ خبری از یارانه دولتی سیل آسای سرمایه داران هم به شما تعلق نمی گیرد. دقت کنید فریاد اطاق بازرگانی به عرش بلند است که بخش معدن جمهوری اسلامی زیر فشار تحریمها هزینه تولیدش در قیاس با چند سال پیش 40 برابر شده است و قادر به چرخش نیست. هیچ یارانه دولتی سیل آسای سرمایه داران هم به شما تعلق نمی گیرد. مشکلی که فقط حلقه ای از زنجیره طولانی معضلات است. برای برداشتن هر قدم باید هزاران جور سرکیسه شوید. چرا؟ چگونه؟ از کجا به این نتیجه رسیده اید که بخت با شما خیلی یار است و به محض دریافت سند مالکیت تأمین اجتماعی پول های عالم از سر و کولتان بالا خواهد رفت؟!

دوستان همرزم!! شما در طرح واگذاری تأمین اجتماعی تنها نیستید. همزنجیران دیگری نیز کم یا بیش در طول سالها و دهه های اخیر بحث اداره محل کارشان توسط خود را پیش کشیده اند. در سطح بین المللی نیز بازار این مطالبه از سوی کارگران کم رونق نبوده است. مواردی مانند آرژانتین پایان سده 20 در دل بحران اقتصادی یا ایران 58 با قیام بهمن شاهد بوده ایم که سرمایه داران فرار کردند و کارگران به شکلهای متفاوت دست به کار تصرف مرکز کار شده اند. اما این راهکارها یا سرکوب شدند و شکست خوردند و یا بدون سرکوب به ورطه افلاس و شکست کامل افتادند، فاجعه ای که یگانه تقدیر این تصرف کردن ها بوده است، به این دلیل که آن کارگران همچون شما دوستان، سرمایه داری را تنها طریق زنده ماندن و امرار معاش می دانستند، کارگر بودن را امری جاودانه و طبیعی می پنداشتند. سرمایه رابطه خرید و فروش نیروی کار است و با تغییر و تعویض مالکانش ماهیت سرمایه بودنش تغییر نمی کند. برای رشد و افزایش سرمایه و پیروزی در دنیای رقابت باید به مقتضیات این رشد و قوانین بازار گردن گذاشت و با کارگران همان کرد کهسرمایه­داران خصوصی و دولتی کرده و می کنند!! البته تصرف مراکز کار می توانست و می تواند گامی، لحظه ای و حلقه ای از زنجیره برپائی یک جنبش نیرومند شورائی سراسری برای محو سرمایه داری باشد و در چنین نقشی بی شک راهکاری ارزنده و راهگشای طبقه ما برای رهایی گردد.

حرف ما این است که بیائید به جای طرح این گونه خواست ها، به قدرت عظیم تاریخساز طبقه خود اتکا کنیم. به سراغ کارگران شاغل همزنجیر خود در خودروسازی ها، نفت، بیمارستان ها، مدارس، شهرداری ها، ساختمان، حمل و نقل شهری و خیابانی برویم. بر سر آنها فریاد زنیم که شما هم چند سال دیگر مثل ما می شوید. وضع امروزتان هم از فردا بهتر نیست. بیائید دست در دست هم نهیم و یک قدرت گردیم. بکوشیم تا از پراکندگی و تشتت فاجعه بار خلاص شویم. به صورت یک طبقه ضد سرمایه داری وارد میدان کارزار شویم. بساط مبارزه قانونی را برای همیشه جمع کنیم. اما شما به این مسائل فکر نمی کنید. اهل مبارزه طبقاتی نیستید، با شعور سرمایه به دنیا، جامعه، زندگی، کار، حال، آینده و کارزار خود نظر می اندازید. در مبارزه قانونی فسیل شده اید و دست بردار نیستید. یگانه شکل مبارزه را دخیل بستن به امامزاده وزارت کار و مجلس اسلامی می بینید. علاج تمامی دردها را از خدای سرمایه می خواهید و مطلقا تعمق نمی کنید که ریشه کل فقر، فلاکت، استثمار، بی خانمانی، گرسنگی، سیه روزی ما نیز دقیقا در سرمایه و سرمایه داری است.

به جای عزیمت از همیشه برده مزدی ماندن، به جای مطالبات حقارت آمیز، پوشالی و زبونانه «همسان سازی مزدها، واگذاری تأمین اجتماعی، افزایش حقوق به تناسب تورم» اعلام داریم که محصول کار اجتماعی دهها­هزار تریلیون تومانی طبقه ما باید به معیشت و رفاه و آسایش و رشد جسمی و فکری ما اختصاص یابد. هر فرد جامعه، از شاغل، بیکار، بازنشسته باید بدون پرداخت هیچ ریالی دارو، درمان، آموزش در همه سطوح، مسکن، ایاب­و­ذهاب عمومی، آب، برق، گاز، اینترنت و مایحتاج ضروری دریافت کند؛ مراقبت و نگهداری کودکان، سالمندان، معلولان رایگان گردد. خانه داری محو گردد و تا قبل از آن، خانه داری کار محسوب شود و هر زن و دختر خانه­ دار، مشمول دریافتی یکسان با شاغلین گردد.

کارگران ضد سرمایه داری