کل جنایت، خفقان، آپارتاید وحشیانه جنسیتی، فلاکت، گرسنگی، کشتار آزادیها، بی حقوقی کوبنده دامنگیر ما، محصول مستقیم استیلای سرمایه داری است. شریعت، ولایت فقیه، شورای نگهبان، قصاص، «قانون عفاف و حجاب» صرفا، بدون کم و زیاد، ساز و کار قدرت، سلاح حاکمیت، ابزار سرکوب فکری، فیزیکی سرمایه علیه ما هستند. آنچه ما را در باتلاق سیه روزی ها ساقط ساخته است نه سناریوهای فریب ممهور به «اسلام سیاسی»!!، بنیادگرائی اسلامی»!! که فقط سرمایه متمسک به الگوی حاکمیت دینی یا سرمایه داری مسلح به ساز و کارهای قهر قرون وسطائی اسلامی است. یک تقلای بورژوازی اپوزیسیون یا راست و چپ سرمایه آویز تشنه دولتمداری در 45 سال حکمرانی وحوش دینمدار بورژوازی آن بوده که مبارزه ما علیه سرمایه داری را تعطیل و با جدال علیه جعلیات، موهوماتی مانند «اسلام سیاسی»، حکومت دینی جایگزین کنند. هر میزان غلطیدن در دام این فریبکاریها، شستشوی مغزی ها تیشه ای است که بر ریشه کارزار آگاه طبقاتی و ضد سرمایه داری خود می زنیم. این سرشت سرمایه است که کارگر را موجود فسیل، مقهور، منکوب و بدون هیچ اراده منحل در نظم چرخه تولید و ساختار حاکمیت خود سازد. این کار را از همه راههای مقدور، با قدرت ساحره مهندسی افکار، دموکراسی، دیکتاتوری، شریعت های الهی، مرامهای زمینی، سکولاریسم، ناسیونالیسم، فاشیسم، هر حربه، مسلک، ساز و کار دیگری انجام می دهد. اگر در جائی بقای حیاتش به خطر افتد و همزمان سهمش از اضافه ارزشهای جهانی کفاف دهد به دموکراسی می آویزد، هر کجا تحمل این هزینه را صلاح نبیند، روی به دیکتاتوری، حمام خون، نسل کشی می گذارد، «در میکده و دیر که جانانه توئی – مقصود توئی، کعبه و بتخانه بهانه»، دموکراسی، لیبرالیسم، فاشیسم، سکولاریسم، حکومت دینی، مدرنیسم، سنت، حجاب قهری، کشف حجاب اجباری، هیچ یک، به طور «فی نفسه» برای سرمایه، نه هیچ تقدسی دارند، نه هیچ شائبه قبحی را با خود حمل می کنند، سخن بر سر نقشی است که آنها در قوام چرخه ارزش افزائی و ساختار نظم سرمایه در یک سو و اختلال این چرخه یا فروپاشی نظم مذکور در سوی دیگر ممکن است بازی کنند. حرفهائی از این قماش که «حجاب برای رژیم اسلامی خط قرمز، رکن رکین»، حریم مین گذاری شده است» مسلما خرافه هائی بیشتر نیستند. رژیم خود با تمامی استخوان بندی، ساز و کار، جهتگیری، ایدئولوژی، همه چیزش سرمایه تشخص یافته در یک الگوی نظم سیاسی، حکومتی سرمایه است. این مشتی خرفت نبش قبر شده گورستانهای باستان جزیرة العرب نیست که بیرق استیلای «اسلام سیاسی»!!، «بنیادی»!! افراخته، الگوی دینی ساختار نظم، حاکمیت سرمایه داری قرن 21 در نقطه ای از دنیاست که برای دوام چرخه بازتولید، افزایش سهم اضافه ارزشها، قدرتها، بقا، به حجاب، به مثابه جزء انداموری از ساختار نظم خود نیاز پیدا کرده است. نسل جوان طبقه کارگر، کل توده طبقه باید این نکته مهم کلیدی را تعمق کنند. باید دریابند که حتی آزادی پوشش آنها در گرو صف آرائی استوار در سنگر کارزار ضد سرمایه داری است. فرار آنها از این سنگر، چرخیدن در برهوت « زن، زندگی، آزادی» تنها نتیجه اش تبدیل شدن به عمله تسویه حساب بخش های مختلف بورژوازی و تحمل شکست های کوبنده پی در پی خواهد بود. فهم رادیکال و پراکسیس این نکته بسیار مهم است و اگر تحقق یابد، به میزانی که محقق گردد، آنگاه:
1 – توده وسیع کارگر خواهد بود که کارزار ضد «حجاب و عفاف» را طوفانی خواهد کرد و شعار ممنوعیت مطلق هر نوع دخالت دولت در زندگی انسانها را بر سقف آسمان خواهد کوبید.
2 – زنان، دختران و جوانان طبقه کارگر هم از اینکه سردرگم، بی افق، منجمد در نسخه پردازیهای این یا آن اپوزیسیون بورژوازی زمین و آسمان انتظارات خود را در کشف حجاب و رژیم ستیزی توخالی خلاصه کنند احساس رخوت و زبونی خواهند کرد. به یاد خواهند آورد که فرزندان کارگرانند، خواستهایشان جزء پیوسته ای از مطالبات عاجل طبقه آنان است. همگی هر چه می کشند، کل فقر، فلاکت، حقارت، فرودستی، حجاب اجباری، مردسالاری و سیه روزی های دیگر دامنگیرشان مولود حاکمیت سرمایه داری است. باید دوش، به دوش همدیگر، مکمل هم، دست در دست همدیگر، راه برپائی جنبش سازمانیافته سراسری، شورائی ضد سرمایه داری طبقه خود را پیش گیرند. آماده جنگ تعیین سرنوشت کار، تولید، زندگی شوند. وقت آن است که با اراده استوار و عزم راسخ شروع کنیم، برداشتن هر گام در این راستا بدون شک گامی در شعله کشی نیرومندتر کارزار رهائی واقعی ما خواهد بود.
کارگران ضد سرمایه داری