در نهایت اندوه، دقایقی پیش خبر یافتیم که «خاور قیطولی» کارگر پرستار بخش ریه بیمارستان شریعتی تهران، به دنبال ابتلا به سرطان، بی ثمر ماندن پروسه طولانی درمان، پس از تحمل دشواریهای نفس گیر جسمی، روانی، جان خویش را از دست داده و تسلیم مرگ شده است. خاور در «جوانرود» از شهرهای استان کرمانشاه متولد گردید. برای چند دهه در بیمارستان شریعتی تهران و برخی مراکز درمانی دیگر کشور کار کرد. او به اعتراف کلیه دوستان، بیماران آشنا، همکاران پرستار، بهیار و پزشک تجلی زلال ترین، پاک ترین، بی ریاترین و پرهزینه ترین میزان فداکاری ها برای حل مشکلات درمانی هر مریض، گشایش گرفتاریهای دامنگیر هر انسان دردمند نیازمند همراهی بود. در این عرصه، هیچ مرزی نمی شناخت و پشت هیچ کوهسار مانع و معضل، به ایستائی، یأس، احساس خستگی و عجز تن نمی داد. جان خود را وسیله رهائی تهیدستان زحمتکش بیمار می دید و دلباخته، سراسیمه، جوشان و خروشان از تقبل هر رنجی، تحمل هر شکل از خودگذشتگی استقبال می نمود. در بیمارستان شریعتی در یکی از سالها وقتی که مراجعین مبتلا به حصبه امکان بستری شدن یافتند، او به گونه ای باور نکردنی کوشید تا احتمال ابتلای همکاران را کاهش، بهبودی هر چه عاجل تر بیماران را ممکن و کل اینها را با هزینه کردن بی دریغ سلامتی خود به دوش گیرد. خاور همین رفتار، عین همین فداکاری ها را در روزهای شروع، تداوم، گسترش بیماری کووید در جامعه، در مراکز درمانی محل کار، شالوده زندگی و تلاش خویش ساخت. بازهم برای بازگشت سلامتی بیماران تا هر کجا که امکان داشت از جان خود مایه نهاد و فداکاری کرد. همه نزدیکان، یاران، آشنایانش به مناسبت های مختلف، در موارد متعدد، به ویژه در دوره دشوار بیماری وی که نامش بیش از هر وقت دیگر کانون رجوع گفت و شنودها بود، اذعان و تأکید داشته اند که سلوک زلال انسان محور، همپیوندی مشتعل، خروشانش با کارگران، ستمکشان، انسانها به هیچ وجه خاص محیط اشتغال و محل کار نبود، بلکه غلیان و جوشش جاری پراکسیس وی در هر کجا، در کلیه اشکال حضوراجتماعی اش در زندگی انسانها بود. او هر چه توانست برای سلامتی بیماران، انسانها تلاش نمود اما زحمات، فداکاریها، جانفشانیهای انسان محور سرشار و جوشان وی یا خیل عظیم کارگران درمانگر همکار و همزنجیرش، در جهنم وحشت و دهشت سرمایه داری، به رغم تأثیرات پرارج ، نتایج قابل تقدیس، نقش باران زلال در شوره زار را داشت و دارد. نظام گند و خون بردگی مزدی، در هر لحظه تولید، هر لحظه فرایند گردش و بازتولیدش، کهکشان سموم بیماری زا، کوه عوامل آفریننده مهلک ترین بیماریها را وارد سلول، سلول هستی انسانها، وارد تمامی تار و پود محیط زندگی بشر می سازد. در هر دم و بازدم، سموم و عوامل پیدایش موحش ترین بیماری های جدید را تولید می کند و بر جان انسانها می اندازد. سرعت بیماری زائی اش به گونه رعب آوری از آنچه زیر نام درمان، دارو، دستیافتهای پزشکی، با هدف حصول سودهای نجومی وارد بازارهای فروش می شود، افزون تر و دهها بار بیشتر است. سرمایه داری فقط بالاتر از 90 درصد حاصل کارگر هر سال کارگران دنیا را از دسترس آنها خارج نمی سازد، فقط این حجم عظیم آفریده کار کارگران را سرمایه نمی کند و از تبدیل به معاش، رفاه، آزادی، عزت، بی نیازی بشر شدن باز نمی دارد، بلکه با بیماری آفرینی انفجارآمیزش حاصل کل زحمات بخش درمان و کارگران این بخش را نیز تباه می سازد. خود آنها را نیز همسان خاور قیطولی مبتلا به سرطان و راهی دیار مرگ می کند. ما یاد این همزنجیر فداکار همدوش و همرزم کارگران را با همه وجود گرامی می داریم. ضایعه درگذشتش را به کلیه افراد خانواده، دوستان، آشنایان، همکارانش تسلیت می گوئیم.
کارگران ضد سرمایه داری