سالهاست رسم معمول جنبش کارگری این شده که در روز کارگر، بازار شکایت از دولت را داغتر کنند، به این اعتراض نمایند که دولت به وظایف خود عمل نمی کند!! جدا از اکثریت آحاد طبقه ما که با لعن و نفرین در دنیای مجازی، چشم انتظار معجزه دولت امریکا نشسته اند، جماعتی از کارگران بازنشسته با طرح شعارهای افزایش حقوق به تناسب تورم و همسان سازی مزدها در خیابانها تجمع می کنند، کارگران معترض در مراکز کار نیز، همین شعارها را فریاد می زنند. این اعتراضات همه در اوضاعی است که نظام سرمایه داری برای حل بحران اقتصادی خود در حال یورش به معیشت و حقوق اجتماعی کارگران است و این تهاجم در کشورهای ضعیف سرمایه داری مانند ایران بسیار وحشیانه تر است. توسل به قوانین و دولتها برای بهبود وضع زندگی، همیشه خیالبافی بوده و بخصوص در این شرایط بطور مضاعفی خیالبافانه است، هرچند تجربه به این کارگران معترض فهمانده که حتی تحقق این مطالبات موجب ذره ای بهبود در زندگی نخواهد شد؛ در نتیجه این کارگران هم همراه با اکثریت کارگران، راه خلاصی خود را جدایی دین از دولت می دانند و متأسفانه به این فکر نمی کنند که رنگ و لعاب دولتها از لاییک، دموکراتیک و غیره در ماهیت دولتها تغییری نمی دهد. وظیفه دولتها با هر اسم و رسمی، برنامه ریزی نیازهای سرمایه و تحمیل این نیازها بر توده کارگر است. دولتها، دستمزد کارگران را تا جایی که بتوانند تنزل می دهند. اعتصاب و تشکل را ممنوع می کنند. در زندگی خصوصی و اعتقادات، فعالیت اجتماعی و سیاسی انسانها مداخله می نمایند. توسط پلیس، نیروهای اطلاعاتی، زندان، شکنجه و اعدام، مبارزات کارگران را سرکوب می کنند. جنگ و کشتار را آوار زندگی کارگران می سازند.

در روز کارگر، متأسفانه هیچ خبری از این نیست که به سراغ همزنجیران خود در محلات و مراکز کار و زنان خانه دار و دانشجویان رویم، دست یاری بسوی هم دراز کنیم، درباره شعارها و نحوه اعتراض و اعتصاب، شور و مشورت نماییم، به تدارک و سازماندهی مبارزات متحد و سراسری پردازیم. طبقه ما متشکل از میلیونها کارگر عاصی در بخش صنعت، تجارت و توزیع، معلم، کارمند، پرستار، منشی، راننده، دستفروش، بیکار، بازنشسته، خانه دار، دانش آموز و دانشجو است. ما حدود 80 درصد جامعه و آفریننده همه سرمایه ها هستیم. این توانایی را داریم تا سرنوشت کار و زندگی خود را بدون توسل به قانون، دولت و اپوزیسیونها تعیین کنیم. اساس و منشأ بدبختی ما اینست که کارگریم، اسیر مزدبگیری هستیم. رهایی ما آنگاه امکان پذیر است که هر گام و هر لحظه مبارزه ما در راستای محو مزد و مزدبگیری، علیه سرمایه داری صورت گیرد. در اعتراضات خود اعلام کنیم که محصول کار و تولید اجتماعی ما نباید سرمایه شود.

دارو، درمان، بهترین شکل نگهداری و مراقبت از سالمندان و معلولان،آموزش از پیش دبستانی تا دانشگاه، ایاب و ذهاب عمومی، مهدکودک، آب، برق، گاز، مسکن، اینترنت، خوراک، پوشاک و مایحتاج زندگی باید از چرخه خرید و فروش خارج و بطور رایگان به هر شاغل، بیکار، بازنشسته و به هر زن خانه دار تعلق گیرد.

دخالت دولت در زندگی خصوصی، نوع پوشش و اعتقادات، فعالیت اجتماعی و سیاسی افراد متوقف گردد. مجازات اعدام لغو شود. تولید هر نوع محصول مضر و بیماری زا و هر فعالیت مخرب محیط زیست تعطیل گردد.

در مقابل طرح این مطالبات، بلافاصله می شنویم که: «آیا دولت این خواستها را قبول می کند؟» نفس مطرح کردن این سؤال از اساس غلط است. قرار نیست که ما به هیچ قدرت بالای سر خود بیاویزیم. راه تحقق مطالبات ما جنگ متحد طبقاتی علیه سرمایه داران و دولتهاست. پیام روز کارگر اینست: شوراهای ضدسرمایه داری خود را بنا کنیم. با پیوند این شوراها، جنبش ضدسرمایه داری برپای داریم و به جنگ سرمایه و دولتها رویم.

ابراهیم زنوز اول ماه مه 2025

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *