هشت دهه پیش در نخستین سالهای بعد از پایان جنگ امپریالیستی دوم، درنده ترین و جنگ افروزترین بخش بورژوازی فاتح، بخشی که به لحاظ حجم سرمایه، قدرت رقابت، سهم در اضافه ارزش های بین المللی، نفوذ گسترده در دربارهای حکومتی اروپا، امریکا تفوق چشمگیر داشت، در ادامه یک قرن نقشه پردازی عزم جزم کرد تا سناریوی سیاه تأسیس دولت اسرائیل را جامه عمل پوشاند. بورژوازی صهیونیست در سده منتهی به تحقق این هدف، تا پیش از 1948 حدود 30 حمام خون گسترده از نوع «حیفا»، العمود»، «بلدالشیخ»، «السرایا عربیه»، شیخ بریک، سعسع، شارع عباس، قالونیا، دیریاسین، بیت دراس، طنطوره را انجام داد، در هر کدام دهها، صدها، چند صدها کارگر و زحمتکش فلسطینی را کشت، هزار، هزار، زن و کودک را گرسنه، بی خانمان ساخت. سایه هر میزان امنیت زندگی انسانها را به رگبار بست. بورژوازی نسل کش صهیونیست با این کارنامه، به دنبال تدارکی بین المللی با حمایت دولتهای بلوک غربی و نه کمتر از آن، قطب شرقی سرمایه، «اردوگاه شوروی» آماده اجرای فاز نهائی سناریو شد. غولهای عظیم الجثه مالی، صنعتی، بانکی دنیا، برای تحقق نقشه شوم خود به ماشین جنگی، قدرت جهانگیر اقتصادی، زرادخانه های پرخروش نظامی، اتمی خود بسنده نکردند، برآن شدند تا توحش فتیشیستی، مهندسی افکار، شعورزدائی نظام اختاپوسی سرمایه داری را هم ساز و کار پیروزی سازند. همه جا در مغز انسانها القاء کردند که تاریخ زندگی بشر فقط تاریخ آتش کشیدن مشتی یهودی بوده است!! هر چه اتفاق افتاده آوارگی، بی سرپناهی، بی کشوری، بی دولتی یهودیان بوده است!! تمامی 90 میلیون کشته جنگ امپریالیستی یهودی بودند!! به خاطر باورهای کلیمی» کشته شدند!!، جنگ جهانی علیه قوم یهود راه افتاد!!، گذشته جهان چنین بوده، بشریت باید به پا خیزد، از دامن رستاخیزی عظیم، طوفانی کشور خاص یهود را متولد کند. یهودیان ملت شوند، ملت یهود صاحب دولت شود، وعده موسی و ابراهیم نبی جهانیان را غرق نعمت تحقق خود گرداند!! دولت اسرائیل به وجود آید، «برج دیده بانی تمدن بر توحش»!! سر به فلک کشد و آن گردد که از 1938 تا حالا بر سر چند ده میلیون کارگر، فرودست، انسان نفرین شده فلسطینی، عرب آمده است. چندش آورترین بند سناریو آن بود که بیرق افرازان ایجاد اسرائیل و بورژوازی هولوکاست آفرین دست اندر کار تأسیس دولت جدید تاریخا با نسل بعد از نسل استثمارشوندگان، فرودستان یهودی دقیقا همان کرده بود که اینک با توده های کارگر، آواره، نفرین شده فلسطینی، عرب کرد!!. آنچه در این جا هیچ محلی از اعراب نداشت «یهودیان»!!، آویختگان به یهودیت بودند و آنچه صدر و ذیل سناریو را می ساخت نیاز درنده ترین، جنگ افروزترین بخش بورژوازی جهانی به تأسیس اختاپوسی زیر نام دولت اسرائیل بود. این دولت پدید آمد و بقایش در گرو استمرار بی انقطاع نسل کشیهای بعدی قرار گرفت. حمام خون های قبیه 1953، غزه 1955، کفرقاسم و خان یونس 1956، ابوزعبل 1970، صیدای 1980، صبرا و شتیلای 1982، انتفاضه اول، کشتار حرم ابراهیم، قانا، انتفاضه دوم، سوم و بالاخره هولوکاست دو ساله جاری با بالای صدهزار کشته، دهها هزار کودک خاکستر شده، کل غزه با خاک یکسان گردیده فقط بخشی از هزینه های بقای این اختاپوس بشریت سوز آفریده سرمایه داری جهانی بوده است. بحث ما در این متن چند سطری مسلما شرح زنجیره نسل کشی ها، بربریت های وحوش حاکم اسرائیل، امریکا، اروپا در تحمیل این فاجعه ها بر توده کارگر فلسطین نیست. سرشت سرمایه است که چنین کند. انتظار جز این از سرمایه داری توهم، بلاهت، شعورباختگی محض است. انچه آژیر واقعی سخن، هسته تأکید ماست گمراهه رفتن نفرین شدگان کارگر فلسطینی در طول هفتاد سال کارزار خونبار، طوفانی است که علیه بشریت کشی، جنگهای ویرانگر، هولوکاستهای اسرائیل و سرمایه داری جهانی پیش برده اند. چند میلیون کارگر در این هشت دهه، راهی را رفته، رویکردهائی اتخاذ نموده اند که روزنه ای به پیروزی پیش رو نداشته است، کارزارهای 80 ساله در عصر استیلا و حاکمیت سرمایه داری اتفاق افتاده است. اختاپوس بانی تأسیس دولت اسرائیل، نظام بشرکش سرمایه داری بوده است. میلیاردها تن بمب را بمب افکنهای سرمایه جهانی بر سر کارگران فلسطینی ریخته اند، سیل خون کارگران، کودکان، زنان با زرادخانه های موشکی بورژوازی امریکا، اروپا، دنیا راه افتاده است، در آن سوی ماجرا توده کارگر فلسطینی در مقابل این هجمه سراسری سرمایه داری، به جای روی نهادن به همزنجیران بین المللی، استمداد از جنبش کارگری جهانی، فریاد کشیدن بر سر توده کارگر خاموش دنیا لباس پیاده نظام اپوزیسیونهای راست و چپ بورژوازی بر تن در چهاردیوار ناسیونالیسم، جنگ تأسیس «دولت بورژوازی فلسطینی» تدارک دید. به جای آن که خود را کارگری، ضد سرمایه داری سازمان دهد، استخوانبندی یک جنبش مشتعل ضد بردگی مزدی احراز نماید، مراکز و کار و تولید را میدان جنگ ضد سرمایه، ضد دولت درنده اسرائیل، ضد سرمایه داری جهانی هولوکاست ساز کند، به جای آنکه همزنجیران کارگر اسرائیلی را با خود همصدا و همسنگر سازد، دست همراهی و همدگی به سوی کارگران عرب و ترک و کرد خاورمیانه و دنیا دراز کند، به جای این کارها چشم به کمک همان دولتهای هولوکاست آفرین دوخت، به کنفرانس مادرید دخیل بست، منتظر اعجاز اسلو ماند، به دولت خودگردان بیعت کرد، دست به دامن ارتجاع حماس شد. گام به گام فرسوده تر، زبون تر شد، نسل کشی سرمایه داری را در ابعادی طغیان آمیزتر تر تحمل کرد. به جای درس آموزی، گمراهه گریزی، راهی تاریکی زارهای مخوف تر شد، بساط نذر و نیاز پیش مرتجع ترین نیروها پهن کرد.توده کارگر فلسطین این کارزار 80 ساله را در شرائطی و عصری پشت سر نهاده است که ضد اشغالگری ناسیونالیستی، دولت آفرینی «ملی» نه فقط بازگشای گرهی از سیه روزیها نبوده است که فقط طناب دار نسل کشی، گرسنگی، آوارگی، هولوکاست سرمایه داری را بر گلویش تنگ تر می ساخته است. این وضع تداوم یافته و هر روز بدتر از پیش شده است. زیر فشار همین گمراهه رفتن، سرمایه آویزی ممتد، جنبش ضد نسل کشی 20 ماهه جاری کف خیابانهای شهرهای دنیا نیز نتوانست هیچ قدم اساسی به نفع جنبش رهائی توده کارگر فلسطین، علیه هولوکاست جاری نظام سرمایه داری در غزه بردارد. کل آنچه در فلسطین جریان دارد جنگ، قتل عام، بمباران، ویرانگری سرمایه داری است، توسط وحوش حاکم اسرائیل، امریکا، اروپا انجام می گیرد، بورژوازی جهانی است که قدرت اقتصادی، سیاسی، میلیتاریستی، اتمی، همه چیزش را علیه نفرین شده ترین، سیه روزترین بخش طبقه کارگر به کار گرفته است. چالش این قدرت به هر میزان و در هر سطح تنها از دست کارگران دنیا ساخته است، طبقه کارگر جهانی است که می تواند وارد میدان شود، چرخه کار و تولید را از چرخش باز دارد، نظم اقتصادی، سیاسی، مدنی، اجتماعی سرمایه داری را به چالش کشد. به هر میزان که این کار انجام گیرد، حتی در کمترین مقیاس، کل سرمایه داری، تمامی دولت ها و وحوش حاکم سرمایه جهانی را دچار زلزله خواهد کرد. اگر قرار است روزنه ای به رهائی کارگران فلسطینی باز شود، اگر بناست از نسل کشی، بمباران، ویرانی آفرینی، آواره سازیها کاسته شود باید بر سر توده کارگر دنیا فریاد کشید، از آنها خواست برخیزند، رسم رهائی آفرینی کارگری به جا آرند. جنبش ضد نسل کشی و منادی حمایت از میلیونها قتل عام شده، گرسنه، آواره فلسطینی نیز باید راه خانه و محل کار توده کارگر را پیش گیرد. چرخیدن در خیابان ها، اعتراض به قتل عام ها، آویختن تصویر کودکان کشته به دیوارها، شعارنویسی ها، راهپیمائی بدون شک لازم، مبرم، مهم هستند اما کل اینها در غیاب چنان جهتگیری، چنان نقش بازی، در غیاب تلاش اساسی برای متقاعد نموده کارگران جهان به میدانداری نیرومند، علیه سرمایه داری، علیه هولوکاست آفرینی نظام بردگی مزدی آب در هاون کوبیدن، خود را فرسودن است. بیائید هفتاد و هفتمین سالگرد «یوم النکبه» را روز آغاز این تلاش و کارزار کنیم.

کارگران ضد سرمایه داری 15 مه 2025