حدود 10 روز از شروع اعتصاب کارگران کامیون ران می گذرد. بالای 10 هزار کارگر راننده در بیش از 160 شهر زیر فشار فقر، گرسنگی، نداشتن پول دارو، درمان، شهریه مدارس فرزندان، طغیان قیمت ها و در اعتراض به بالا رفتن هزینه سوخت، بهای قطعات یدکی وسیله کار، افزایش انفجاری تعرفه دریافت کالا از بنگاههای مافیائی سرمایه، سیر صعودی مالیات های دولتی دست از کار کشیده اند و خواستار تحقق مطالبات محقر خود شده اند. 10 روز می گذرد و رژیم درنده اسلامی سرمایه داری حاضر به قبول هیچ بخش از خواستها و انتظارات کارگران عاصی نفرین شده نگردیده است. به جای عقب نشینی مؤثر، مطمئن و قابل گفتگو، با تمامی قوای قهر اختاپوسی برای مآیوس سازی رانندگان و به شکست کشاندن اعتصابشان کوشیده است. شهرها را غرق هراس و تهدید کرده است. هر کارگر همصدا با مبارزان راننده را دستگیر و راهی سیاهچال ساخته است. عمله شبیخون به اجتماعات و اقامت کامیون رانانان یا کارگران پشتیبان آنها را سازمان داده و وارد میدان نموده است. بلدوزورهای سپاه پاسداران با رانندگان دژخیم سپاهی را به جان کامیونهای وسیله کار کارگران انداخته است تا یگانه ابزار کار و امرار معاش این جمعیت گرسنه را منهدم کنند و از حیَز انتفاع ساقط سازند. رژیم اسلامی سرمایه داری به همه این جنایات دست زده است. هر روز دسیسه های بشرستیزانه تری را علیه اعتصاب کنندگان ساز و لباس اجرا می پوشاند، از تمامی راههای ممکن برای مآیوس نمودن، از پای در آوردن، مقهور کردن، به شکست کشاندن اعتصابشان تقلا و توطئه می کند. فراتر از همه چیز اصرار دارد تا با سهمگین سازی فشار گرسنگی، ترس از بیکاری، زندان، آینده تیره زن و بچه، آن ها را به سمت تسلیم راند، مجبور به پایان اعتصاب کند و موج خشم و کارزشارشان را خاموش سازد. جمهوری اسلامی و طبقه سرمایه دار کل این بربریت ها را در بالاترین مدار اعمال کرده است، اما در سوی مقابل تا این لحظه کمترین نشان یک حمایت زمینی، اثرگذار، جنبشی، طبقاتی، انسانی از سوی دهها میلیون کارگر همزنجیر این انسانها در هیچ کجای دوزخ سرمایه داری مشاهده نگردیده است. اعلام حمایتهای پوشالی، کاغذی، دیجیتال تنها کاری بوده است که اینجا، آنجا، منفعل، خودفریبنانه از پاره ای محافل کاغذی یا احیانا واقعی صورت گرفته است. «طبابتی که نه کور می کند، نه شفا می دهد» نوعی «رفع تکلیف» ریاکارانه بدون تأثیر که انجامش بیشتر از آنکه تجلی همپیوندی چاره گر باشد، نوعی تحریف، وارونه پردازی و به لجن کشاندن روایت واقعی همبستگی کارگری، طبقاتی است. خیلی از کارگران در مقابل این پرسش که چرا بر نمی خیزید؟؟!! چرا از در حمایت از خواست ها، مبارزات، خیزش کامیون رانان عاصی، برای روزی، ساعتی، هفته ای دست از کار نمی کشید؟؟!! چرا بر هر نوع همبستگی، همرزمی، همسنگری زمینی، طبقاتی، کارگری «هفت تکبیر زده اید»؟؟ تنها پاسخشان این است که اگر چنین کنیم حمایت ما رنگ و لعاب سیاسی می گیرد!!، رژیم دست به کشتار می زند، سیل خون راه می اندازد، همان می کند که با مبارزات دهه 70، خیزش 96 – شورش 98، اعتراض 1401 کرد. پاسخی که دردناک، ذلت آگین، خالی از کمترین احساس، اخلاق، عاطفه انسانی، فاقد هر بارقه شعور، اندیشه، آزادگی، آرمانخواهی، همصدائی، همرزمی کارگری است. قبل از هر چیز مبتذل ترین تحریف از «سیاست» و اعتراض سیاسی را دستاویز توجیه تسلیم طلبی می سازد. توده کارگر آویزان به این «استدلال»!! باید بداند که آنچه انجام می دهد بر خلاف تصورات واهی مستولی بر شعورش، فرار از سیاست نیست!!. سیاست اساسا قابل گریز نمی باشد. آنها از سیاست نمی گریزند، به ورطه مخوف ترین، منحط ترین سناریوی سیاسی سقوط می کنند. عمله اجرای سیاستهای کارگرکش، بشریت ستیز، فاشیستی، تاتاریستی دولت اسلامی سرمایه و نظام سرمایه داری می شوند. سیاست فقط لفظ پردازی در باره دموکراسی، جامعه، رژیم، حقوق، مذاکرات ایران و امریکا، اصلاح طلبی، اصولگرائی و نوع اینها نیست. مادام که استثمار، طبقات، استثمارشوندگی، استثمارگری، حاکمیت، فرودستی وجود دارد، همه چیز سیاسی است. در شرائط استقرار اختاپوس بشریت سوز و نسل کش سرمایه داری 80% انسان ها کارگر و مابقی سرمایه دارند. شرط زنده ماندن این 80 درصد فروش نیروی کار است ، سرمایه و طبقه سرمایه دار این اجبار اقتصادی قهرآمیز را بر میلیاردها انسان تحمیل می کنند. کل نظم اجتماعی مستولی در خدمت تحمیل قهری این اجبار است. هر تقلای سرمایه داران برای بقای این نظام، شکلی از سیاست سبعانه بشرکش سرمایه است. هر تلاش توده کارگر برای دفع، رفع، کاهش و چالش این سبعیت ها هم یک تکاپوی سیاسی است. سیاست فقط زمانی سایه خود را از سر انسانها کوتاه می سازد که آخرین بقایای استثمارشوندگی، استثمارگری، وجود طبقات، دولت، جامعه طبقاتی از ساحت زندگی بشر رخت بربندد، زمانی که بشر طومار «پیش تاریخ» را در هم می پیچد و تاریخ واقعی زندگی خود را آغاز می کند.
عدم حمایت فعال، جنبشی، اثرگذار از مبارزات همزنجیران راننده یا هر بخش دیگر طبقه کارگر فرار از سیاست نیست. ایفای نقش عملگی شرم آور برای دولت درنده اسلامی سرمایه داری علیه توده وسیع گرسنه و مفلوک همزنجیر است. تبدیل شدن به آلت دست سرمایه علیه طبقه خویش، علیه مبارزه طبقاتی همرزمان، همسنگران، کمک به دشمن برای شکست دادن مبارزات خود و میلیون ها کارگر دیگر است. افراشتن بیرق کارزار زنده، فعال، بالنده، تکان دهنده، مؤثر، تحول آفرین در پشتیبانی از اعتصاب کامیون رانان کاری ناشدنی، غیرممکن، خیالبافانه نیست. کدام کارگر هست که در طول عمر اشتغال خود به کرات در اعتصاب شرکت نکرده باشد. کارگران کدام کارخانه، هولدینگ، شرکت، تراست، غول صنعتی، تجاری را سراغ دارید که سالی چند بار یا چند سال یک بار وسیع ترین اعتصاب را برای حصول مطالبات اندک خود سازمان نداده و بنمایش نگذاشته باشند. تاریخ جنبش کارگری ایران، تاریخ اعتصابات زنجیروار طولانی است. طبقه ما در این گذر دچار کمبود نبوده است. فاجعه آنست که این اعتصابات هیچ گاه، به هیچ میزان، در هیچ سطح، هیچ اندازه نقش نمایش قدرت سازمانیافته، سراسری، ضد سرمایه داری احراز نکرده اند. این سرطانی ترین، موحش ترین، دردناک ترین، مهلک ترین پاشنه آشیل جنبش ما است. سرطان مرگباری که هیچ دلیلی برای یکه تاری بی مهار تاریخی آن در هیچ کجا، جنبش کارگری هیچ نقطه دنیا، از جمله کارزار جاری توده کارگر ایران وجود ندارد. ما که هر سال در چند اعتصاب شرکت می کنیم، ما که در همین سال گذشته بالای 3000 اعتصاب داشته ایم . چرا این اعتصابات را دست در دست هم، همسنگر، همرزم، متحد علیه سرمایه شروع نکنیم و پیش نبریم؟؟!! مگر نه این است که اگر چنین کنیم، اگر به مثابه یک طبقه چند ده میلیونی چرخه کار و تولید سرمایه داری را در سراسر جهنم سرمایه از چرخش باز داریم، اگر در هیأت یک قدرت سازمان یافته سراسری، شورائی، ضد سرمایه داری وارد میدان مصاف شویم. کل طبقه سرمایه دار، دولت، ساختار استیلا، مالکیت، حاکمیتش را در هم خواهیم کوبید؟؟ بیائیم در هر کجا هستیم به فکر فرو رویم، ژرف و آگاه بیاندیشیم. کل اعتصابات طبقه ما شکست می خورد به این دلیل که همصدا، همرزم، سازمان یافته، متحد علیه سرمایه وارد میدان مبارزه نمی شویم. از همصدائی وحشت داریم. از همسنگری فرار می کنیم، با این کار عملا آلت دست دشمن، سلاح دست طبقه سرمایه دار برای سلاخی مبارزات خود و طبقه خویش می شویم. بیائید این وضع را دگرگون سازیم. این کار را با اعلام حمایت زمینی، طبقاتی، جنبشی، اثرگذار، تحول آفرین از اعتصاب حی و حاضر کارگران راننده کامیون شروع کنیم.
کارگران ضد سرمایه داری