در جهان ۲۵۰ میلیون کودک کار وجود دارد که بیش از سه چهارم تا ۹۰ درصد آنها در کشورهای مختلف جهان سرمایه داری بوده و در خیابان کار می‌کنند، اما در خانه زندگی می‌کنند و نان‌آور خانه هستند. طبق آمار سازمان جهانی کار ۱۲۰ میلیون‌ نفر از ۲۵۰ میلیون کودک کار، از سن پنج تا چهارده سالگی وارد بازار کار شده و مشغول به کار تمام‌ وقت هستند و ۱۳۰ میلیون کودک دیگر به صورت پاره وقت کار می‌کنند که اغلب آنها پسر هستند. همچنین براساس تخمین‌های جدید این سازمان از این تعداد ۱۲۲.۳ میلیون کودک در منطقه آسیا و پاسیفیک، ۴۹.۳ میلیون نفر در آفریقا و ۵.۷ میلیون کودک در آمریکای لاتین و کارائیب زندگی می‌کنند. به این ترتیب، بیشترین کودکان کار در آسیا زندگی می‌کنند. از سوی دیگر طبق گزارش یونیسف از هر 12 کودک در جهان یک کودک به صورت اجباری ناچار به کار می شود. البته به طور کل به ازای هر 6 کودک در دنیا یک کودک، کار می‏کند و تعداد کودکانی که در مشاغل سخت فعالیت می‌کنند که بدترین اشکال کار  هستند، در سال ۲۰۱۹، ۱۵۲ میلیون نفر بوده است. اکثر کودکان کار یعنی ۷۰ درصد از آنها درگیر کارهای کشاورزی هستند، در حالی‌که فقط ۹ درصد در کارهای صنعتی اشتغال دارند، همچنین در کشورهای آنگولا، برمه، کلمبیا، کنگو، لیبریا، سودان و اوگاندا گاهی از کودکان در درگیری‌های نظامی استفاده می‌شود که بعنوان کودک سرباز شناخته می شوند. در ایالات متحده آمریکا نیز  هزاران کودک در مزارع کار می‌کنند که اکثر آنها از گروه مهاجرانی بوده‌اند که به طور غیر قانونی از آمریکای لاتین به ایالات متحده آمریکا مهاجرت کرده‌اند.

بچه های خیابانی  در هند، که بعنوان چهارمین اقتصاد بزرگ دنیا بحساب می آید بررسی جداگانه میخواهد. در ایران طبق آمار رسمی سه میلیون ولی طبق آمار واقعی سه تا هفت میلیون کارگر از سن پنج تا چهارده ساله داریم که کار این کارگران کوچک سبب افزایش سود و انباشت سرمایه برای کسانی می شود که کودکان را مورد استثمار قرار می دهند و در نتیجه فاصله طبقاتی را در جامعه بیشتر کرده و فقر و تهیدستی را افزایش می دهد. وکودکان را از دوران بچگی ورشد طبیعی وتجربه د وران کودکی باز داشته وآنها  را از دستیابی به دانش و مهارت کافی محروم می کند و در نتیجه نیروی کار آرزان قیمیت را برای آینده مناسبات سرمایه داری  تضمین می کند. حاکمیت جمهوری اسلامی سرمایه با غرق شدن تا مفرغ در فساد و دزدی و غارتگری وافزون برآن بروز بحران اقتصادی و بحران کرونا که منجر به بیکار سازی عظیم شده، که باعث شکل گرفتن جمعیت چند ده میلیونی بیکاران گردیده. امری که یکی از اولین نتایج آن، محروم شدن فرزندان این خانواده‌های بیکار از دنیای شیرین کودکی و درس و تحصیل و روی آوردن آن‌ها به خیابان‌ها و چهارراه‌ها برای کار است. اما واقعیت این است که آنها با ورود به خیابان پا به دنیای پر فساد باندهای وابسته به ارگان‌های حکومتی برای سوءاستفاده از این کودکان معصوم می‌گذارند و خود در مسیر بزهکاری قرار می‌گیرند.

این کودکان همگی از آسیب‌های زیادی مثل بیسوادی، بازماندگی از تحصیل یا سوء تغذیه ، محرومیت از دوران شیرین کودکی، آلوده شدن به اعتیاد، افسردگی، خودزنی، خودکشی، آزارهای جنسی، و… رنج می برند. این سرنوشتی است  که مناسبات سرمایه داری ، برای صدها میلیون کودک درایران وجهان رقم زده‌است. ما کارگران به این مسئله اگاهیم که سرمایه داران ونمایندگان سیاسی آنها به فکر من و تو کارگر وبچه های ما نیستند ونخواهند بود. آنها شبانه  روز در فکر افزایش سرمایه خود از طریق استثمار ما  وفرزندان ما هستند. دخیل بستن به این امامزاده ها وانتظار شفا از آنها گمراهه ای است که تاوان رفتن آن را ما با کارتون خوابی، پشت بام خوابی، قبر خوابی، فروش اعضای بدن یا تن فروشی خواهیمداد. ما تولید کنندگان کل ثروت و سرمایه جامعه هستیم. حق مسلم ماست که در تدارک پیکار برای تسلط بر سرنوشت کار، تولید و زندگی خود باشیم. مائیم که باید در باره چه تولید شود، چه تولید نشود و سرنوشت کار و تولید و زندگیمان تصمیم بگیریم. مائیم که باید تعیین کننده چگونگی توزیع محصول کار خود میان معیشت و رفاه و آموزش و درمان و پرورش بهتر کودکان و سایر مایحتاج زندگی باشیم. حق مسلم کودکان ماست که به جای کار در کارگاهها، سر چهار راهها، زباله دانیها، یک زندگی شاد، مرفه، همراه با بهترین آموزش ها و تفریحات داشته باشیم. این شدنی نیست مگر اینکه شورائی و ضد کار مزدی متشکل گردیم.

منصور