تاریخ سرمایه داری تاریخ وحشیانه ترین، کوبنده ترین، بشرستیزترین، جنایت آمیزترین شکل استثمار، ستمکشی و بی حقوقی انسان، تاریخ عظیم ترین کشتارها، جنگ افروزی ها، نسل کشی ها، هولوکاست آفرینی ها، تاریخ سلاخی شدن بشر در جنگ میان سرمایه داران بر سر سهام سود و مالکیت و قدرت، تاریخ جنگهای امپریالیستی اول و دوم، تاریخ آشویتس ها، دیریاسین ها، صبراها، شتیلاها، تاریخ جنگهای ویتنام، کره، دولتهای ایران و عراق، بالکان، خلیج، لشکرکشی امریکا به عراق، تاریخ همه اینها است. کل این توحش ها و جنایت ها توسط وحوش بورژوازی، دولت های سرمایه داری، عمله و اکره حمام خون پرداز سرمایه صورت گرفته است. جمهوری اسلامی در کل موجودیت خود زیر هر نام و نشان، متشکل از هر جناح و مافیا و باند، حاکم یا مغضوب، از روز ظهور تا حال، یکی از درنده ترین و هارترین رژیم های این نظام بوده است. عمله قتل عام، نسل کشی و شمع آجین سازی این رژیم نیز سرآمد همه دژخیمان، جلادان و خون آشامان کثیف تاریخ بوده و هستند. داود رحمانی رئیس سابق شکنجه خانه، کشتارگاه قزلحصار یکی از غدارترین، سفله ترین، کثیف ترین و مزدورترین این جانیان بود. او اگر از شعور انسانی هیچ و مطلقا هیچ بهره ای نداشت اما در طراحی جنایت، بشرکشی، شکنجه آفرینی و سلاخی انسان، استعدادی «خداداد»، سرمایه داد و اسلامی ناب داشت. در خلق شکنجه های موسوم به «قبر» ، «قیامت»، «واحد مسکونی» هم تراز خمینی ها، لاجوردی ها، رفسنجانی ها، خامنه ای ها، رئیسی ها، اصلاح طلبان زمامدار و زندانبان آن روز بود. شکنجه هائی که سیاه ترین اوراق تاریخ زندگی بشر را پر کرده است، نسلی از انسان های آزاده و شیفته آزادی را به وصف ناپذیرترین شکل ممکن قربانی کرده است. نسلی که ماندگان آنها اینک سرفراز و مغرور، به اندازه یک تاریخ سخن برای شرح توحش عمال اسلامی سرمایه دارند. انسانهائی که در عمق تاریکی ها، در ژرفنای قبرها و قیامت ها، با پائیدن چشم رحمانی ها، رئیسی ها، خمینی ها، رفسنجانی ها، خامنه ای ها، لاجوردی ها، حجاریانها دست های خویش را به دست هم می دادند و سرود رهائی انسان می خواندند.