در شرائطی که جوانان طبقه کارگر از سه ماه پیش به این سوی زیر فشار درندگی ها و جنایات فاشسیم اسلامی سرمایه، جان بر کف و سرود عصیان بر لب زمین و زمان جهنم سرمایه داری را میدان کارزار ساخته اند، در شرائطی که بورژوازی هار حاکم همه جا جوی خون راه انداخته است، بیش از ششصد جوان کارگر و کارگرزاده را با گلوله های داغ راهی گورستان کرده است، در وجب به وجب این جهنم حمام خون روتین غیرقابل تعطیل راه انداخته و با تشکیل جوخه های فاشیستی آتش به اختیار هر روز دهها معترض را می دزدند و سر به نیست، می کنند. در شرائطی که جنبش این جوانان به رغم تمامی التهاب، تفتیدگی، جسارت و فداکاری، به دلیل فقدان بار طبقاتی رادیکال ضد سرمایه داری از یک سو در معرض شکست ناشی از سرکوب رژیم اسلامی و از سوی دیگر دزدیده شدن توسط اپوزیسیون های بورژوائی شعبده باز سوداگر قدرت است، آری در شرائطی با این اوصاف، این چنین تعیین کننده، حساس، سرنوشت ساز، نمایندگان رسوای رفرمیسم منحط کارگری، شماری از کارگران رسمی برخوردار از حقوق های بالای 50 میلیونی شرکت نفت اعلام اعتراض کرده اند!!! اعتراض به چه؟ برای اینکه ماده 10 قانون کار به خوبی اجرا نگردیده است!!!. این آقایان هیچ اعتراض دیگزی ندارند، زهی بیشرمی!!! حتی اصلا معترض کشتارها، حمام خون ها و به خون کشیده شدن جمعیت وسیع کارگران نیستند، ( چه نفرت انگیز است رفرمیسم!!!)، معترض دنیای فقر و فلاکت و گورخوابی و بی داروئی و بی درمانی که سرمایه داری بر سر دهها میلیون کارگر آوار کرده است نیستند، به حق که رفرمیسم اساس انسان بودن را هم کشتار می کند، همان کاری که سرمایه می کند.
یک کارگر ضد سرمایه داری