شستشوی مغزی کارگران امر قهری، سرشتی، سرکش شیوه تولید سرمایه داری است، اما این شستشو یا مهندسی شعور، گاه وارد مراحلی می شود و شکلی به خود می گیرد که توصیفش دشوار است. ابعاد این دشواری یا کمیک – تراژیک ماجرا، افزونتر و انفجاری تر می شود زمانی که می بینی کارگر قربانی مهندسی فکر، شمشیر بورژوازی در دست، تاج افتخار همصدائی با وحوش سرمایه دار بر سر، کاتولیک تر از پاپ، خواهان گرسنه تر شدن فرزند خویش به نفع هیولائی تر شدن سود سرمایه داران است. به نمونه ای از این فاجعه نگاه کنیم. عده ای کارگر به «علیه سرمایه» انتقاد کرده اند که شعار رایگان شدن آب، برق، گاز اولا اتوپیک است!! و هیچ گاه لباس اجرا نخواهد پوشید. ثانیا مدرن، مترقی، انسانی نیست!!، زیرا « کارگر را تن پرور و سربار می سازد، در جامعه پیشرفته دموکراتیک جائی برای تنبلی، تن پروری و مفتخوری وجود ندارد. کارگر باید کار کند، زحمت بکشد، عرق بریزد، نان به دست آرد، آب رایگان و برق رایگان یعنی اینکه کارگر بدون کار و زحمت از ثروت اجتماعی سوء استفاده کند، سربار جامعه شود، راه تنبلی، مفتخوری پیشه نماید، اگر چنین شود، کیان اقتصاد ضربه سنگین می بیند!! شیرازه تولید متلاشی می شود!!، پایه های صنعت می لرزد، قدرت رقابت کشور کاهش می یابد و کوهی از ترهات که مسلما بازگوئی آنها بیش از حد ملال انگیز و شرم آور است»!!! بخش اول استدلال آنان یادآور موریانه زده ترین توهمات لایه ای از رعایای دوران فئودالی است، کسانی که تا چند ماه پیش از رفرم ارضی رژیم درنده شاه افول ارباب رعیتی را مایه قهر آسمان و عالم بالا می پنداشتند. بخش دوم از این نیز وحشتناک تر است. تمرکز این نوشته کوتاه چند سطری نیز بر روی همین بخش است. آنچه اینان می گویند از دیر باز به صور مختلف میان متحجرترین و عقب مانده ترین کارگران مطرح بوده است هر چند متناسب با ارتقاء سطح شناخت، تجربه، تصادم قهری شعور خودانگیخته طبقاتی با تولیدات فکری مسموم ماشین قدرت و حاکمیت سرمایه داری از دامنه این توهمات کاسته شده است. در گذشته های دور به محض آنکه از جامعه ای انسانهای برابر صحبت می شد، آدمهای فسیل در باورهای مخلوق شیوه تولید مسلط فریادشان به آسمان می رفت که مگر چنین چیزی امکان دارد؟ پنج انگشت به اندازه هم نیستند، چگونه قرار است همه انسانها به طور برابر زندگی کنند!! حتی در همین روزگار حی و حاضر هنوز فراوانند کارگرانی که دفن در همان افکار تراویده تولید سرمایه داری سخن از برایری افراد در جامعه آزاد بعد از نابودی سرمایه داری را یک مصیبت قلمداد می کنند و استدلالشان این است که اگر اگر چنین شود، هیچ کس کار نخواهد کرد!! همه از کار فرار می کنند و نظم خلقت از هم می پاشد!! این جماعت «تمدن» زده متحجر شیفته اوهام مسموم خویش در عصر جهانی شدن اطلاعات هم درنیافته اند که در همین جهنم گند و دهشت سرمایه داری کارگران بازنشسته اسکاندیناوی بعضا نه از روی نیازهای حاد معیشتی بلکه به عنوان احتیاج به تحرک، تماس با دیگران، فرار از انزوا ترجیح می دهند روزی چند ساعت کار کنند. در همین جا این هشدار هم لازم است که اشاره به وضع این کارگران را نباید با فرایند سراسری و بین المللی تهاجم سبعانه و بشرستیزانه سرمایه داری به زندگی و سلامت طبقه کارگر به هم آمیخت. اینکه بورژوازی در سراسر جهان دست به کار بالا بردن سن بازنشستگی و تشدید مرگبار استثمار توده های کارگر است موضوع جداگانه ای است. نکته مورد بحث استدلال جماعت فسیل درباورهای آفریده سرمایه است که هر خزعبلاتی را ورد زبان خود می کنند و حاضر نیستند همان شعور خودجوش طبقاتیشان را برای تشخیص درستی، نادرستی حرف ها به کار اندازند.
بگذریم . جماعت ظاهرا کارگر مورد اشاره راستی، راستی باور کرده اند که آب و برق و گاز رایگان باعث تن پروری کارگران می شود!! و پایه های صنعت کشور را سست می کند!!، کارگران نقش سربار پیدا می کنند!! و مملکت آسیب می بیند!! کارگری که این جماعت او را در صورت برخورداری از برق رایگان، متهم به تنبل شدن، سربار گردیدن می کنند، فردی از طبقه ای است که کل سرمایه ها، ثروت ها، امکانات، کل کارخانه ها، تجارتخانه ها، بانک ها، راهها، بنادر، کل حمل و نقل زمینی، دریائی، هوائی، کل کشت و صنعت ها، هر چه خورد و خوراک و پوشاک و مسکن، مدرسه و بیمارستان است، کل سدها و مستغلات و همه آنچه به صورت کالا، سرمایه و دارائی موجود است، همه و همه را افریده است، مطابق آمارهای رسمی همین اختاپوس جمهوری اسلامی هر سال بالغ بر 60000 تریلیون تومان بر سرمایه طبقه سرمایه دار ایران می افزاید و خودش شب ها در گورها می خوابد، در کارتن بیتوته می کند، در خرابه ها شب را به روز می رساند، بخشی از مزد محقر روزانه اش را می پردازد تا چند ساعت در اتوبوس یا بالای پشت بام بخوابد. جماعت متمدن مورد اشاره ما ظاهرا این مسائل ا می دانند اما باز هم ادعا می کند که اگر برق مجانی شود کارگران تن پرور می شوند و از کار فرار می کنند؟؟!! گفتیم که چند ده میلیون کارگر هر یک سال حدود 60 هزار تریلیون تومان سود و سرمایه جدید تسلیم طبقه سرمایه دار می کنند و این در حالی است که کل دریافتی این چند ده میلیون در تمامی طول سال به 7% سود سالانه سرمایه داران نمی رسد. اولین پرسش ما از این عده آنست که چرا طبقه درنده، جنایت آفرین و بشرستیزی که 93% حاصل کار و تولید و رنج و مشقت و مرارت کارگران را از دست آنها خارج و کوه سرمایه خود می کنند، سربار انسان ها نیستند اما خود این کارگران اگر یک درصد از این 93 درصد حاصل کار تاراج شده را به صورت آب و برق و گاز یا درمان و آموزش رایگان از چنگال سرمایه داران خارج نمایند همگی سربار می شوند و بانی تن پروری می گردند؟؟!! درد همزنجیری و شرف همبستگی طبقاتی پیش کش، آیا ماشین مهندسی شعور بورژوازی یک رگ انسانی در وجود شما باقی نگذاشته است تا قبح چنین حرفی را تشخیص دهید و از گفتنش بپرهیزید؟؟!!
شما می گوئید که انسان ها باید با عرق جبین و کد یمین امرار معاش کنند. مگر نه این است که کارگران با عرق جبین و کد یمین خود، علاوه بر نان محقر فرزندان خود 60000 تریلیون تومان هم در طول هر سال بر سرمایه و سود طبقه سرمایه دار می افزایند، مگر نه این است که با کار خویش سالانه این اقلام کهکشانی سرمایه را هبه سرمایه داران کرده و خود در منجلاب گرسنگی، فقر، گورخوابی، محرومیت از دارو و درمان غوطه می خورند، آیا باز هم شما نگران کم شدن سود سرمایه داران هستید و رسیدن برق روشنائی به کومه تاریک همزنجیرتان را مصیبت تن پرور شدن او تلقی می کنید؟؟!!! داستان دهشت انگیزی است. می گوئید برق رایگان پایه های صنعت ملی را سست می کند.، ریال، ریال کل صنایع حاصل کار فرساینده، کوبنده، مرگ آور و زندگی بر باد ده نسلهای متوالی طبقه کارگر است. هر چه آب و برق و گاز است توسط این کارگران تولید شده و حال اگر خود قادر به روشنی کومه تاریک مسکونی خود شوند شیرازه صنعت از هم می پاشد!!!، چرا تا این حد سبعانه، شریرانه و تبهکارانه می اندیشید؟ شما در جهنمی زندگی می کنید که کارگرانش از هر 15 ساعت کار هلاکت زای خود در بهترین حالت فقط یک ساعت را برای خود کار می کنند و 14 ساعتش صرف تولید سرمایه برای طبقه سرمایه دار می شود، آیا شرم آور نیست که می گوئید اگر آلونک تیره فرزند این کارگر برق روشنائی گیرد، او از کار فراری می شود و سربار دیگران می گردد؟!!!
ای کاش شما می فهمیدید که کارگران آن قدر ثروت و امکانات و دانش و تکنیک و وسائل تولید آفریده اند که اگر روزی قادر به سرنگونی نظام بردگی مزدی شوند، همان لحظه کار را داوطلبانه اعلام خواهند کرد، در جامعه مبتی بر کار کاملا داوطلبانه و بدون هیچ اجبار اقتصادی زندگی خواهند نمود، نه فقط از کار فرار نخواهند کرد که همگان کار را نه در شکل اجبار معاش بلکه به عنوان یک نیاز طبیعی زندگی آزاد و برابر انسانی نظر خواهند انداخت.