400 کارگر فازهای 15 و 16 عسلویه، و هم چنین هزاران کارگر فازهای 13، 14، 19، 22 و 24 پارس جنوبی (عسلویه) در روز‌های مختلف ماه جاری (آبان) دست به اعتصاب زدند. صدها کارگر شرکت حمل و نقل بین‌المللی خلیج فارس دست به اعتصاب زدند و کارگران پالایشگاه ستاره خلیج نه تنها اعتصاب کردند بلکه سرمایه‌دار اصلی خود یعنی سپاه را به نبرد طبقاتی فرا خواندند و در اطلاعیه خود چنین نوشتند: «در صورت بی اثر ماندن اعتراضات با پوزش از ملت شریف ایران، دست به تخریب سایت‌ها در پالایشگاه خواهیم زد. یقین بدانید بالاتر از سیاهی رنگی نیست و مسئولیت مستقیم خسارت‌های وارد شده بر عهده قرارگاه خاتم‌الانبیا می‌باشد». کارگران پتروشیمی بوعلی سینا در ماهشهر و همچنین کارگران شرکت نصب نیرو شیروان نظیر تمامی کارگران ذکر شده در بالا بابت دستمزد‌های معوقه چند ماهه دست به اعتصاب زدند. کارگران لاستیک‌سازی پارس ساوه اما در اعتراض به اخراج کارگران هم‌زنجیر خود اعتصاب کردند. کارگران کارخانه ایران پوپلین رشت بخاطر دستمزد‌های معوقه و موقتی شدن قرارداد‌های کار خود چندین روز اعتصاب کردند. 150 کارگر از جمعا 700 کارگر کارخانه کک و پالایش قطران شهرستان زرند در اعتراض و مبارزه جهت باز‌پس‌گیری دستمزدها و پرداخت حق بیمه اعتصاب کردند. چنانکه از نمودار زیر روشن است که اعصابات همراه با اعتراض رو به افزایش است و این بخصوص نه فقط ازجهت نسبی (درصد از کل حرکات کارگری) بلکه بخصوص از جهت قدر مطلق یعنی تعداد حرکات کارگری در روز که در ماه آبان به 146 حرکت یعنی بطور متوسط 9/4 حرکت در روز رسید.

18 1 1

اعتصاب به ظاهر صرفا مبارزه‌ای اقتصادی برای دستمزد است. نتیجه‌ی به مراتب مهمتر از این ایجاد نطفه‌های تشکیلات کارگری، گسترش آن به سایر حوزه‌های پیش‌ریز سرمایه است. شاید قدم بعدی تلاش برای تشکیل صندوق اعتصاب باشد. به این ترتیب امور جزئی و صرفا اقتصادی نظیر دستمزد‌های معوقه ناگهان تبدیل به یک امر اجتماعی مهم از جانب کارگران می‌گردد که نمونه آنرا در اراک شاهد بودیم (اعتصاب کارگران آذرآب و هپکو). درگیری بر سر دستمزد‌های پرداخت نشده در این دو واحد تولیدی در چند روز تبدیل به اعتصابی بزرگ و نبرد خیابانی گشت. به دنبال این کارگران، این دو واحد، راه‌های ارتباطی مهم سرمایه را سد کردند، حرکتی که رعشه بر اندام دولت سرمایه انداخت، کارگران هپکو و آذراب با انسداد کامل خطوط ارتباطی سرمایه خواستار پرداخت فوری مزدهای معوقه خود گردیدند. این بسط دامنه اعمال قهر کارگری بود. خیزش کارگران اراک بعدا توسط کارگران شرکت تاریر زرند تکرار شد. شعله‌های خشم کارگران در برخورد با نیروهای تا دندان مسلح انتظامی این بار متوجه رژیم دولت سرمایه گشت و فریاد «مزدور برو گمشو» کارگران خشمگین فضای بخش صنعتی استثمار نیروی کار اراک را فراگرفت. با وجودی که اعتراضات این بخش از کارگران در این جا نیز بر طبق طرحی از پیش پرداخته شده بوجود نیامد و کاملا خودبخودی بود اما در حرکت طبیعی خود به مدارج بالاتری ارتقا یافت. سد کردن راه گردش کالا-سرمایه به شکل مسدود و بلوکه کردن راه‌های ارتباطی موسسات تولیدی-توزیعی آن ادامه طبیعی اعتصاب و متوقف کردن چرخ تولید سود است. جنبش‌های کارگری از شرایط کار و زندگی کارگران می‌جوشد و حتی ابتدائی‌ترین آن مختل ساختن نظم تولیدی و اجتماعی سرمایه را هدف دارد. تعرض مستقیم کارگران دو واحد اراک به شریان هستی سرمایه، به چرخه تولید ارزش اضافی و سود از طریق سد کردن راه‌های ارتباطی مهم عبور و مرور سرمایه گواه ظهور سطح تازه‌ای از بالندگی پیکار سرمایه ستیز توده‌های کارگر بود. مختل کردن شیرازه تولید سود و نظم اقتصادی سرمایه بدین شکل نبود که کارگران روزها را در کارخانه‌ها و مراکز تولید سود و باز تولید سرمایه سپری کردند و بعد از کار و هنگام فراغت خود به خیابان‌ها ریختند و علیه سرمایه شعار دادند. نه، آن‌ها از اعتصاب و اعتراض خشمگین خود پا به مدارج بالاتر مبارزه علیه سرمایه گذاردند. این شیوه‌ی توقف چرخ تولید سود اکنون چند سال است بوسیله کارگران اعتصابی و معترض چینی مورد استفاده قرار می‌گیرد. کارگران چینی اعتصابی همراه با کارگران بیکارشده دست به راه پیمایی می‌زنند، از کارخانه‌ای به کارخانه دیگر می‌روند و راه‌های ورودی و جاده‌های تدارکاتی سرمایه را سد می‌کنند و چون بهمنی هر دم بر حجم انبوه آنان افزده می‌شود. به این ترتیب یک یا دو اعتصاب بزودی بر کل یک شهر حاکم می‌شود. بارها اتفاق می‌افتد که کارگران همراه با زن و بچه‌هایشان برای آزادی کارگران اعتصابی دستگیر شده جاده و راه آهن را سد می‌کنند. تعداد این نوع حرکات چیزی در حدود 7 درصد کل حرکات جنبش کارگری چین در هفت ماه اخیر است. اما همین اعتراضات در بین کارگران ایران به ندرت اتفاق می‌افتد. با وجودی که اغلب هیچ نقشه از پیش تعیین شده و عمل سازمان یافته‌ای پشت اعتصابات نیست و اغلب اوقات کارگران از روی اجبار و با مستمسک دستمزدهای عقب افتاده، فشار فقر، گرسنگی و عدم امنیت شغلی به حرکت می‌افتند اما این بدین معنی نیست که هنگامی که حرکت آن‌ها خودبخودی آغاز شد در همان حد و بی‌برنامه باقی می‌ماند. عامل اقتصادی و شرایط سخت زندگی زیر فشار بی‌پولی و تهدید گرسنگی نقطه آغاز هستند اما اقدام طبقاتی نتیجه‌ی بلا واسطه آن است. مهم این است که این اقدامات طبقاتی بر علیه سرمایه به هم پیوند خورند و کل طبقه کارگر ایران را بر علیه سرمایه به حرکت درآورد. اعتراض بی شکل کارگران اینجا و آنجا بر سر دستمزد‌های معوقه در بیشتر مکان‌ها، اعتراض به اخراج کارگران در جائی دیگر، جلوگیری از بستن و تعطیل کارخانه در مکانی دیگر می‌بایست به بیداری طبقاتی و شکل گیری نطفه‌های شوراهای کارگری با بنیاد لغو کار مزدی همراه شود. مبارزه اقتصادی و خود جوش کارگران ایران، اگر درجا نزند و در یک مکان و بر سر خواست محدودی دور نچرخد، به آگاهی طبقاتی و سازماندهی بالاتری منجر می‌شود و این فقط در بستر تجربه واقعی کارگران میسر می‌شود. این چیزی نیست که در کتاب یافت شود و یا نتیجه غور و بررسی مکتبی آن‌ها باشد. تقسیم طبقاتی جامعه و روبروئی طبقاتی نتیجه این تقسیم به بلوغ کارگران در جهت درک ماهیت ضد کارگری سرمایه‌داران و دولت آن‌ها و دور ریختن حاله توهم نسبت به این سیستم روابط، مسئولین دولت سرمایه و همه کارگزاران آن می‌انجامد. البته همه این‌ها منوط به جنب و جوش طبقاتی است که هم‌اکنون، هر روزه و در همه جا مشهود است. در حال حاضر و از چند سال پیش مبارزه کارگران به یک رشته درگیری‌ها و اعتصابات جداگانه و پراکنده محدود شده است و هنوز نشانه‌ای از شکل‌گیری یک سازمان سرمایه ستیز برای لغو کارمزدی دیده نمی‌شود.

ابراهیم پاینده

آبان 1396