این روزها اخبار مربوط به زلزله بیش از هر خبر دیگری بین مردم رد و بدل میگردد. ایران روی خط زلزله است و گسلهای متعددی در نواحی مختلف ایران وجود دارد که هر آن انتظار میرود فعال شوند، بسته به شدتی که دارند ویرانیهایی در زندگی مردم به بار آورند و این حداقل امکانات معیشتی را که به دنبال سالیان متمادی کار کردن، استثمار شدن و رنج کشیدن، فراهم نمودهاند یک جا از بین ببرد. بیشترین قربانیان زلزله در همه نقاط جهان همواره از خیل عظیم کارگران و فروشندگان نیروی کار بوده است. کسانی که از داشتن مسکن و سر پناهی امن با حد اقل استانداردهای ایمنی محروم بودهاند. زلزلههایی که در کلمبیا، مکزیک و حتا در سانفرانسیسکوی امریکا رخ داد بیشترین قربانیانش را از کارگران گرفت. به همین دلیل ساده که سر پناه این بخش عظیم مردم در مقابل زلزله تاب مقاومت ندارد. بدون تحقیق و بررسی میتوان پیش بینی کرد در سوانحی نظیر زلزله کدام مناطق و کدام طبقات اجتماعی بیشترین لطمات را خواهند خورد. در شبکههای اجتماعی و رسانههای مختلف از منظرهای گوناگون به زلزله پرداختهاند. اما به این موضوع که عامل اصلی خانه خرابی مردم در جریان سیل و طو فان و زلزله کیست، کمتر صحبت به میان میآید. اگر چه از زلزله به عنوان یک حادثه طبیعی نام برده میشود که زمان وقوع آن ناشناخته است ولی اکنون دانش تشخیص نواحی زلزله خیز پیشرفت زیادی کرده است. مناطق زلزله خیز دنیا تا حدود زیادی شناخته شدهاند. در باره امکان بهره گیری از پارهای دادههای طبیعی برای اطلاع از زمان وقوع زلزله در ساعات پیش از وقوع، حرفهای زیادی مطرح گردیده است. از همه اینها اساسیتر اینکه میتوان خسارتها و تلفات جانی زلزلهها را به حداقل رساند. این را همه میدانند که ساخت خانههای مقاوم و سازههای دارای استانداردهای لازم قادر است این خسارتها و تلفات را در بسیاری موارد حتا به صفر نزدیک سازد. دستمزدی که سرمایهدار به ما میدهد بایستی هزینه معاش خانواده ما گردد و نیز مسکنی شود که بتواند در مقابل حوادثی چون سیل و زلزله مقاوم باشد. جنبش کارگری در طی سالیان طولانی مبارزات خود در برخی از نقاط جهان نظیر امریکای شمالی، اروپا و ژاپن ساخت خانههای ایمن را به سرمایهداری تحمیل کرده است. این موضوع که چرا ویرانی و تخریب در سازهها و نیز تلفات جانی در کشوری مثل ژاپن کمتر از کشورهای نظیر ایران است، نه ناشی از دلسوزی سرمایهداری ژاپن، بلکه ماحصل مبارزات کارگران آنجاست که توانستهاند بخشی از خواستههای خود را به نظامهای سرمایهداری در آن کشورها تحمیل کنند. در ایران نیز خانههایی که در گذشته در آبادان، نه برای همه کارگران اما برای لایه بسیار نازکی از آنان ساخته میشد کیفیت و استحکام بیشتری در قیاس با مناطق دیگر از جمله محلههای کارگری ساخت شرکت نفت، داشت. همین هم محصول مبارزات کارگران در طی سالهای 1308 تا 1325 بوده است. سرمایهداری در ایران و کل جهان از راه استثمار طبقه کارگر سرمایه اندوزی و انباشت سرمایه میکند. حتی الامکان از تمام امکانات زندگی کارگران و دستمزدهای آنان میکاهد تا سود بیشتری انباشت کند. آن جایی که سرمایه هزینه مسکن مناسب کارگران را در بهای نیروی کار آنها به حساب میآورد فقط تحت فشار مبارزات کارگری به این کار تن میدهد. مسکن مناسب در اروپا و امریکای شمالی طی مبارزات کارگری به خواست عمومی تبدیل شده است. البته این موضوع نیز جای خود دارد که در شرایطی که سرمایهداری با افت جنبش کارگری روبرو میشود، این مطالبات را گام به گام پس میگیرد. کاستی خدمات رفاهی در سوئد و سایر کشورهای اسکاندیناوی در سالهای اخیر نمونه باز آثار این هجوم به معیشت کارگران است. در صورتی که خانهها ایمن باشند، سیل و زلزله نمیتواند به ما آسیبی برساند. رژیمهای سرمایهداری با فریب و نیرنگ، سیل و زلزله را بلایای طبیعی القاء میکنند. در صورتیکه با داشتن خانههای امن در صورت وقوع حتا بزرگترین زلزلهها میتوان تلفات را بسیار کاهش داد. لااقل تلفات انسانی بسیار کمتر از آن خواهد بود که اکنون بر ما تحمیل میشود. مصیبت ما کارگران تنها در زمان وقوع زلزله و از بین رفتن خانواده هایمان نیست، بلکه بیکاری و تامین حد اقل معاش از فردای وقوع زلزله نیز به مصیبت و بیچارگی دیگری تبدیل میشود که اثرات آن بر زندگی بازماندگان و جان بدر بردگان کمتر از خود زلزله نیست. اینکه چگونه میبایست معاش خانواده را تامین کرد به بیچارگی جدیدی بدل میشود که هم اکنون زلزله زدگان غرب ایران با آن روبرو هستند. نکته مهم دیگری که در زلزله اخیر در کرمانشاه خود را نشان داد احساس همبستگی سایر کارگران در سراسر ایران بود. بارها در گفتگو با زلزله زدگان در آن مناطق تاکید شده که عاملین دولت سرمایه در این مناطق کمکی نکردهاند و تنها با حضور نیروی نظامی نگران شورشهای احتمالی بودند. نیاز زلزله زدگان تنها به مایحتاج روزانه نظیر وسایل گرمایشی و خوراک محدود نمیشود. برای آنانکه زنده ماندهاند، مسکن و کار از اولویت برخوردار است. این مطالبات با کمکهای مردمی حل نمیشود. از سوی دیگر حاکمان سرمایه به میل خود و با درخواست تن به تامین مطالبات زلزله زدگان نمیدهند. برای این کار قدرت شورایی و متحد تودههای کارگر از جمله زلزله زدگان کارگر لازم است. زلزله زدگان خواست و مطالبه مشترکی دارند : مسکن مناسب و مستحکم در مقابل زلزله میخواهند، کار میخواهند و تا زمانی که بیکار هستند بایستی از بیمه بیکاری استفاده کنند. برای تحصیل فرزندانشان کلاس درس لازم دارند. تا زمانی که مسکن برای آنها ساخته شود، کانکس و خانههای پیش ساخته لازم دارند. برای گرفتن این مطالبات لازم است که هر محله در شهرها و روستاها شوراهای خود را تشکیل دهند. شوراهایی که سرسختانه پیگیر مطالبات کارگران زلزله زده باشند.
کارگران ضد سرمایهداری
آذر 1396