یاران کارگر!
فریاد گرسنهایم، گرسنهایم دهها میلیون نفوس انسانی طبقه ما، طبقه کارگر، از کودک خردسال تا بازنشسته، تمامی در و دیوار و زمین و آسمان جهنم حاضر را در خود غرق کرده است. اما گوش اگر گوش سرمایهداران و دولت سرمایه و ناله اگر ناله کارگر است، آنچه هیچ گاه، در هیچ کجا و هیچ میزان، به هیچ کجا نخواهد رسید همین فریادها است. بیائید برای لحظهای شعور خود را بیدار و چشمهای خویش را باز کنیم. به پیرامون خود نظر اندازیم. کی هستیم، چه میکنیم و چه وضعی داریم؟ چه پاسخی داریم جز آنکه بگوئیم: نسل بعد از نسل، تمامی عمر را کار کردهایم و یا دنبال کار همه جا را زیر پا نهادهایم، با کار خویش، ریال به ریال کل سرمایههای موجود در این جهنم را که سر به کهکشان میساید، تولید کردهایم، کل عمر نسلهای متوالی طبقه ما سرمایه شده است. سرمایهای که اینک در مالکیت صاحبان کارخانه ها، تجارتخانهها، مالکان مستغلات آسمان خراش، سپاه پاسداران، ارتش، بسیج، دولتمردان، بیت رهبری، مراجع عظام حوزههای علمیه، زمین داران، مالکان حمل و نقل زمینی، هوائی و دریائی و در یک کلام ملک طلق بلامنازع طبقه سرمایهدار است. سرمایهای که دارائی، رفاه، شادی، سلامتی، عیش، جلال، دانش، «حیثیت»!!، «شرف»!!، اعتبار!! و عزت!! وحوش جوراجور سرمایهدار و شالوده وجود یا میثاق حراست و بقای قدرت، دولت، حاکمیت، ارتش، پلیس، پارلمان، قانون، حقوق، مدنیت، اخلاق، فرهنگ، دین، آیین و همه چیز طبقه سرمایهدار شده است. سرمایهای که در همان حال بانی و باعث گرسنگی، فقر، فلاکت، آوارگی، گورخوابی، بیبهداشتی، بیداروئی، بیدانشی، فروماندگی، ذلت، حکومت شوندگی، تبعیضات انسان ستیزانه جنسی، آلودگیهای مرگ آفرین زیستمحیطی و دنیای مصیبتها و سیهروزیهای مستولی بر زندگی ما است. آری نسلها کار کردهایم، فرسوده و تباه شدهایم و سرنوشت حاصل کار و تولید ما جهنم مشتعلی است که به حکم سرمایه در آن میسوزیم و نابود میگردیم. ما در همه نسلها و در تمامی دورهها علیه این وضعیت، علیه استثمارشوندگی، فقر و فلاکت، ستم و جنایاتی که سرمایهداران و دولت آنها بر ما تحمیل کرده اند، مبارزه نمودهایم، تاریخ سدههای اخیر زندگی بشر تاریخ مبارزه طبقه ما علیه طبقه سرمایهدار و نظام ضد بشری سرمایهداری است. در طول این قرون تا چشم کار میکند، شورش به پا نمودهایم، قیامهای پرشکوه آفریدهایم، رژیمهای زیادی را از اریکه قدرت به زیر کشیدهایم و جای آنها را به رژیمهای جدید دادهایم، «انقلاب» پشت «انقلاب» پشت سر نهادهایم، تمامی این کارها را در وسیعترین سطح، در سراسر دنیا به کرات تکرار کردهایم، همین الان هم در همین جهنم وحشت و دهشت آفریده سرمایه که نامش «ایران» است، همه جا، در همه مراکز کار و تولید، همه مناطق و شهرها، در حال اعتراض و کارزار هستیم. فقط چندی پیش بود که در یک یورش شکوهمند سریع، قریب 100 شهر را میدان خیزش و طوفان خشم خود ساختیم. کارنامه طبقه ما این گونه و مشحون از این رویدادها است، اما و این اما، هسته اصلی سخن ما و راز واقعی کل گفت و شنود حاضر ما با شما دهها میلیون توده هم زنجیر است. با همان شعور بیدار و چشم بینا حول این اما سنگر گیریم. به دنبال تمامی این دورههای پیکار، شورشها، خیزشها، قیامها، انقلابات، اعتصابات عظیم سراسری و کارزارهای طوفانی وضع ما همین است که شاهدش هستیم. وضعی که در آن هر روز از بام تا شام کار میکنیم و میفرسائیم و هلاک میشویم و همزمان خود را مجبور میبینیم که در نهایت زبونی و استیصال برای جلب ترحم سرمایهداران به شکم گرسنه فرزندان خردسال مریض خویش، بر سنگفرش خیابانها سفره خالی اندازیم!! موج انفجار ناشی از طوفان پرخروش اعتراض خود را با بیشترین ذلت و خفت و گویا «طنزآگین» در شعار ابتذالآمیز «مرگ بر کارگر – درود بر ستمگر» به نمایش بگذاریم!! نسلها علیه آنچه بالاتر گفتیم مبارزه کردهایم اما وضع ما این است!! آیا چرایی این وضعیت قابل پرسش نیست؟! آیا اساس انسان بودن و حداقل اعتبار و حیثیت انسانی به ما حکم نمیکند که از خود سؤال کنیم چرا ما خالقان واقعی کل سرمایهها، آفریدگاران واقعی بنیاد کل قدرتها اسیر چنین وضعی هستیم و چرا محصول ناب نسلها جنگ و کارزار ما علیه این وضعیت چیزی است که الان میبینیم؟! و جهنمی است که این گونه در آن میسوزیم و نابود میشویم. این سؤالی است که باید کل تودههای طبقه ما را به شدیدترین و دردناکترین میزان در خود پیچد. باید به آن پاسخ داد و پاسخ ما این است که یک جای کار به صورت بسیار بنیادی میلنگد. ما از روز پیدایش طبقه خود تا لحظه حاضر جنگیدهایم، اما هیچ گاه و در هیچ دورهای قدرت واقعی طبقاتی خود را در مقابل سرمایه و طبقه سرمایهدار به صف نکردهایم. قدرت طبقاتی ما معنای زمینی معینی دارد. اعتصاب علیه صاحب کارخانه برای حصول این یا آن خواست مسلما نشان دادن قدرت است اما این فقط نمایش قدرت چند ده، چند صد یا در بهترین حال چند هزار کارگر برای مجبور کردن یک سرمایهدار به قبول یک مطالبه و محدود است. این کار با صفآرائی نیرومند طبقاتی و اعمال قدرت گسترده طبقه ما علیه سرمایهداری فرق عظیم دارد. ما با قیامهای مختلف یک رژیم را ساقط و رژیم دیگر را مستقر نمودهایم، اما این کار را پشت سر این حزب، آن رهبر، یک بخش بورژوازی و علیه بخش دیگر این طبقه انجام دادهایم. در اینجا نیز هیچ اثری از صفآرائی واقعی طبقاتی و اعمال قدرت سراسری طبقه ما علیه بنیاد بردگی مزدی در میان نبوده است. ما انقلاب یا انقلابها نمودهایم اما انقلابات ما هیچ نشانهای از صفآرائی طبقاتی ما علیه سرمایه و با هدف تغییر ریشهای وضعیت موجود نداشته است. در یک کلام ما زمین و زمان و تاریخ را از مبارزه مالامال کردهایم، اما در هیچ زمان و هیچ کجا قدرت کارزار طبقه خود را به شکل راستین و زمینی علیه سرمایه و سرمایهداران و دولت سرمایه وارد میدان نساختهایم. قدرت طبقه سرمایهدار را فقط با قدرت سازمان یافته آگاه ضد سرمایهداری میتوان در هم شکست و ظرف سازمانیابی، بالندگی، آگاهی، ابراز حیات و اعمال این قدرت شوراهای سرمایه ستیز متشکل از بیشترین آحاد تودههای طبقه ما است. ما باید و میتوانیم یک جنبش نیرومند سراسری شورائی ضد بردگی مزدی برپای داریم. این کار را با تشکیل یک شبکه شروع کنیم. بیائید در درون این شبکه دست به دست هم دهیم و آماده برپائی چنان جنبشی شویم.
1. شبکه اعمال قدرت شورایی کارگران علیه سرمایه در جستجوی ارتباط و اتحاد همه کارگرانی است که راه مبارزه برای افزایش مزدها، بهبود شرایط کار، رفاه همگانی، آزادیهای سیاسی، حقوق اجتماعی و سرانجام رهایی نهایی انسان از استثمار، وجود طبقات و جامعه طبقاتی را در اتکاء کامل تودههای کارگر به قدرت پیکار، ظرفیت مبارزه طبقاتی خود و اعمال متحد و شورائی این قدرت علیه سرمایه، سرمایهداران و دولت سرمایهداری میبینند.
2. شبکه، تمامی عرصههای زندگی اجتماعی انسان در جامعه موجود را پهنه رویائی طبقه کارگر علیه سرمایه و پهنه میدانداری جنبش ضد سرمایهداری توده کارگر میبیند. سرمایه یک رابطه اجتماعی، رابطه خرید و فروش نیروی کار، رابطه ساقط ساختن فروشندگان نیروی کار از هر نوع تسلط بر سرنوشت کار و زندگی خود، رابطه استیلای سراسری طبقه سرمایهدار بر کار، تولید و زندگی کارگران، در شکل مالکیت سرمایهداری، قدرت دولتی، ساختار نظم سیاسی، حقوقی، مدنی، فرهنگی، اجتماعی و همه اشکال نظم موجود است، در این جامعه سوای استثمار فاجعه آفرین کارگر توسط سرمایه، ریشه کل ستم کشی ها، بی حقوقی ها، آزادی کشی ها، تبعیضات جنایتکارانه جنسی و قومی و نژادی، زن ستیزی، مردسالاری، کار کودکان، جنگ افروزی، فاشیسم در همه شکلهای رایج دینی و ناسیونالیستی، ریشه آلودگیهای ویرانگر زیستمحیطی، فقر، فلاکت، گرسنگی، بیداروئی، بیبهداشتی، بیآموزشی، فساد، اعتیاد و هر بلیه دیگر اجتماعی و انسانی در وجود سرمایه است. مبارزه با هر کدام این فاجعهها یا بربریتها نیز نیازمند صفآرائی سراسری طبقه کارگر در مقابل سرمایه و تعرض جنبش کارگری به شیرازه هستی سرمایهداری است. شبکه برای تشکیل صف متحد پیکار توده کارگرعلیه سرمایه در همه این قلمروها تلاش میکند.
3. شبکه فاقد هر نوع رهبری بالای سر خود است و به دخالتگری آگاه، نافذ، آزاد، برابر و شورایی همه آحاد کارگران متکی است. همه تصمیمگیریها از درون پویه همرزمیهای متفق شورایی اتخاذ میگردد و هیچ نیرو یا هیچ نهادی در بیرون این پروسه تعیین کننده هیچ نقش و تأثیری نخواهد بود.
4. میدان حضور، فعالیت، ایفای نقش و اثرگذاری فعال ما، پهندشت گسترده زندگی، مبارزات جاری تودههای همزنجیر و سیر رخدادهای روز جنبش کارگری در کل عرصههای اجتماعی بالا است. میخواهیم همه جا، در کل این میدانها از بیشترین همراهی ها، همدلیها و کمکهای فکری و مادی و طبقاتی و جنبشی هم برخوردار شویم.
5. شبکه هیچ اساسنامه، آییننامه و مرامنامهای ندارد. افرادش بر اساس اشتراک در عقاید و افکار یا بندهای اساسنامه به دور هم جمع نمیشوند. آنچه آنها را یکصدا، همدوش و همرزم میکند، استثمار شوندگی و هستی اجتماعی واحد، دردها، رنجها، بیحقوقیها و ستمکشیهای مشترک، کاویدن ریشه کل اینها در وجود سرمایه، مطالبات عاجل همگون، دورنمای اجتماعی همگن و احساس نیاز مبرم به اعمال قدرت متحد طبقاتی علیه سرمایه است.
6. منظور از اعمال قدرت متحد طبقاتی آنست که راه تحقق خواستها را در پارلمانتاریسم، رفراندوم، عریضهنگاری، دخیل بستن به قانون، حقوق، مدنیت، انتخابات و اشکال نظم سرمایه جستجو نکنیم. کل اینها را زرادخانههای قدرت سرمایه برای گلوله باران واقعی مبارزه ضد سرمایهداری خود بینیم. به صف کشیدن قدرت متحد طبقه خویش در مقابل قدرت اقتصادی، سیاسی و پلیسی سرمایه را تنها راه هر میزان پیروزی مبارزات و تحقق خواستهها حساب کنیم.
7. شبکه یک ظرف و بستر شورایی با هویت شفاف ضد سرمایهداری است. اساس کار در اینجا، بر فراهمسازی همه امکانات برای دخالتگری شورایی، آزاد، آگاه و برابر کلیه افراد استوار است. هیچ کمیته، نهاد و دفتر و دستکی برای دیگران تصمیم نمیگیرد. هیچ نوع تقسیم کار میان برنامهریزی و حضور مستقیم فعال در مبارزه طبقاتی، کار فکری و فعالیت عملی، سیاستگذاری و بسط جنبشی سیاستها وجود ندارد. افراد دست در دست هم، فکر میکنند، نظر میدهند، حاصل فکر کردنها را با همدیگر مشورت و گفتگو میکنند. نتیجه مشورتها را تصمیم و بالاخره تصمیمها را پراتیک جاری جنبش میسازند. همه به یکدیگر یاد میدهند و از هم میآموزند. بر هم اثر میگذارند و از هم تأثیر میپذیرند. حاصل کل این فعل و انفعالات، مراودات و فعالیتها یک جنبش استخواندار نیرومند شورایی ضد سرمایهداری خواهد بود. جنبشی که نماد عالی قدرت روز طبقه کارگر در مقابل نظام بردگی مزدی باشد. جنبشی که سلسله جنبان نابودی سرمایهداری و معمار جامعه آتی انسانی، جامعه رها شده از وجود استثمار، طبقات، دولت و کل «پیش تاریخ» زندگی واقعی انسان گردد.
8. کوچکترین جزء یا سلول شبکه، هسته شورایی متشکل از نزدیکترین آحاد توده کارگر در خانه و کارخانه، محله و فروشگاه، مدرسه و بیمارستان، مزرعه و دانشگاه، روزنامه و معدن، راه و راه آهن، هر مرکز کار و تولید و در یک کلام، نقطه به نقطه جهنم سرمایهداری است.
9. هستهها در پروسه بالیدن، رشد، همجوشی، ارتباط و شناخت همدیگر، در پهنه کارزار مشترک ضد سرمایهداری و حضور فعال در سیر رخدادهای جاری درون محیط کار و جامعه، شوراهای مرکز کار معین یا محله، مدرسه و هر کجای دیگر را به وجود میآورند.
10. با ظهور شورای محل کار و زندگی، هستههای تشکیل دهنده این شورا از میان نمیروند. چند دلیل برای این کار وجود دارد. اینکه کمترین شمار کارگران بیشترین ظرفیت خود را برای بالاترین میزان اثرگذاری بر سیر حوادث جنبش کارگری به کار گیرند، برای آموزش، ارتقاء شناخت و افزایش توان دخالتگری خود همه مساعی لازم را به عمل آورند، مسائل امنیتی مبارزه طبقاتی را هر چه گستردهتر و مقدورتر به چالش بکشند و بالاخره اینکه غالب هستههای شورایی میتوانند در همان حال که سلول زنده و پویای شورای محل کار هستند، عین همین نقش را در شوراهای دیگر و به طور مثال شورای محله یا شورای پیکار علیه کار کودک و تبعیضات جنایتکارانه جنسی یا آلودگیهای زیست محیطی و مانند اینها نیز داشته باشند.
11. ارتباط انداموار و فعال جنبشی میان هستههای شورایی هر مرکز کار، تولید و محله، یا شوراهای محیط کار و زندگی، به شکلهای مختلف و از همه راههای طبیعی یا کانالهای رسانهای موجود انجام میگیرد. ارتباط مستقیم حضوری از درون پیوندهای بنیادی طبقاتی و شرایط طبیعی کار و استثمار و پیکار و زندگی، سایت اینترنتی مشترک، شبکههای مختلف اجتماعی و طرق دیگر از جمله این راهها است.
12. کل هستههای شورائی و شوراهای محل کار و زندگی، در پیوند ارگانیک جنبشی با هم، جنبش شورایی سراسری ضد سرمایهداری طبقه کارگر را میسازند. جنبشی که شالوده کار، دورنمای اجتماعی و مطالبات روزش در سراسر جامعه همگون است. همه جا علیه سرمایه میجنگد و هر لحظه این جنگیدن در هر نقطه و هر کجا لحظهای و سنگری از جنگ سراسری علیه بردگی مزدی است. در درون این جنبش هیچ بخش تودههای کارگر هیچ منافع و اهداف متمایز با سایر همزنجیران خویش ندارند. هیچ توجیهی برای صنفسازی، یا فدرالیسم و شقه، شقه کردن طبقه یا جنبش خود نمییابند. تودههای کارگر در هر محیط کار، هر قلمرو اقتصادی، هر عرصه حیات اجتماعی، هر کجای جامعه یا هر شرایط کار و استثمار و زندگی، خواستار خارجسازی حاصل کار و تولید خود از چنگال سرمایهداران، کاهش هر چه افزونتر کار اضافی به نفع کار لازم، جلوگیری از سرمایه شدن حاصل کار و تولید خود، اختصاص محصول کار به بهبود زندگی خود و رهایی همه وجوه زندگی خویش از سیطره نظام انسان ستیز سرمایهداری هستند. همه کارگران تعرض به شیرازه نظم سیاسی و مدنی و حقوقی و پلیسی و نظامی و اجتماعی سرمایهداری، سازمانیابی شورائی سراسری قدرت طبقاتی خویش، تقویت مدام و روزافزون این قدرت علیه سرمایه و سرانجام در هم کوبیدن ماشین دولتی سرمایه و نابودی نهایی نظام بردگی مزدی را ساز و کار حصول انتظارات بالا میبینند. اینها راه واحد، خواستههای همگانی، دورنمای مشترک، استراتژی سراسری پیکار و ساز و برگهای همگون پیشبرد کارزار کارگران میباشد. در این جا هیچ چیز صنفی، رسته ای، فدرال و گروهی وجود ندارد. همه چیز طبقاتی، مشترک، همگن، هم سو و کاملا ضد سرمایهداری است.
خاکریزها و میدانهای کارزار
بند، بند جامعه موجود، میدان مبارزه ما با سرمایه است. در تمامی جاها، برای حصول هر مطالبهای علیه سرمایه مبارزه میکنیم. جدال ما برای هر خواست و در هر عرصه، لحظهای و سنگری همگن از جنگ سراسری ما برای در هم شکستن ماشین دولتی و کل ساختار قدرت سرمایه و سرانجام نابودی سرمایهداری است. ما میخواهیم که: بر سرنوشت کار و تولید و زندگی خویش مسلط گردیم، رابطه خرید و فروش نیروی کار را محو کنیم، به کارگر بودن خویش، به وجود طبقات و دولت و جامعه طبقاتی پایان بخشیم، کل مراکز کار و تولید را از دست صاحبان سرمایه و دولت سرمایهداری خارج کنیم. از درون شوراهای سراسری خود، با دخالت آزاد، نافذ، آگاه و برابر کل آحاد جامعه، محصول کار و تولید اجتماعی سالانه را به معیشت مطلوب و بدون کمبود، رفاه همگانی فزاینده، رفع هر چه وسیعتر نیازهای زندگی انسانی، رشد متعالی جسمی و فکری و بینیازی واقعی همه آحاد خویش اختصاص دهیم. ما برای تحقق این دورنما میجنگیم و در این راستا و بعنوان لحظات معین این جنگ سراسری قوای طبقاتی خود را بر حصول هدفهای مقطعی زیر متمرکز میسازیم.
1. بهداشت و دارو و کلیه خدمات درمانی، ایاب و ذهاب، آموزش و پرورش تا آخرین سطوح دانشگاهی، مهد کودک و مراکز تربیتی و آموزشی و نگهداری پیشادبستانی کودکان، مراقبتهای همه گونه معیشتی، رفاهی و بهداشتی معلولان، سالمندان یا از کار افتادگان، در سراسر جامعه باید یکسره و بدون هیچ قید و شرط از سیطره هر نوع داد و ستد پولی یا اقتصاد کالایی سرمایهداری خارج گردد. کل این نیازهای انسانی و امکانات رفاهی باید بدون مطالبه هیچ ریال به صورت کاملا برابر در اختیار همه آحاد جامعه، اعم از مرد و زن، شاغل یا بیکار، متولد هر دیار و دارای هر زبان و باور و تعلقات اجتماعی قرار گیرد. بیمارستانها و مراکزخدمات درمانی، مدارس، دانشگاهها، مهد کودکها و مراکز مراقبت از سالمندان در هر نقطه جامعه حاضر باید پاسخگوی اجرای کامل این خواست شود.
2. درآمد هر انسان سکنه جامعه، در هر نقطه جغرافیایی از بلوچستان و کردستان تا تهران یا هر کجای دیگر، شاغل، بازنشسته یا بیکار، زن یا مرد، برای خورد و خوراک و پوشاک، مسکن، وسائل خانه و امکانات رفاهی محل سکونت، تفریح و مسافرت، به صورت برابر بر اساس سهم هر فرد یا هر خانوار از کل محصول کار اجتماعی سالانه، پس از کسر سهم رفاه همگانی و توسعه اقتصادی و اجتماعی مورد نیاز رشد جسمی و فکری انسانها تعیین گردد. هر گونه تفاوت میان درآمدها بر اساس نوع شغل، مدرک، پست، محل سکونت، تعلقات قومی و مؤلفههای مشابه، اهانت سترگ به کرامت و شرف انسانی آدمها است. این تمایزات باید آماج کوبندهترین اعتراضات و کارزارها گردد.
3. کل دارایی ها، اعم از مسکن، مستغلات، کارگاه، موجودی بانکی، وسائل خانه یا کلیه اموال منقول و غیرمنقول هیچ فردی نباید از متوسط سهم وی در کل دارائیهای موجود جامعه بیشتر شود. هر ریال بالای این میانگین باید از تملک وی خارج و صرف بهبود و ارتقاء وضعیت معیشت، مسکن و رفاه اجتماعی شهروندان زیر این خط متوسط گردد.
4. الغاء بدون هیچ قید و شرط کار کودکان زیر 18 سال. هر کودک به محض تولد یا پیش از آن یک شخصیت دارای کل حقوق انسانی و اجتماعی است. به میزان هر انسان دیگر در محصول اجتماعی کار سالانه سهم دارد. هر شکل آزار یا تحقیر و اهانت کودک توسط هر فرد از جمله پدر و مادر جرم تلقی میگردد و مستوجب تعقیب کیفری است.
5. ممنوعیت کامل هر نوع دخالت دولت یا هر نهاد دولتی در حریم زندگی انسانها از جمله نوع پوشش، اعتقاد، جهتگیری سیاسی، فعالیتهای تفریحی، روابط زناشوئی، این دخالتها در هر سطح، به هر میزان جرم و مستوجب مجازات است.
6. جایگزینی جمهوری اسلامی یا هر نوع دولت بالای سر جامعه و افراد با کنگره وسیع سراسری شوراهای متشکل از همه آحاد انسانها و متکی بر دخالت آگاه، آزاد، برابر همه تودههای کارگر و شهروند در کل مناطق، برچیدن بلادرنگ بساط دولت، ولایت فقیه، مجلس خبرگان، شورای نگهبان، مجلس اسلامی سرمایه، دادگاهها و محاکم دادگستری، انحلال ارتش و سپاه و بسیج و پلیس رسمی، احاله کل امور دفاع اجتماعی نطامی و امنیت اهالی به میلیس شورایی کارگری؛
7. قطع بدون هیچ قید و شرط کل بودجهها و هزینههائی که صرف تأسیس، نگهداری و اداره مساجد، حوزههای علمیه، حسینیهها، کانونها یا هر مرکز فعالیتهای دینی و تبلیغات مذهبی میشود. این امر مطلقا متضمن ممنوعیت ترویج و تبلیغ باورهای دینی نیست. هر فرد یا جمعیت از جمله افراد و محافل مذهبی از حداکثر آزادی برای اشاعه باورهای خود برخوردارند. بنمایه کلام آنست که حاصل کار و تولید کارگران نباید صرف ایجاد، توسعه و اداره مراکز سرکوب فکری، مهندسی شعور و شستشوی مغزی انسانها گردد.
8. کاهش تولید گازهای گلخانهای، جایگزینی انرژیهای فسیلی با پاک، کاهش استفاده از خودروهای با سوخت فسیلی، توقف تولید مواد سمی کشاورزی، آفتکشها، کیسههای پلاستیکی، فلزات سنگین، مواد شیمیایی مصرفی در چرم و کفش و لباس، ایجاد سیستم فضلاب برای شهرها، توقف مطلق سد سازی برای تولید انرژی و کشاورزی و تخریب سدهایی که موجب مرگ رودخانهها، تالابها و دریاچهها شده اند. رواج استفاده از دوچرخه و تراموای برقی، جایگزینی گاز خانهها با وسائل برقی، توقف فوری جنگلزدایی و گسترش فضای سبز، ایجاد مراکز سنجش آلودگیها در شهرها و کارهای مشابه با هدف چالش آلودگیهای زیست محیطی؛
9. آزادی بدون هیچ قید و شرط مطبوعات، اعتصاب، اعتراض، تظاهرات و راهپیمایی خیابانی، شبکههای اجتماعی، سازمانیابی شورایی، مبارزه طبقاتی ضد سرمایهداری، جنبش دفاع از بردگی مزدی، دفاع از مرام و مسلک و دین و مذهب، تشکیل حزب و جمعیت و اتحادیه و … ایجاد مزاحمت یا هر نوع سلب آزادی اعتراض کنندگان جرم و مستوجب مجازات است.
10. آزادی بلادرنگ و بدون هیچ قید و شرط کلیه افرادی که به جرم فعالیتهای سیاسی، مدنی، فرهنگی، عقیدتی یا به دلیل اجبار به سرقت و ارتکاب خلاف برای امرار معاش و تأمین مایحتاج زندگی خانواده خود در زندانها و سیاهچالها به سر میبرند. زندان باید با مراکز بازپروری، تربیت و پیرایش اخلاقی و انسانی افراد جایگزین شود. جرم بودن شکنجه جسمی و روحی، قصاص، سنگسار، شلاق و هر گونه مجازات بدنی؛
11. ممنوعیت مجازات اعدام؛
12. کاهش فوری ساعات کار در کلیه قلمروهای کار و تولید، در سطحی که هیچ انسان داوطلب کار و بالای 20 سال در هیچ نقطهای از جامعه بیکار نماند. همه داوطلبان اشتغال باید قادر به گرفتن کار شوند و میزان ساعات کار هیچ انسانی مگر در صورت درخوست داوطلبانه متقاضی نباید بیش از 6 ساعت در شبانه روز باشد. هر نوع اضافهکاری باید به صورت کامل ممنوع گردد.
13. هر شکل نابرابری میان زن و مرد در هر عرصه زندگی شخصی و حیات اجتماعی، از رتق و فتق امور خانه گرفته تا اشتغال در مراکز کار و تولید، تا فعالیت در پهنههای سیاسی و اجتماعی و علمی و پژوهشی، تا ایفای نقش در سیاست گذاری و برنامه ریزی کار و تولید اجتماعی، باید از میان برود. هر نوع سد سازی در مقابل این فرایند باید جرم تلقی شود و مجرمین مورد تعقیب جزایی و کیفری واقع شوند. چند همسری و ازدواج افراد زیر 18 سال ممنوع گردد.
14. کار خانگی زنان باید به طور کامل محو و ممنوع گردد.
15. کلیه تبعیضات موسوم به قومی، نژادی، عقیدتی محو و افراد یا نهادهای مرتکب این تبعیضات مجازات گردند.
16. با تضمین قطعی سهم برابر هر انسان در کلیه محصولات کار و تولید اجتماعی سالانه، هر نوع تن فروشی و فحشا ممنوع شود.
17. تمامی معتادان با برخورداری از اشتغال مناسب، تمامی امکانات معیشتی و رفاهی، در مراکز مطلوب درمانی مورد بازپروری جسمی و روانی قرار گیرند.
18. حل فوری مشکل مسکن تمامی انسانهای اجارهنشین یا بدون سرپناه از طریق مصادره کل خانههای اضافی تحت مالکیت سرمایهداران، دولت، نهادهای قدرت نظامی و انتظامی، افراد دارای بیش از یک واحد مسکونی؛
19. سهم هر انسان از کل محصول کار و تولید اجتماعی سالانه باید در طول هر سال، در 12 نوبت جداگانه، حداکثر تا روز بیست و پنجم هر ماه خورشیدی در اختیار هر فرد یا خانوار قرار گیرد.
ساز و کارهای پیکار طبقاتی
1. اعتصاب و متوقف ساختن چرخه کار و تولید سرمایه در کارخانهها و مراکز تولیدی سراسر کشور؛
2. تصرف کارخانه و مرکز کار، خارجسازی مؤسسه از چنگال سرمایهدار خصوصی و دولتی، برنامه ریزی و اداره شورایی واحدها توسط تودههای کارگر؛
3. تعطیل دبستانها، دبیرستانها، دانشگاهها و همه مراکز آموزشی، امتناع و تمرد آگاهانه برنامهریزی شده از اجرای برنامهها، بخشنامهها و دستورالعملهای آموزشی و اداری دولت سرمایه یا هر نهاد حکومتی سرمایهداری، به دور ریختن متون آموزشی تهیه و تنظیم شده از سوی مراجع دولتی و فرهنگی سرمایه و جایگزین سازی آنها با متون آموزشی رادیکال، سرمایه ستیز و انسانی؛
4. از کار انداختن شبکههای آب و برق در کلیه واحدهای صنعتی، مؤسسات دولتی و خصوصی سرمایه، نیروهای نظامی و انتظامی و اطلاعاتی، حوزههای علمیه، رادیو تلویزیون و …
5. تظاهرات، شورشها، خیزشها و راه پیماییهای گسترده خیابانی با هدف نمایش قدرت واحد طبقاتی علیه سرمایه؛
6. انسداد تمامی خطوط مواصلاتی تجاری، راهها و راه آهنها با قدرت پیکار جمعی، با هدف تعطیل و مختل سازی چرخه تولید سرمایهداری؛
7. مصادره کلیه خانههای خالی متعلق به سرمایهداران و نهادهای دولتی سرمایه و واگذاری مستقیم همه آنها به افراد فاقد محل سکونت، بیخانمان و آواره، اعمال قدرت مستقیم و سازمان یافته شورایی برای باطلسازی مالکیت همه موجران دارای بیش از یک خانه و واگذاری این اماکن به مستأجران؛
8. تصرف فروشگاههای زنجیرهای با شورشهای سازمان یافته شورایی خیابانی و تبدیل آنها به مراکز توزیع رایگان خورد و خوراک و پوشاک و مایحتاج معیشتی همه انسانهای نیازمند این امکانات؛
9. خودداری از پرداخت اجاره بهای واحدهای مسکونی متعلق به سرمایهداران و دفاع شورایی دستجمعی نیرومند در مقابل تلاش قوای سرکوب برای آواره کردن مستأجران؛
10. تمرد از پرداخت هزینههای آب و برق و گاز، شهریههای مدرسه و دانشگاه؛
11. اشغال برنامه ریزی شده بیمارستانها با رعایت کامل مصالح امنیتی و روانی و جانی بیماران با هدف جلوگیری از هر نوع عدم پذیرش بیماران فاقد امکانات مالی؛
12. امتناع رانندگان اتوبوسهای درون شهری و بین شهری متعلق به دولت یا سرمایهداران خصوصی از دریافت هزینه ایاب و ذهاب؛
بیائید از همه راههای ممکن:
از درون کارخانه، معدن، مزرعه، مدرسه، حمل و نقل، دانشگاه، بیمارستان،اعتصابات کارگری، اعتراضات روزمره درون محیط کار و جامعه، تظاهرات و خیزشهای خیابانی، محله، مراکز تجمع، ارتباطات دوستانه و خویشاوندی، هیئتهای تفریحی و کوهنوری، روزنامه، تلگرام، فیس بوک، سایت و شبکه مختلفهای اجتماعی و اینترنتی، همدیگر را پیدا کنیم، دست در دست هم نهیم. ارتباطات محدود خود را هستههای یک شورای ضد سرمایهداری سازیم. هستهها را به هم پیوند زنیم و شورای سرمایه ستیز مرکز کار و محل کنیم. بیائید یک قدرت متحد کارگری چارهگر، شورایی، ضد سرمایهداری و سرنوشت آفرین شویم.
برای این کار ما در جستجوی یافتن شما هستیم. همه جا به دنبال شما میگردیم، همه جا آماده فشردن دست همرزمی شما میباشیم. شما نیز در پی یافتن ما باشید. راه افتیم و آحاد فعال جنبش شورایی ضد بردگی مزدی گردیم.
کارگران ضد سرمایهداری
اردیبهشت 97