در شرایطی که جنبش کارگری جهانی خود را در رفرمیسم منحط سندیکالیستی و آویختن به دار قانون سرمایه مدفون ساخته است قرار نیست جنبش شورائی ضد سرمایه داری توده های کارگر در یک چشم به هم زدن، سره و ناب، بدون هیچ غل و غش، ظهور خود را اعلام کند و شروع به میدان داری و یکه تازی بنماید. آنچه در طول روزها و هفته های اخیر در مجتمع صنعتی هفت تپه، صنایع فولاد و شهرهای شوش و اهواز رخ داده است مسلما میراث رفرمیسم مستولی و گمراهه رفتن های سالیان متمادی جنبش کارگری ایران و جهان را با خود دارد، اما به طور قطع بارقه های رخشانی از جهتگری رادیکال مبارزه طبقاتی را نیز بر فضای هستی و پیکار توده های کارگر تابیده است. کارگران هفت تپه از شورا گفتند و بلادرنگ تصریح کردند که مرادشان از این لفظ دخالت عملی مستقیم، آگاهانه و اثرگذار کل کارگران در تصمیم گیریها، راه حل جوئی ها و پیشبرد پروسه ستیز با سرمایه داران و دولت آنها است. گام بعدی خروج از کارخانه، سر دادن غریو قهر و اعتراض در سطح شهر شوش، جلب همبستگی طبقاتی، تلاش برای به صف نمودن توده کارگر هم زنجیر و آرایش قوای پیکار و مقاومت کارگری در مقابل قوای ارتجاع هار بورژوازی بود. کارگران در این پهنه آگاهانه عمل کردند و موفق پیش تاختند. سکنه کارگر شوش به آنان پیوستند و اعتراض چند هزار نفری درون مجتمع نیشکر، سیل خروشان مبارزه کل کارگران شوش شد. هفت تپه ای ها در همین جا، بر سکوی بلند همین پیروزی شروع به گفتگوی رادیکال طبقاتی با توده های کارگر ایران کردند. از همگان کمک خواستند و این صدا را در سراسر جهنم سرمایه داری ایران پرطنین ساختند که اعتراض آنان اعتراض روز کل طبقه کارگر است و هر میزان پیروزی آنها در گرو همرزمی و خیزش همه کارگران می باشد، از کارگران بخش آموزش شوش خواستند که به طور یکپارچه، جنبشی و نه نمایشی، چرخه کار سرمایه را از چرخش فرو اندازند. چهارهزار کارگر فولاد خوزستان در همان روز نخست از میدان کارزار جاری پرخروش خویش با هفت تپه ای ها اعلام همصدائی، همبستگی و همرزمی کردند. شعار هفت تپه – فولاد اتحاد، اتحاد، خیابان های شهر اهواز را در غریو خود غرق کرد و کارگران شوش همپیوند و متحد این همبستگی ریشه دار طبقاتی را سپاس گفتند و ارج نهادند.
ادامه مبارزات با تعطیلی سایر بخش های هفت تپه و پیوستن کارگران 3 حوزه کاغذ، قند و حریر پارس به همرزمان دنبال شد. نکته محوری، تعیین کننده و بسیار اساسی در اینجا، آمیختگی تمامی رخدادها با نقش شورا و پیش تاختن شورائی کارگران در پروسه پیشبرد کارزارها بود. برای آنان که سیر حوادث را نه از برج رژیم ستیزی پوشالی فراطبقاتی ماهیتا رفرمیستی و سرمایه محور، بلکه از زیج جنگ رادیکال طبقاتی ضد سرمایه داری نظر می اندازند مؤلفه اخیر تجلی بارقه ای تازه در کارنامه جنبش کارگری ایران است. مبارزات روز کارگران خوزستان به هیچ هیأت مدیره سندیکا، دفتر سیاسی هیچ حزب یا هیچ نیروی دیگر بالای سر و فرمانده، آویزان نیست. توده های کارگر شورائی تصمیم می گیرند، شورائی می اندیشند، شورائی چاره گری می کنند و شورائی حاصل کل تصمیمات، اندیشیدن ها و چاره گری ها را لباس جنبش و پیکار می پوشانند. دستاوردهای خیزش های روز کارگران خوزستان بیش از هرچیز محصول این شورائی در میدان ستیز علیه سرمایه است. کارگران هفت تپه با گامهائی که برداشتند تابناک تر از هر شکل و بلیغ تر از هر شیوه دیگر طومار رسوائی فاجعه بار سندیکالیسم، سندیکاسازی و حزب بازی را پیش روی توده های کارگر ایران و جهان پهن کردند. نشان دادند که نیازمند هیچ پیشوا، زعیم، نهاد قدرت و رهبری بالای سر خود نیستند. موضوعی که به اندازه کافی ارتجاع هار بورژوازی را از حاکم تا اپوزیسون نما به وحشت انداخت. به استغاثه وقیح «عباس عبدی» اصلاح طلب، در پیشگاه شرکای حاکم خود نگاه کنید، او با تمامی سبعیت ضد کارگری و ضد انسانی، وحشت زده از موج قهر توده های کارگر هفت تپه، عین مزدوران کثیف ساواک شاه در سالهای اخر نیمه اول دهه 50 به فکر سرکوب جنبش کارگری از طریق سندیکاسازی افتاده است. راهکاری که البته ساواک هم از اتحادیه های کارگری عظیم جهان آموخته بود. «عبدی» به دامن سپاه پاسداران و سایر باندهای جمهوری اسلامی آویخته است که فرصت را از دست ندهند، سندیکا سازند، جنبش سندیکائی به وجود آرند و با سلاح سندیکاسازی بساط خیزش شورائی توده های کارگر را در هم کوبند. (روزنامه ایران) سخنی که حرف دل بیشترین بخش بورژوازی است.
آنچه این روزها در خوزستان رخ داده و در حال رخ دادن است قطعا رخساره های بازگشتی نوید بخش، هر چند حلزونی و کند به پروسه پیکار طبقاتی شورائی و سرمایه ستیز در جنبش کارگری ایران است. گام های لرزان باید استوار شود، کوله بار سهمگین ارثیه های سیاه رفرمیستی را دور اندازیم. مقدم بر هر چیز خواست واگذاری شرکت به دولت یا جایگزین سازی یک شکل مالکیت و مدیریت سرمایه با شکلی دیگر را برای همیشه ارزانی احزاب و سندیکاها کنیم. محکم و قاطع بر تصرف کارخانه و برنامه ریزی شورائی کار و تولید توسط توده کارگر اصرار ورزیم. کاری که باید و می تواند توسط کارگران فولاد، کاغذ و قند و حریر پارس و همه کارگران خوزستان و ایران هم صورت گیرد. توده کارگر هفت تپه و فولاد در جلب حمایت همزنجیران دستاوردهائی داشته اند. تا همین حالا کارگران شمار قابل توجهی از کارخانه به پشتیبانی از مبارزات آنها برخاسته اند، کارگرزادگان زیادی از دانشگاهها با تشکیل اجتماعات و راهپیمائی فریاد همرزمی سر داده اند. اینها رخ داده اما در مقابل آنچه باید رخ دهد اندک و نامحسوس است. بحث بر سر مجرد اعلام همبستگی نیست. همبستگی ها باید جنبش گردد، باید قدرت طبقاتی ضد سرمایه داری شود. باید لحظه ای از کارزار کارگران هر کارخانه و محله و شهر و استان برای راه اندازی شوراها، سازمان دادن اعتصابات، خیزش ها، به هم پیوستن ها و ایجاد جنبش شورایی استخواندار سرمایه ستیز طبقه کارگر شود. همه این ها امکان دارد، هیچ سدی قادر به مهار کارزار ما برای حصول این هدف ها نیست. کارگران برق خوزستان می توانستند همبستگی خویش با همزنجیران هفت تپه ای را در مختل کردن سیستم برق رسانی به مراکز مهم اقتصادی و قدرت سرمایه به نمایش بگذارند. کارگران آب از توان انجام همین کار به خوبی برخوردارند. دهها و صدها هزار کارگر شبکه سراسری حمل و نقل بسیار خوب می توانستند خروش خشم خود را با غریو پیکار همزنجیران هفت تپه ای در هم آمیزند. معلمان می توانستند چنین کنند، ما و نسلهای قبلی ما در این صد سال به کرات این کارها را کرده ایم. فاجعه عظیم انسانی آنست که این میدان داریها و قدرت نمائی ها را برای خود، برای رهائی خود و در جنگ علیه سرمایه دستور کار نساخته ایم. بالعکس، متضاد و باژگونه، اسب راهوار یک بخش درنده بورژوازی برای تسویه حساب با بخش دیگر و در همین راستا بانی تحکیم هر چه بیشتر بندهای بردگی، فقر، گرسنگی، آوارگی، گورخوابی و ذلت خویش و توده های طبقه خود شده ایم. بیائید بر این کارنامه سیاه نقطه پایان بگذاریم. شورای کارگران هفت تپه در جنینی ترین حالت خود است. آنچه در اینجا زیر نام شورا اعلام گردیده است از این ظرفیت برخوردار است که ببالد، شاخ و برگ کشد، قدرت گیرد، یک جنبش استخوانداز سازمان یافته شورائی سرمایه ستیز شود و می تواند در همان نطفه خفه گردد و معدوم شود. حالت نخست در گرو گسترش سراسری، رادیکال و ضد سرمایه داری آنست. امری که تحققش نیازمند مشارکت، فعال، جنبشی، شورائی و رادیکال همه ما آحاد کارگران خوزستان و ایران می باشد.
کارگران ضد سرمایه داری