حدود یک قرن است که بورژوازی، ما را، بخش مؤثری از طبقه کارگر را، زیر بیرق فریب « جنبش دانشجوئی» از پیکر پیکار ضد سرمایه داری جدا کرده است. در باتلاق رفرم طلبی منحط مسالمت آمیز یا میلیتانت غوطه ور ساخته است، به دار دموکراسی جوئی مجعول پاسدار بردگی مزدی آویخته است. برای ما هویت موهوم صنفی به هم بافته است. جنبش جاری توده های طبقه ما را از حضور فعال و دخالتگر یکی از گردان های پرشور و رزمنده خود محروم و قدرت این گردان را در گورستان نظم سرمایه مدفون کرده است. برای گذاشتن نقطه پایان بر این فاجعه سیاه مولود فریبکاری بورژوازی یک قرن دیر شده است. باید با همه قوا علیه آن شورید. هیچ چیز ابتذال آمیز تر از آن نیست که درقعر جهنم سرمایه داری، در جامعه ای که بنیاد هستی اش بر استثمار بربرمنشانه فروشندگان نیروی کار و ساقط سازی تمام عیار توده کارگر از هر نوع دخالت در سرنوشت کار و تولید و زندگی خود استوار است، در ژرفنای جهنمی که فقط با گوشت و پوست و استخوان کارگران می سوزد، آری در دل چنین وحشت زاری بسان نبش قبر شدگان کهنه ترین گورستان های تاریخ، از جنبش های فراطبقاتی، جنبش های فارغ از رنگ طبقات، جنبش های اسیر بی رنگی طبقاتی، از جنبش زنان!!، محیط زیست!!، صلح طلبی!!، جنبش ضد جنگ!! و از همه بدتر و مضحک تر جنبش دانشجوئی !! سخن رانیم. دانشجو نه یک موجود اثیری مریخی که انسانی زمینی است. انسانی در جامعه طبقاتی، متشکل از طبقات اجتماعی استثمارگر و استثمار شونده، حاکم یا فرودست است. جامعه ای که سطح کنکرتی از توسعه یک شیوه تولید مادی است و بند، بند آن آتشفشان مبارزه طبقاتی و کانون انفجارآمیزترین و آشتی ناپذیرترین جنگهای میان دو طبقه اساسی می باشد. دانشجو اهل زمین زندگی درون این جامعه است، متعلق به یکی از دو طبقه متخاصم در حال پیکار علیه همدیگر است، طبقاتی که هیچ دلیل و مبنا و ملاکی برای هیچ نوع اجماع یا همسوئی میانشان موجود نیست. تنها و تنها نیروئی که می تواند در طوفان این تخاصم طبقاتی زمینی تعطیل ناپذیر، دانشجو بودن، روی نیمکت تحصیلی نشستن، درس خواندن، امتحان دادن و مدرک گرفتن را پرده ای پولادین بر سرکش ترین و انفجاری ترین تضادهای سرشتی طبقاتی سازد، فقط ارتجاع درنده بورژوازی، مدافعان سرمایه داری یا به هر حال مدافعان شکلی از استیلای بردگی مزدی است. این طبقه، دولتمردان و نمایندگان فکری و سیاسی اش است که راه قتل عام فکری و شستشوی مغزی توده کارگر را در نفی وجود طبقات، نفی مبارزه طبقاتی، کوبیدن بر طبل «اجماع منافع همگان»!!، «جامعه مدنی»!!، «دموکراسی»!!، جنبش های فاقد هویت طبقاتی و نوع اینها جستجو می کند. دانشجویان همسان کل انسانهای سکنه جامعه سرمایه داری یا اهل زمین کار، استثمار و پیکار طبقه کارگرند، یا از هستی اجتماعی طبقه سرمایه دار می رویند. یا به طبقه حکومت کننده تعلق دارند، یا در غیر این صورت ابوابجمعی حکومت شوندگان هستند. یا با نظام بردگی مزدی سر ستیز دارند و یا از این نظام دفاع می کنند. راه سومی وجود ندارد. اینها واقعیت های زمخت زمینی جامعه سرمایه داری است و دانشجویان مجبورند تکلیف خویش را با آن روشن سازند. این کار از همان آغاز تأسیس مدارس عالی در کشور با رویکردی تهی از بنمایه سرمایه ستیزی و به صورت انفرادی جامه عمل پوشیده است. در سراسر صد سال گذشته جمعیت کثیری دانشجو راه ابراز وجود اجتماعی، سیاسی و طبقاتی خود را در گسست از کارزار مجعول « همه با هم» دانشجوئی و پیوستن به جنبشی دیگر جستجو کردند. جنبشی که بدبختانه باز هم کارگری و ضد سرمایه داری نبود اما خود را با وارونه بینی و کژ پنداری دردناکی دارای این هویت می دید!!
این روزها همه از شانزده آذر می گویند. روز بسیار مناسبی برای شفاف سازی صفوف طبقاتی، روزی برای تعیین تکلیف ضروری و حیاتی بالا، اما نه فردی و نه در شکل غلطیدن از گمراهه ای به گمراهه دیگر که با رویکردی رادیکال، طبقاتی، کارگری و سرمایه ستیز، رویکردی که تجلی گسست از کارزارهای رفرمیستی سرمایه محور و روی نهادن به جنبش واقعی ضد بردگی مزدی توده های کارگر باشد. شانزده آذر امسال را روز اعلام موجودیت زمینی و طبقاتی جنبش کارگری، در درون دانشگاهها و مدارس عالی ایران سازیم. صریح و عریان فریاد زنیم که دانشجویان طبقه کارگریم، حوزه دانشجوئی جنبش ضد سرمایه داری پرولتاریا هستیم. صف مستقل طبقاتی خود را در مقابل سرمایه، طبقه سرمایه دار، دولت سرمایه داری و دانشجویان طبقه بورژوازی داریم. بیائید بساط رژیم ستیزی فراطبقاتی را در هم پیچیم، ننگ آویختن به این یا آن بخش ارتجاع هار بورژوازی را برای همیشه از دامان طبقاتی خویش پاک کنیم. دموکراسی خواهی، رفرم طلبی، مدنیت پردازی و اصلاحات مداری منحط سرمایه مدار را به بورژوازادگان دانشجو واگذاریم. با رساترین صداها اعلام داریم که به عنوان گردان رزمنده ای از ارتش پیکار طبقه خویش آماده همبستگی، همپیوندی و همرزمی رادیکال با کل توده های کارگر هستیم. از مبارزات جاری کارگران در تمامی مراکز تولید و کار، در سراسر کشور حمایت می کنیم، به این حمایت و همبستگی آرایش نیرومند طبقاتی و جنبشی می بخشیم. تمامی دانشگاهها و مدارس عالی کشور را به پشتیبانی از اعتصابات و کارزارهای کارگری به ورطه تعطیل می اندازیم. مطالبات روز کارگران را مطالبات عاجل و فوری خود می دانیم. خواستار آزادی فوری و بدون هیچ قید و شرط کلیه زندانیان کارگر هستیم. به خاطر داشته باشیم که اگر با چنین آرایش قوا و صف بندی رادیکال طبقاتی به یاری کارگران هفت تپه و فولاد اهواز بر می خاستیم، اگر در سراسر جامعه راه می افتادیم و دست به کار بسیج توده های طبقه خود برای پشتیبانی فعال جنبشی از آنها می گردیدیم، فرجام پیکارهای پرشور، پرشکوه و پرعظمت هفته های آخیر آنان بسیار بهتر و پیروزمندتر از امروز بود. بیائید 16 آذر امسال را روز وقوع رخدادی سترگ و رادیکال، روز اعلام موجودیت واقعی جنبش ضد سرمایه داری طبقه کارگر در دانشگاهها و مدارس عالی سازیم.
کارگران ضد سرمایه داری
15 آذر 1397