اسماعیل بخشی، کارگر نیشکر هفت تپه و از فعالان جنبش کارگری ایران، پس از تحمل 25 روز سبعانه ترین شکنجه های جسمی و روانی توسط رژیم اسلامی سرمایه، با سپردن وثیقه ای سنگین آزاد شد. بدون شک هیچ نوع بشری یافت نخواهد شد که هنوز بارقه ای از شرافت و وجدان بیدار انسانی در وجودش باشد و از آنچه بر بخشی و کارگرانی مانند او رفته و می رود متأثر و عاصی و خشمگین نباشد. ضرب و شتم، توهین، تحقیر، تهدید و انواع شکنجه به شیوه های رایج قرون وسطائی تنها یک نمونه از ساز و کار دولت سرمایه برای خفه کردن هر نطفه اعتراض توده های کارگر است. شیوه ای که در جهنم سرمایه داری ایران و جوامع مشابه یک امر عادی بوده و در صدر اولویت سازمان های پاسدار نظام قرار دارد. بخشی خوب می داند که آزادی موقت او، لحظه ای از اسارت دائمی وی در چنگال دژخیمان سرمایه است. اما آنچه در اینجا حائز اهمیت است نه پرداختن به شکنجه و سیاهچال بلکه اشاره به یک معضل پایه ای در جنبش کارگری است که در نامه اسماعیل بخشی هویدا است؛ تمایل به گفتگو و بحث و جدل با کارگزاران دولت سرمایه!!! بخشی در نامه ای به وزیر اطلاعات او را به مناظره فرا خوانده است!! که چه بگوید؟! چه سئوالاتی از او بپرسد؟! و چه پاسخی بگیرد؟! اسماعیل بخشی پس از شرح خلاصه ای از آنچه طی مدت بازداشت بر او رفته است، دو سئوال را مطرح می کند.
” …نمیدانم چه بر سرم آوردند که مثل موش آب کشیده شده بودم و هنوز دستهایم میلرزد، منی که زمین زیر پایم میلرزید تحقیر شدم و به شخصیت دیگری بدل شده بودم و هنوز با وجود قرصهای اعصاب و روان گاهی دچار حملههای شدید عصبی روحی و روانی میشوم، اکنون از جنابعالی بعنوان وزیر اطلاعات و کسی که خودش یک روحانی مذهبی ست این پرسش را دارم: از نظر اخلاقی، حقوق بشری و بخصوص دین اسلام حکم شکنجهی یک بازداشتی چیست؟ آیا رواست؟ اگر رواست به چه میزان؟”، ” … بازجویم میگفت ما از همه چیز تو خبر داریم حتی میدانیم همسرت چند بار بخاطر مبارزاتت با تو دعوا کرده است گفتم از کجا میدانید گفت مدتها تماسهای تو «شنود» میشد که باعث عصبانیت شدید من حین بازجویی شد حال پرسش بنده و خانوادهام از شما بعنوان وزیر اطلاعات و یک شخصیت روحانی و مذهبی این است که آیا «شنود» خصوصیترین مکالمات انسانها از نظر اخلاقی، حقوق بشری و دین اسلام رواست؟ به چه حقی مکالمات تلفنی خصوصی بنده و همسر عزیزم را دستگاه اطلاعاتی شما باید «شنود» کند؟؟؟”
فرض کنیم وزیر اطلاعات سرمایه، دعوت بخشی را پذیرفت و تلویزیون رژیم هم مناظره آنها را به طور زنده پخش کرد!!. بدون تردید آنکه بازنده خواهد بود بخشی و جنبش کارگری ایران است نه وزیر سرمایه یا رژیم هار بورژوازی. ابهامات و سئوالاتی که بخشی برای بحث پیرامون آنها و یافتن پاسخ، وزیر شکنجه رژیم اسلامی سرمایه را به مناظره دعوت می کند، سالهاست محتوای حرافی طبقه سرمایه دار برای فریب توده های کارگر بوده است. اخلاق!! حقوق بشر!! حدود شکنجه در دین اسلام!! حریم خصوصی و شنود!! مسائلی هستند که جناح های مختلف قدرت سیاسی پیش کشیده اند تا کارگران را شستشوی مغزی دهند و به حقوق مداری اسلامی سرمایه آویزان سازند!! کافی است به مناقشات درون طبقه بورژوازی در ایران و جهان نگاهی بیندازیم تا ببینیم که لایه های مختلف این طبقه برای دستیابی به سود افزون تر و سهام بیشتر مالکیت سرمایه ، توهم افکنی و باتلاق آفرینی سر راه جنبش کارگری و تسویه حساب با رقبای طبقاتی، چگونه هر روز و هر ساعت بساط گفتگو پیرامون موازین اخلاقی، حقوق بشر، روایت های مختلف ادیان در این زمینه ها و نظایر اینها راه انداخته اند و می اندازند. مگر یکی از درنده ترین بخش های بورژوازی اسلامی یا همان اصلاح طلبان امروزی از نوپرداز دینی گرفته تا دولتمرد و دانشگاهی اسم رمز توهم آفرینی های خود برای سلاخی آگاهی خودپوی طبقاتی و ضد سرمایه داری کارگران را چیزی غیر از جنجال پیرامون اخلاق اسلامی، اسلام رحمانی، حقوق بشر، حریم خصوصی و عمومی، دمکراسی دینی و … قرار داده اند؟ وقتی از اخلاق، حقوق بشر، حرمت و کرامت انسانها و حوزه خصوصی زندگی آنها حرف به میان می آید، آنچه اهمیت دارد این است که اینها تحت چه روابطی و بر زبان کدام طبقه جاری می شوند. کل این واژه ها و ترم ها در سرمایه داری، کارکردی جز ارزش افزایی و تداوم بقای رابطه خرید و فروش نیروی کار ندارند. در این میان تکلیف اسلام یا هر دین دیگری روشن است. مذهب ساز و کار سرمایه برای مهار، فرسایش و عقیم ساختن آگاهی کارگران و پاسدارهمیشگی حریم سرمایه و طبقه سرمایه دار از تعرض طبقه کارگر بوده و تاریخاً این نقش را ایفا کرده است. متأسفانه اسماعیل بخشی بر خلاف خواست خویش، با طرح این پرسشها و انتظاری که از وزیر اطلاعات سرمایه دارد، خود را در دامی که رژیم درنده اسلامی بر سر راه کارگران پهن کرده، می اندازد. برخلاف تصور بخشی، گفتگوی حقوقی با صاحبان سرمایه و دولتمردان سرمایه داری تنها نتیجه اش فرسایش جنبش کارگری و خارج شدنش از ریل مبارزه ضد سرمایه داری خواهد بود. بخشی کارگر مبارز، شجاع و آگاهی است. او باید دریافته باشد و حتما دریافته است که سرمایه نماد تمام عیار قهر ضد انسانی است. قهر اقتصادی، قهر سیاسی، قهر فکری، قهر اعتقادی، قهر فرهنگی، قهر اخلاقی، قهر مدنی، قهر حقوقی، قهر جدا ساختن کارگر از کار و محصول کارش، قهر ساقط ساختن کارگر از هر گونه دخالت در تعیین سرنوشت کار و تولید خود. قهر، قهر و باز هم قهر. با چنین موجودی صرفا به زبان قدرت و نه هیچ زبان دیگر می توان حرف زد. قدرتی که طبقه ما سرشار از آنست، اما آن را علیه سرمایه اعمال نمی کند، زیرا این قدرت را سازمان نداده است. زیر این قدرت را از درون شوراهای سراسری ضد بردگی مزدی به صف ننموده است. باید این قدرت را شورائی و ضد سرمایه متشکل ساخت. باید بر بام این قدرت، بر فراز باروی این قدرت عظیم تاریخساز با سرمایه داران و دولت آنها رو به رو گردید. فاجعه است اگر بنشینیم و با وزیر اطلاعات سرمایه به گفتگو پردازیم که چرا شکنجه گران اصول اخلاقی را رعایت نکرده و نمی کنند؟!! چرا از روایت “اسلام رحمانی” اعانتی نمی گیرند؟!! چرا محاورات دو نفر را شنود می نمایند؟!! طرح اینها با صاحبان سرمایه توهم پراکنی میان توده همزنجیر است. القاء این توهم در ذهن کارگران است که گویا مشکل نه در وجود سرمایه و سرمایه داری بلکه در کارکرد سازمان های اطلاعاتی و امنیتی و حقوقی نظام بردگی مزدی است.!! بخشی به جای اینها، ارزنده است همان کند که همراه با همه همزنجیرانش در هفت تپه نمودند. در شوش انجام دادند و در این ماهها پیش بردند. ارزنده است اگر نستوه و استوار بر تصرف شورائی مجتمع نیشکر هفته تپه توسط کارگران بکوبند. برای این کار شورا را بر پای دارند و هر چه آهنین تر سازند. فعال هر چه آگاه تر و استوارتر جنبش شورائی سراسری طبقه کارگر شوند. اسماعیل بخشی کارگر مبارزی است که در این راه گام برداشته است و انتظار است که مصمم تر گام بردارد.
مزدک زراعتیان. کارگر ضد سرمایه داری