توضیح: متن زیر تلخیص فشرده ای است از مطلبی که مدتها قبل در یکی از شماره های علیه سرمایه درج گردید.
♦♦♦♦♦♦
در طول 40 سال حاکمیت رژیم اسلامی سرمایهداری، هیچ گاه کل ماشین دولتی و قدرت سیاسی سرمایه یا کل بورژوازی حاکم به میزان امروز از طغیان تودههای کارگر احساس وحشت نکرده است. تمامی جناحهای درون و حاشیه ساختار حاکمیت سرمایه به اندازه هم آماده سرکوب و کشتار اعتراضات هستند. دولتمردان سرمایه هر روز با زبان خویش اعتراف میکنند که هیچ چشماندازی برای هیچ میزان بهبود در وضعیت معاش و درمان و مسکن و بیکاری و گرسنگی و سایر سیهروزیهای توده کارگر ندارد. کل اینها فریاد میزنند که موج خیزشها و شورشها و اعتراضات کارگران در مراکز کار و کارخانهها و خیابانها و میدانها فروکش نخواهد کرد. تأکید ما بر درونجوشی و خوداتکایی مبارزات کارگری به معنای نفی آسیبپذیری گسترده و کاستیهای فراوان این اعتراضات نمیباشد. جنبش کارگری ایران در موقعیتی ضعیف و آسیبپذیر قرار دارد. فاقد حداقل انسجام یافتگی، استخوانبندی، سازمانیابی و جهتگیری آگاه یا نقشه مند ضد سرمایهداری است. جنبش جاری میتواند و این امکان را دارد که استخواندار، شورایی، ضد سرمایهداری و میداندار گردد، درهمان حال میتواند شکست خورد و سرخوردگی افزونتر بار آرد. یک معنای دیگر این آسیبپذیری آنست که میکرب ها، ویروس ها و عفونت ها میتوانند در این جنبش، کم یا بیش رشد نمایند، همین الان خیل کثیر فرصتطلبان در لباس منجی و قیم آماده دریدن و بلعیدن جنبش هستند.
چه باید و چه میتوانیم بکنیم؟
1- بدون همرزمی در قعر شرایط زندگی، کار و پیکار همزنجیران نمیتوانیم فعالیتهای خود را اثربخش و ضد سرمایهداری به حساب آریم. بر اهمیت یک موضوع باید تأکید مجدد کنیم. به دنبال همراه ساختن این یا آن فعال سیاسی میراث دار حزبسازی، رژیمستیزی و کمونیسمنمایی نباشیم . به جای اینها چشم دیدن و یافتن دردمندان معترض طبقه خود و زبان گفت و شنود با آنها را پیدا کنیم. همین کسانی که امروز چندین هزار نفرشان به جرم راهاندازی خیزشها در شهرهای مختلف ایران در سیاهچالهای جمهوری اسلامی زیر بدترین شکنجهها هستند، بیکاران و گرسنگانی که هیچ چیز برای از دست دادن ندارند، رسم و سواد سخنوری درباره تفاوت میان مارکس و انگلس نمیدانند. علیه شدت استثمار و بربریت سرمایه می شورند و ما آنها را بسیار کم می شناسیم، رویکرد ضد سرمایهداری بدون آمیختن هر چه ژرفتر و همدل و همراه و همسنگری با اینها نمیتواند نیروی دخالتگر جدی در پهنه کارزار توده کارگر شود. مادام که ارتباطات، شبکه تماس و گفت و شنود و اثرگذاری و اثرپذیری ما راه خود را به شریان جنبش جاری باز نکند، با دنیای حرف های درست و رادیکال باز هم در هیأت مشتی ایدئولوگ، سیاست ورز، نویسنده، گوینده، منقد و خبرگزار بی تأثیر بر سرنوشت جنبش طبقهمان باقی خواهیم ماند.
2- ارتباطگیریها و همراهیابیها را هسته روینده شوراها سازیم. شوراهایی که هر چه کوچک و ناپیدا، ظرف شور و مشورت، دخالتگری خلاق و تأثیرگذاری متقابل غواصان فعال ضد سرمایه داری در دریای جنبش باشد.
3- مطالبات عاجل تودههای کارگر را در همه حوزههای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی با نگاهی عمیقا ضد سرمایهداری در میان کارگران ترویج کنیم. ما اعلام میداریم که دریافتی ماهانه هر کارگر اعم از شاغل بیکار و جویای کار در شکل هزینه معیشت و رفاه اجتماعی نباید از سهم وی در کل محصول اجتماعی سالانه کار و تولید کمتر باشد. بر رایگان شدن کامل آموزش تا عالیترین سطوح، مهد کودک بدون هیچ هزینه برای کل کودکان، دارو و درمان و بهداشت مجانی برای همه، رایگان بودن نگهداری از سالخوردگان و معلولان، ایاب و ذهاب رایگان، مسکن مدرن بدون هیچ اجاره بها، محو کامل حجاب اجباری، جرم و جنایت شناختن همه اعمال انسان ستیزانه از نوع قصاص، شلاق و اجرای احکام شرعی، ممنوعیت هر گونه دخالت دولت در زندگی شخصی انسانها، ممنوعیت هر شکل محدودسازی آزادیهای سیاسی و بیان و مطبوعات و تظاهرات یا سازمانیابی و تشکیل اجتماعات و فعالیتهای اجتماعی، آزادی افراد در انتخاب نوع زندگی مشترک و ثبت کردن یا نکردن ازدواج، امحاء کار خانگی زنان و حق بدون هیچ قید و شرط هر زن موسوم به «خانه دار» در حصول سهم کامل خود از محصول اجتماعی سالانه کار و تولید، مبارزه ریشهای علیه هر شکل تبعیضات جنایتکارانه جنسی و مردسالاری، الغاء بیقید و شرط کار کودکان، ستیز اساسی علیه آلودگیهای زیست محیطی در تمامی شکلهای آن از طریق کندن ریشه آلودگیها در چرخه ارزش افزایی سرمایه اجتماعی، الغاء کامل اعدام و مسائل دیگری از این دست، تأکید و اصرار میکنیم. نقطه عزیمت ما در طرح خواستها و شعارها، هموارسازی هر چه بیشتر راه پیکار تودههای کارگر برای تسلط تا سرحد ممکن آنان بر پروسه کار، تولید و زندگی اجتماعی خویش و همزمان بالندگی تدارک و تجهیز طبقاتی و ضد سرمایه داری آنها برای امحاء کامل نظام بردگی مزدی است.
4- یکی از وارونه پردازیها و گمراهه آفرینیهای اپوزیسیونهای متنوع راست و چپ، از سلطنتطلب گرفته تا رفرمیسم چپ تا فعالان کانون نویسندگان و اساتید دانشگاهی چپ تا سندیکالیستها و کمیته ها و کانون ها و همه دار ودسته های رفرمیست داخلی در این 40 سال، نقد رفرمیستی و سرمایهسالار مذهب و به طور مشخص اسلام بوده است. همه اینها یک صدا سعی کردهاند تا ریشه غالب بربریتها و توحش جمهوری اسلامی را در اسلامی بودن رژیم ببینند و همین را در شعور کارگران کشت کنند. اینها از هر فرصتی برای تبلیغ شعار سرمایه سرشت «جدایی دین از دولت» به عنوان یک مطالبه اساسی کارگران بهره میگیرند. ما باید بسیار بیشتر از گذشته تشریح کنیم که جمهوری اسلامی، سرمایه تشخص یافته در قالب دولت با سلاح مذهب است و همه اشکال توحش این رژیم، توحشهای سرمایه است. باید موج نفرت کارگران به اسلام را نفرت به نظام بردگی مزدی و نفرت به هر ساز و کار قدرت سرمایه از جمله اسلام سازیم.
کارگران ضد سرمایه داری –
فروردین 98