فقط بخش ایرانی هورالعظیم 2 درصد مساحت خوزستان و یکی از عظیم ترین تالاب های ایران است. میدان نفتی آزادگان که پس از میدان نفتی غوار عربستان و بورقان کویت بزرگترین میدان نفتی دنیاست زیر این تالاب است. در رژیم شاه برنامه هایی برای خشک کردن این تالاب جهت دسترسی به منابع نفتی آماده اجرا شد، با پایان جنگ میان بورژوازی ایران و عراق این امر شتاب گرفت و از 1376 استخراج نفت آن آغاز گردید. خشک کردن این تالاب مرز آبی میان ایران و عراق را به خشکی تبدیل کرد و آبزیان و گیاهان منطقه جای خود را به دکلهای نفتی دادند. راه سرازیری سیلاب ها به هور مسدود شد و کارگران خوزستان اینجا و آنجا زبان به اعتراض گشودند که « شرکت نفت جلوی ورود آب به هور را می گیرد و آب موجود هور را از سمت عراق خارج می سازد» کارگران فریاد سر دادند که خشکیدن تالاب منشأ دفن فضای خوزستان در گورستان ریزگردها و تباهی دهشتناک زندگی انسان های این استان است» سرمایه و دولتش با تبدیل هور به حوزه پیش ریزعظیم ترین سرمایه ها در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی و درو نمودن کهکشانی ترین سودها، خوزستان را فقط آماج هجوم طوفان ریزگردها نکردند، آنها وسیع ترین بخش استان را طعمه طوفانی ترین سیلاب ها هم ساختند. در هفته های اخیر با غرش رگبارها و باران ها، با طغیان کم سابقه رودخانه ها، با جاری شدن سهمگین ترین سیلاب ها آنچه که برای سرمایه داران و دولت آنها هیچ محلی از اعراب نداشت حفظ جان و زندگی میلیون ها کارگر بود و آنچه برایشان در عرش اهمیت، اولویت، ضرورت و مبرمیت سیر می کرد، حفظ شرایط ارزش افزایی و سودآوری بی مهار سرمایه ها بود. سرمایه از سال ها پیش، در نقطه نقطه هورالعظیم، به همه سیلاب ها، «فاخلع نعلیک!» گفته بود و رژیم اسلامی در این روزها با تمامی توان این دستور مطاع سرمایه را تنفیذ کرد. آب ها و سیلابها به جای آنکه راه هور را پیش گیرند و مزاحم سود اندوزی سرمایه ها گردند دستور می یافتند که راه خانه میلیونها کارگر را پیش گیرند و جان و همه دار و ندار زندگی آنها را طعمه طغیان خود سازند. حکم سرمایه است که هور تشنه آب کرخه باشد، درست در همان لحظاتی که کرخه 60 هزار سکنه اهواز را در گردآب خود می پیچد.
کارگران ضد سرمایه داری