۱- بانک جهانی، تولید ناخالص داخلی ایران در سال ۹۶ را ۴۳۰ میلیارد دلار و درآمد سرانه هر ایرانی در این سال را۵۳۲۰ دلار گزارش کرده است. همه میدانند و سران رژیم بارها گفته اند که از حاصل تولید و کار توده کارگر در عظیم ترین بخش چرخه کار سرمایه داری به طور مثال مراکز تحت مالکیت آستان قدس، سپاه پاسداران، ستاد اجرای فرمان امام، بنیاد مستضعفان هیچ اطلاعاتی به هیچ کجا از جمله به مرکز آمار کشور، درز نمی شود. این بدان معنی است که حجم و ارزش محصول کار و تولید سالانه طبقه کارگر ایران بسیار غول آساتر و عظیم تر از رقم گزارش شده توسط جمهوری اسلامی، بانک جهانی یا صندوق بینالمللی پول است. این رقم برای کل تولید ناخالص بالاتر از ۷۰۰ میلیارد دلار و برای هر سکنه ایران از نوزاد یک روزه به بالا بیشتر از ۸۰۰۰ دلار است.
۲- اگر رقم ۸۰۰۰ دلار را با پول رایج روز ایران محاسبه کنیم، در نازل ترین میزان، به چیزی حدود ۸۰ میلیون تومان می رسیم. دقیق تر بگوئیم. ما چند ده میلیون کارگر ایرانی در هر سال برای هر نفر از جمعیت هشتاد و یک میلیونی کشور معادل ۸۰ میلیون تومان مایحتاج زندگی تولید می کنیم. سهم ماهانه هر نفر از این کار و تولید بالغ بر هفت میلیون تومان و برای یک خانوار ۴ نفری حدود ۲۸ میلیون تومان است.
۳- تکرار میکنیم که ما در هر ماه، برای هر خانوار ۴ نفری ساکن جهنم سرمایه داری ایران، ۲۸ میلیون تومان مایحتاج زندگی تولید می کنیم. حال به زندگی خود نظر اندازیم. خیلی ها بیکاریم و ریالی نصیبمان نمی شود. درصد عظیمی از ما دستمزدشان برای هزینه زندگی خانوار ۴ نفری از ۲ میلیون تومان کمتر است. همین رقم محقر هم شش ماه، شش ماه پرداخت نمی شود. شمار افراد طبقه ما که بیش از این میگیرند اندک است. کل ما با اینکه دو شیفت یا بیشتر در روز کار میکنیم، از گرسنگی رنج میکشیم. وحوش درنده مجلس نشین سرمایه اعتراف دارند که هر خانوار با «درآمد»! زیر ۵ میلیون تومان در ماه فقیر و گرسنه است و ۹۰ درصد توده های طبقه ما فاقد همین حداقل محقر معاش هستند. فوج فوج ما در گوشه میدان ها به تکدی مشغولیم. جمعیت چشمگیری از ما در کنار صف نانوائیها دست دراز میکنیم تا کف نانی برای سیر کردن شکم گرسنه فرزندانمان یابیم. به دکتر و دارو و درمان دسترسی نداریم. هر روز هزاران کودک نوزاد و خردسال طبقه ما بر اثر بی داروئی و بی درمانی روی دستهایمان می میرند. فرزندان نیمی از خانوارهای طبقه ما یا مدرسه و معلمی ندارند یا اگر دارند در کپرها و کومه ها روی خاک مینشینند و فاقد کمترین لوازم تحصیلی هستند. آموزش سرمایه داری کلا مهندسی افکار کارگر است و این آموزش در جهنم بردگی مزدی ایران، کفن و دفن شعور فرزندان ما در گورستانهای جهل قرون وسطی است. آب آشامیدنی نداریم و اگر آبی هست سرمایه آن را آلوده است. سرمایه فضای تنفسی ما را مسموم کرده است. اگر لقمه غذائی هم داریم با هزاران سم بیماری زای سرمایه عجین است. سرمایه همه چیز را، همه هست و نیست ما را ملاط سود افزون تر خود ساخته است. محل سکونت نداریم، گورخواب، کارتن خواب و آلونک نشینیم. فاقد هر گونه حق اعتراض هستیم. مجبور به تحمل حجاب اجباری می باشیم، در پستوی کومه مسکونی خود نیز هیچ ایمنی نداریم. ما زندگی نمیکنیم، نفرین شدگان دوزخ نشین ساقط از هستی هستیم.
۴- هر ماه، برای هر سکنه جهنم سرمایه داری، حتی هر نوزاد یک روزه این دوزخ، هفت میلیون تومان مایحتاج معاش تولید می نمائیم و خود به گونهای که در بالا آمد «زندگی» می کنیم!! چرا سهم ما از این همه تولید، این همه کار، فقط گرسنگی، گورخوابی، بی آبی، بی داروئي، مرگ ناشی از فقر، تکدی، بیغوله نشینی، ذلت و حقارت است؟ حاصل کار و تولید ما کجا می رود؟ پاسخ روشن است. به کوهساران سر به فلک کشیده سرمایه های سرمایه داران نگاه کنید. ریال، ریال این سرمایه ها حاصل کار و تولید ما است. ما آفریده ایم اما سرمایه داران درنده همه آفریده های ما را سرمایه خود کرده و ما را راهی گورستانهای فقر، فلاکت و آوارگی، بی داروئی، بی آموزشی و ذلت نموده اند. آفریده ایم و آفریده های ما سرمایه و قدرت دولت سرمایه داری گردیده است. کار و تولید کردهایم و محصولش سرمایه محاکم شرع و قضا شده است. کار کردهایم و حاصل کارمان سرمایه های غول پیکر سپاه پاسداران، ارتش، پلیس، بیت رهبری، بسیج، آستان قدس، بنیاد مستضعفان، حوزه های علمیه، تراست های غول پیکر اقتصادی یا نهادهای عظیم الجثه سیاسی شده است. تولید کردهایم و حاصل تولیدمان کاخها و ویلاهای هوش ربای سرمایه داران در لواسانات، ولنجک، اوشان، فشم و جاهای مشابه شده است. کار کردهایم و نتیجه اش مدرن ترین و مجلل ترین مراکز آموزش، تفریح و شادی برای بچههای سرمایه داران شده است. تولید کردهایم و حاصل آن درمان، بهداشت، سلامت، طول عمر و رفاه افسانهای صاحبان سرمایه است. رنج برده ایم و محصولش «ایرانمال ها»، برج میلادها، رستورانهای مجلل با گران ترین غذاهای دنیا برای وحوش سرمایه دار و دولتمردان سرمایه است. هر چه تولید کرده ایم فقط سرمایه سرمایه داران، دولت سرمایه، ابزار سرکوب فیزیکی و فکری سرمایه علیه ما گردیده است. برای هر فرد سکنه این جهنم در هر ماه هفت میلیون تومان مایحتاج معاش آفریده ایم اما سرنوشت کار و تولیدمان اینگونه رقم خورده است. ما کارگران ایران با این حجم عظیم کار، تولید و ثروت جزء گرسنه ترین و ذلیل ترین کارگران دنیائیم. در عوض حجم سرمایه شمار کثیری از سرمایه داران مسلمان ایرانی از همه سرمایه داران دنیا افزون تر است.
۵- این زندگی نیست. آتشفشان بربریت عصر و سونامی فلاکت، فقر، گرسنگی و ذلت است. این وضع باید از ریشه و اساس بر هم ریزد. در سر تا سر تاریخ پیرامون تغییر، اصلاح، چگونگی تغییر حرف زدهاند و نسخه نوشته اند. ما حرف شفاف و معین خود را داریم. میخواهیم کل محصول کار و تولیدمان را از چنگال وحوش درنده سرمایه دار، از چنگال دولت هار سرمایه داری، از مالکیت نهادهای قدرت سرمایه خارج سازیم. میخواهیم حاصل کار و تولید خود را به طور کامل از سرمایه شدن، از سیطره رابطه انسان ستیزانه خرید و فروش نیروی کار بیرون آریم. میخواهیم خودمان، آحاد خودمان کل این کار و تولید را، چه باید تولید کنیم را، چه تولید نکنیم را، چه میزان تولید نمائیم را، چه کاری بکنیم یا نکنیم را، چگونه زندگی کردن را تعریف و برنامهریزی کنیم و این برنامهریزی را اجرا نمائیم. میخواهیم خودمان با دخالت آزاد، خلاق و نافذ همه آحادمان تعیین کنیم که چه میزان این کار و تولید صرف خورد و خوراک و پوشاک شود، چه مقدار صرف مسکن و لوازم زندگی گردد، چه مقدار به دارو، درمان، بهداشت و محیط زیست اختصاص یابد، چه مقدار صرف آموزش و پژوهش و تعالی فکری و علمی ما شود.
میخواهیم حتی یک ریال این کار و تولیدمان سرمایه نگردد. حتی یک ریال آن صرف ارتش، سپاه، بسیج، پلیس، قوه قضائیه، مجلس، دولت، حوزه علمیه و نهادهای دیگر سرمایه نگردد. میخواهیم بساط دولت و ارتش و کل قوای سرکوب فکری و فیزیکی سرمایه برای همیشه نابود شود. میخواهیم خودمان، خود ما انسانها، آحاد انسانها از درون شوراهای خویش سرنوشت کل کار و تولید و زندگی خود را به دست گیریم.
۶- ما هیچ راه دیگری نداریم. کل راههای دیگر، گمراهه های ساخته و پرداخته سرمایه داران، نمایندگان فکری سرمایه و مزدوران سرمایه داری است. عدهای میگویند اتحادیه و سندیکا بسازید و با صاحبان سرمایه مذاکره کنید!! عدهای نعره میکشند که پشت سر این یا آن حزب به صف شوید، حزب را به قدرت برسانید تا شاید تغییری در این وضعیت پدید آرد!! چندین نسل و اساساً یک تاریخ است که گوشمان از این مزخرفات آکنده است. پاسخ ما به کل اینها یک جمله است. مزدوری سرمایه بس است. شرم کنید!! بساط فریبکاری را جمع کنید. فریاد روز تاریخ و طبقه ما است که باید سرنوشت کار و تولید و زندگی خود را به دست گیریم. کل آحاد ما باید متحد، همراه، سازمان یافته و آگاه در تعیین سرنوشت زندگی، کار و تولید خود شریک و دخالتگر گردند. بند، بند تاریخ چند قرن اخیر طنین این فریاد است که به محض سپردن سرنوشت کار و تولید و زندگی به دست افراد، احزاب، و دولت های بالای سر، بر ما همان خواهد رفت که امروز می رود. باید سازمان یافته و شورائی زمام برنامهریزی کار، تولید و زندگی خویش به دست گیریم.
۷ – ما حی و حاضر کل هفت میلیون حاصل کار خویش برای هر فرد را می خواهیم. کل این رقم را در قالب خورد و خوراک، لباس و پوشاک، مسکن، دارو و درمان، آموزش و بهداشت، محیط زیست پاکیزه از آلودگیهای سرمایه، راه و جاده و خیابان و پارک و آب و برق و سایر مایحتاج واقعی زندگی می خواهیم. مصمیم تا بساط هر چه نیاز واقعی زندگی ما نیست را برای همیشه جمع کنیم. شالوده و اساس حرف ما سر راست این است. به ازاء هر سکنه این جامعه خواستار دریافت ۷ میلیون تومان در ماه برای زندگی خود هستیم. اینکه این ۷ میلیون چگونه هزینه شود، خود تعیین میکنیم و تصمیم می گیریم. دریافتی ماهانه هیچ خانوار کارگری ۴ نفره برای رفع همه نیازها نباید از امکانات اجتماعی و رفاهی و معیشتی معادل ۲۸ میلیون تومان در ماه کمتر باشد. با این امکانات یا سهمیه محصول اجتماعی کار و تولید، بهداشت، دارو، درمان، آموزش در همه سطوح، مهد کودک، آب و برق و گاز، ایاب و ذهاب، اینترنت و سایر مایحتاج همگانی را یکراست از سیطره داد و ستد اقتصادی خارج می سازیم. تمامی اینها را رایگان می کنیم. مابقی را به خورد و خوراک و شهرسازی، رفاه و تعالی جسمی و فکری خود اختصاص می دهیم. اعلام می نمائیم که هر انسانی در هر خانه که زندگی می کند صاحب آنجا است. کل خانههای خالی را مصادره و میان سکنه فاقد مسکن توزیع می کنیم.
۸ – سلاح ما برای تحمیل خواست های خود بر طبقه سرمایه دار و دولت سرمایه داری فقط قدرت سازمان یافته شورائي ضد سرمایه داری ما است. هیچ راهی نیست جز آنکه شوراها را برپا داریم. به هم پیوند زنیم و یک جنبش نیرومند شورائی و سراسری ضد بردگی مزدی راه اندازیم. این جنبش چنان قدرت عظیمی خواهد داشت که هیچ قدرت و دولت سرمایه داری قادر به چالش آن نخواهد بود. با این جنبش در یک چشم به هم زدن کلیه مراکز کار و تولید، کل کارخانه ها، مؤسسات تجاری، شبکههای سراسری حمل و نقل در زمین و هوا و دریا، مدارس، دانشگاهها، کشت و صنعت ها، همه جا را تعطیل می کنیم، چرخ تولید سرمایه و سود را از سرخس تا بوشهر و از چاه بهار تا بازرگان متوقف می سازیم. شبکه برق رسانی سرمایه را خاموش و آب را بر روی کلیه بنگاههای سرمایه داری می بندیم. با این جنبش در مقابل عظیم ترین ارتش ها، سپاه ها، بسیج ها و نیروهای سرکوب ضد انسانی جمهوری اسلامی سرمایه می ایستیم و همه را در هم می کوبیم.
۹- ما، همین ما کارگران، توان انجام کل این کارها و میدان داری ها را داریم. زیرا سرمایه و قدرت سرمایه محصول مستقیم کار ما است و با تعطیل کار، بنیاد موجودیت سرمایه داری را بر هم می ریزیم. همین لحظه حی و حاضر کل سرمایه داری با کار جسمی و فکری ما می چرخد. همین قدرت و دانش را از درون جنبش شورائی سراسری سرمایه ستیز خود، برای تسلط شورائی بر سرنوشت کار و تولیدمان اعمال می کنیم.
۱۰- ما با صدور این فراخوان، پیکار برای ایجاد جنبش شورائی سراسری خود را اعلام میکنیم و با توسل به کلیه راهکارهای اعمال قدرت طبقاتی، از جمله مواردی که گفتیم، وارد جنگ علیه سرمایه برای احراز تسلط کامل بر حاصل کار و تولید خویش می گردیم. همزمان از کلیه کارگران دنیا میخواهیم که همین راه را پیش گیرند و برای پیشبرد این جنگ دست در دست هم نهند. خطاب ما به همه همزنجیران در سراسر جهان این است. بیائید یک جنبش شورائی سرمایه ستیز سراسری و انترناسیونالیستی راه اندازیم. بیائید بیرق پرافتخار جنگ علیه نظام بردگی مزدی را در سراسر جهان به اهتزاز درآوریم. بیائید دست در دست هم پرچمی افرازیم که جنگیدن در کنار آن گواه پیکار راستین ما برای رهائی انسان باشد.
کارگران ضد سرمایه داری – خرداد 1398