کثرت قربانیان حوزه درمان و شمار کارگران جانباخته بیمارستان ها بسیار وحشت انگیز است. آمار در رژیم اسلامی فقط جعلیاتی است که سرهم بندی می شود تا پرده پولادینی بر تکان دهنده ترین واقعیت ها و مخوف ترین رخدادها باشد. آنچه دولت روحانی در باره تعداد مبتلایان یا جانباختگان می گوید همگی از این جنس است. تا همین لحظه حاضر، عده بیماران کووید 19 از مرز چند میلیون فراتر رفته است و شمار کشته شدگان از چند ده هزار افزون است. روند ابتلا و کشتار با شتابی رعب انگیز پیش می تازد و در این میان وضعیت کارگران بخش درمان از همه هولناک تر و فاجعه بارتر است. حتی اگر گزارش سراسر دروغ، مالامال از جعل و آکنده از فریب وزارت بهداشت رژیم را ملاک گیریم، تا پایان روز چهارشنبه 21 اسفند، حدود بیست و هفت پرستار، بهیار و سایر کارکنان قلمرو درمان جانشان را از دست داده اند. آمار واقعی به طور قطع دهها بار بیشتر است. با همه اینها برای داشتن تصویری کمرنگ از ابعاد بربریت و جنایت فاشیسم اسلامی بورژوازی علیه کل طبقه کارگر ایران، به طور خاص کارگران حوزه درمان، کافی است به یک مقایسه بسیار ابتدائی چشم دوزیم. در کشور چین با جمعیتی قریب یک میلیارد و چهارصد و چهل میلیون نفر، شیوع انفجارآمیز کووید 19 در مدت یک ماه و نیم اول، فقط 6 کارگر بخش درمان را از پای درآورد. در جهنم سرمایه داری ایران، در زیر سیطره حاکمیت رژیم اسلامی سرمایه، این بیماری فقط در فاصله دو هفته جان 27 پرستار، بهیار و پزشک را گرفته است. مؤلفه های مربوط به کل جمعیت هر کدام از دو کشور، دوره زمانی مورد بررسی و آمار مرگ و میرها را در یک تناسب مرکب ریاضی کنار هم چینیم، به سادگی در می یابیم که آمار تلفات کارگران بخش درمان در ایران، حدود 270 برابر چین بوده است. سرچشمه انفجارآمیزی این کشتار 270 برابری در کجا قرار دارد؟. پاسخ بسیار روشن و فارغ از هرگونه ابهام است.
جمهوری اسلامی یک ماه تمام با سانسور فاشیستی کلیه اخبار مربوط به شیوع اپیدمیک کرونا در ایران، به این ویروس اجازه داد تا سراسرکشور ازجمله کلیه بیمارستانها، داروخانه ها، درمانگاهها و مراکز پزشکی و درمانی موجود در این جهنم را آلوده و میدان یکه تازی هر چه موحش تر و وحشت انگیزتر خود سازد. رژیم به جای آنکه کلیه آحاد جامعه، کل 80 میلیون نفوس جمعیت را در جریان مخاطرات مرگبار این اپیدمی قرار دهد راه هر گونه اطلاع رسانی به آنها را مین گذاری کرد، بحث درباره کرونا را توطئه دشمن خواند، گفت و شنود پیرامون بیماری را «اقدام علیه امنیت ملی» نامید، هر اعتراض به این توحش را با تمامی قدرت سرکوب کرد. دولت اسلامی این کار را انجام داد، صرفا به این خاطر که چرخه تولید سرمایه داری در چرخش باقی ماند، شط سودها خروشان باشد و هیچ ریالی از حجم سودها و سرمایه ها کاهش نیابد. به مقایسه رژیمهای ایران و چین در این رابطه وانفسا پرداختیم، آیا این بدان معنی است که آنچه در چین انجام یافته است هیچ شکلی از جهتگیری انسانی داشته است؟!!. چنین تصوری حدیث جهل مطلق نسبت به شناخت سرمایه داری و توهم وحشتناک به ارتجاع هار بورژوازی است. سرمایه داران چینی و دولت آنها نیز تا جائی که پای جان کارگران در میان بود، همین جنایتها را انجام دادند، آنها هم فقط هنگامی دست به کار مقابله شدند که فشار تیغ تشدید بحران سرمایه داری را بر گردن خود لمس نمودند. قیاس در اینجا برای افکندن پرتو بر ابعاد سبعیت و بشرستیزی رژیم درنده اسلامی ایران است. فاشیسم اسلامی سرمایه با کارکرد سبعانه بالا کل توده های کارگر را تسلیم پاندمی کووید کرد و در این راستا مهلک ترین و فاجعه بارترین ضربه ها را بر هستی کارگران بخش درمان وارد ساخت. برای لحظه ای در نظر آریم که در طول این مدت، در هر شهر، انبوه انسانهای حامل ویروس بدون آنکه خود بدانند، به دلیل مشکلات متنوع جسمی راهی بیمارستان ها، درمانگاهها و مراکز درمانی گردیدند و کارگران حوزه درمان از پرستار و کمک پرستار و بهیار گرفته تا پزشک و سایر کارکنان بدون داشتن هیچ آماده باش ویژه پزشکی، هیچ تدارک، هیچ سطح برنامه ریزی، هیچ حق گفتگو در باره بیماری، مجبور به پذیرش و مداوی این بیماران از جمله جمعیت وسیع حامل کرونا یا مبتلا به کووید شدند. کاری که سوای تسلیم گسترده و بدون قید و شرط کلیه بهیاران، پرستاران، کمک پرستارها، تکنیسین ها، پزشکان و در یک کلام همه کارگران حوزه درمان به طوفان مرگ آور کرونا، از سوی وحوش اسلامی سرمایه، هیچ معنای دیگری نداشت. رژیم چنین نمود و با این کار سایه مرگ را بر سراسر مراکز پزشکی و درمانی گسترد. بیمارستان ها را قتلگاه کرد و شمار کثیر کارگران این بخش را به جوخه مرگ سپرد. این نه پایان سناریو که نقطه آغازش بود. با اعلام شیوع کووید، سیل بیماران به سوی بیمارستانها سرازیر شدند و این در شرایطی بود که پرستاران، بهیاران، پزشکان، کارکنان دیگر حتی ابتدائی ترین امکانات درمانی را در اختیار نداشتند، ساده ترین وسائل حفاظتی از نوع ماسک، مواد شوینده و ضدعفونی کننده، لباس خاص اتاق درمان، تست های تشخیص بیماری، دستگاههای لازم سیتی اسکن، امکانات بسیار حیاتی سی سی یو و هیچ چیز دیگر در دسترس آنها نبود، کارگران درمان هیچ کدام این مایحتاج حیاتی را نداشتند و در همان حال باید مبتلایان را درمان می کردند!! معضل بنیادی و حیاتی دیگر کمبود شمار کارگران و کارکنان شبکه درمان در قیاس با کثرت وحشت انگیز تعداد مراجعان بیمار بود. حاصل مستقیم این تناقض فرساینده هلاکت زا، تناقض میان کمبود فاجعه بار بهیار و پرستار و پزشک و امکانات دارو و درمان و تجهیزات پزشکی و بیمارستانی و درمانی در یک سوی و هجوم سیل وار مریضان مبتلا به کووید در سوی دیگر این شد که جمعیت موجود پرستار، بهیار، کمک پرستار، تکنیسین و پزشک، با نثار بی دریغ جان به چالش تناقض مرگ آور مولود نظام سرمایه داری و حاکمیت ددمنشانه اسلامی سرمایه برخیزد. کرونا و بیماری کووید در معیت فاشیسم هار بورژوازی با یکه تازی بدون هیچ مهار، جان انسانها را می گرفت و کارگران حوزه درمان باید با شمار اندک خود و فقدان هر گونه امکانات و تدارک لازم بهداشتی، درمانی، پزشکی و بیمارستانی برای نجات حتی المقدور جان انسانها تلاش می کردند. آنها چاره ای نداشتند سوای آنکه با مایه گذاری از جان خویش و عزیزانشان بار مصیبت سهمگین و انفجارآمیزی را که سرمایه و حاکمانش بر هستی دهها میلیون کارگر انداخته بود تا سرحد امکان کاهش دهند. تعداد کثیری از پرستاران و بهیاران حتی در طول روزها فرصت نیافتند که برای ساعاتی بیمارستان را ترک گویند، مجبور شدند شبها را در مراکز درمانی به صبح رسانند و یکسره مشغول کار باشند. وضعیتی که همچنان به گونه ای بسیار تکان دهنده و دردآمیز ادامه دارد. صدای پرستار فداکار، نستوه و زحمتکشی که با قلبی مالامال از شور، شرف، احساس و عشق پاک انسانی می گوید: 27 روز تمام است که از بیمارستان پای بیرون نگذاشته است، کودک دوساله خویش را در آغوش نگرفته است، به دیدن وی از پشت پنجره بیمارستان اکتفاء کرده است تا به مداوای بیماران کمک رساند، قطعا هر انسان شرافتمندی را به تکریم و ستایش وا می دارد. کارگران ایران فداکاری این بخش از طبقه خود را هیچ گاه از یاد نخواهند برد، درست همان گونه که در نثار سیل آسای نفرت و خشم رادیکال طبقاتی و جنبشی نسبت به وحوش حاکم بورژوازی، دولتمردان، نظامیان، ولی فقیه سفاک و دژخیم، روحانیت ضدبشر و کل ماشین قهر و سرکوب فیزیکی و فکری سرمایه داری قصور نخواهد ورزید. تعداد کشته شدگان بخش درمان بسیار دهشت زا است. از میان آنها ما با آوردن نام چند نفر، کمپین عظیم و پرشور انسانی کل کارگران و کارکنان این بخش در این روزها را ارج می گذاریم.
1. ماهرخ جعفری پرستار بیمارستان تامین اجتماعی فیاض تهران
2. نرگس خانعلی زاده بیمارستان لاهیجان
3. غلامرضا وثوقی کیا بیمارستان رشت
4 علی شیخ مرادی بیمارستان رشت
5. رامین عزیزی فر
6. پرستو صالحی
7. جباری کمک پرستار
8. رنجبران کمک پرستار
9. حمید لطفی ارتوپد استان گیلان
10. سیامک دیشلی پزشک اطفال
11. رضا کوچکی نیا
12. محمدعلی ربیعی پزشک
13. مصطفی صمدی پزشک
14. اردشیر شیران پزشک در اصفهان
15. فرید نیروئی پزشک بابل
16. محمدعلی بخشعلی زاده
17. کورش گودرزی پور پزشک
18 حبیب الله پیروی پزشک
19. وحید منصف کسمائی دانشیار دانشگاه علوم پزشکی گیلان
20. مهدی فتح آبادی پزشک بخش اورژانس
21. سورنا میرمیرانی پزشک
22. زهتاب
23 سید آل حسینی کادر درمان بیمارستان گلسار
24. محمد محمدی پزشک
25 . ناهید نوشاد، بهیار بیمارستان خصوصی گلسار گیلان
26. افشار امیری متخصص روانپزشکی
27 . وحید ایروانی متخصص روانپزشکی
28. علی شجاعی دستیار سال آخر ENT دانشگاه کرمان
29. ایمان معینزاده پرستار بیمارستان کوثر آستانه اشرفیه
30. سهیل کیانفر پزشک استان گیلان
31. محسن خادم، 30 ساله، پرستار اتاق عمل بیمارستان میلاد کاشان
32. انوشه بیکیان، مامای بیمارستان الزهرای رشت
33. مجید اردشیری پرسنل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل
34. منوچهر ساداتی دانشگاه علوم پزشکی بابل
35. مرضیه حسینینژاد پزشک دانشگاه علوم پزشکی بابل
36. جواد جلالینیا پزشک دانشگاه علوم پزشکی بابل
37. هانیه عدالتی کارمند شاغل در واحد مدارک پزشکی بیمارستان شفاء تاکستان
38. تهمینه ادیبی پرستار بخش اورژانس بیمارستان انزلی
39. مجید اردشیری پرسنل دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی بابل
40. ایرج ابراهیم نژاد پزشک بیمارستان بابل
41. فیروزه خوش گفتار کارمند دانشگاه علوم پزشکی گیلان محل کار دبیرخانه بیمارستان فومن
42. یوسف موسوی پزشک بیمارستان شهرستان گالیکش
43. اسماعیل بخشی پور کارگر بیمارستان رشت
44 – 45 – 46. سه پرستار آسایشگاه کهریزک که موفق به شناخت اسامی آنها نشدیم.