دادخواست 26 بهمن 9 «تشکیلات»، با عنوان «بیانیه تشکلهای مستقل کارگران، بازنشستگان و معلمان پیرامون حداقل مزد سال 1400»، تصویر نقشی است که رفرمیسم سندیکالیستی و حزب آویز در طول سالیان متمادی در جنبش کارگری دنیا و ایران بازی کرده است. این «بیانیه» درهمان حال مبین سهم عظیمی است که رفرمیسم در پهنه خدمت به آستان سرمایه، برای ماندگاری نظام بردگی مزدی و علیه مبارزه طبقاتی توده های کارگر بر دوش کشیده و می کشد. رهبران «تشکلهای مستقل»!!، تشکلهائی که درمیثاق های حقوقی، مدنی، ایدئولوژیک سرمایه منحل هستند و مجرد بی مهری حاکمان سرمایه به تقاضاهای قانونی خود را «استقلال» می نامند!!، در این بیانیه به همه چیز پرداخته اند. تکرار مکرر «خط فقر» و بالا و پائین بودن مزدها از این خط مقدس!! اینکه خیلی از فقرا کارگرند!! و لابد مابقی همه سرمایه دارند!! سیر صعودی قیمت ها، شیوع ارتشاء و اختلاس که ظاهرا زیبنده سرمایه داری نیست!! به ویژه که مایه تاراج ثروت عمومی است!! بالا رفتن قیمت دلار، از بین رفتن فرصتهای شغلی!! در اثر تازش کرونا، «شکاف 360 درجه ای»!! میان دهکهای فقیر و غنی!!، تهاجم دولت های نئولیبرال به مزدها و سوق دادن آنها به زیر خط فقر!! منطقه ای شدن و مجرد و متأهل گردیدن دستمزدها و فراوان مسائل دیگر را کنار هم لیست کرده اند تا چه بگویند؟؟!! تا دهن باز کنند برای اینکه هیچ چیز نگویند!!
رؤسای «تشکلهای مستقل»!! نکات بالا را کنار هم چیده اند تا غوغا کنند که ریشه کل بدبختیها و سیه روزیهای کارگر ایرانی زیر خط فقر بودن مزدها!! بداخلاقی سرمایه داران، وجود «360 درجه ای»!! شکاف دهکها!! هجوم نئولیبرالیسم و منطقه ای بودن و نبودن بهای نیروی کار است!! کل اندیشه، شناخت، قدرت واکاوی و ظرفیت چاره اندیشی خود را بر هم تلنبار کرده اند تا به زبان بی زبانی و شرمگینانه بگویند که کار مزدی حق است!! حق بدیهی سرمایه است که کارگر را از کارش جدا سازد، از حق تعیین سرنوشت کار، تولید و زندگی ساقط کند، سرمایه داری ناموس طبیعی خلقت و تقدیر آفرینش است!!. برده مزدی بودن 7 میلیارد سکنه روی زمین حق مسلم آنها است. در این میان البته یک چیز دیگر هم حق است. اینکه کارگران برای آنکه کار کنند و سود و سرمایه تولید نمایند، باید لقمه نانی برای بازتولید نیروی کارداشته باشند!! صدر و ذیل بیانیه «تشکلهای مستقل»!! همین را می گوید، به هیچ چیز معترض نیست، هیچ اعتراضی علیه سرمایه داری و اساس مزدبگیری ندارد. اگر تصنعی و دروغین از سرمایه می نالد، فحوای ناله اش سوای تقاضای انطباق مزد با خط فقر چیز دیگر نیست، تا آنجا غرق این منطبق سازی است که ده میلیون بیکار و خانواده های آنها را از یاد می برد و لابد به جرم اینکه عجالتا سود و سرمایه تولید نمی کنند، در زمره مزدبگیران به حساب نمی آرد. همه جعلیات و آموزه های تحریف آمیز بورژوازی در زمینه شقه شقه سازی طبقه کارگر و جنبش کارگری را نقش و نگار دادخواست مزد می کند!!، از وحشت اینکه معلمان خود را کارگر بینند، صف آنها را از هم جدا می سازد. بیانیه، همه این کارها را انجام می دهد اما کل اینها فقط یک رویه ماجرا است. رویه دیگرش فاجعه بارتر است. نویسندگان دادخواست، سرانجام به دنبال همه رطب و یابس ها، استغاثه آخرین را بر قلم می آرند. خواهان 12 و نیم میلیون دستمزد می شوند، اما در باره چگونگی تحقق و تحمیل این مطالبه بر طبقه سرمایه دار و دولتش حتی یک کلمه، حتی یک حرف بر زبان نمی رانند!! چنین به نظر می رسد که رسالت آن ها صرفا التماس و خواندن دعای ندبه و توسل است. مابقی را باید به کرامت خدای سرمایه بسپارند!! و منتظر عطایای سرمایه داران و دولت آنها باشند!! بیانیه «تشکل های مستقل» آیینه تمام نمای فاجعه ای است که رفرمیسم بر سر جنبش کارگری آورده است. خلاصه کردن کل مصیبت ها و سیه روزیهای توده کارگر در تطابق یا عدم تطابق مزدها با خط فقر، خارج سازی کارگران از ریل پیکار طبقاتی ضد کار مزدی، تعطیل کارزار ضد سرمایه داری، القاء سازش طبقاتی به جای جنگ علیه بردگی مزدی و بالاخره توصیه و تنفیذ مبارزه قانونی، مذاکره، مماشات و تحصن برای اینکه سرمایه داران سر رحم آیند و برای پرداخت بهای بازتولید نیروی کار مورد نیازشان فکری بکنند!! طبقه کارگر ایران اگر بخواهد رمز سقوط خود به ورطه گرسنگی ها، فلاکت ها، بدبختی ها، فروماندگی ها، زبونی ها و زمینگیری های روزش را ببیند کافی است به همین بیانیه رهبران «تشکل های مستقل» نظر اندازد. درست همان گونه که اگر بناست از منجلاب وحشت موجود بیرون آید باید طومار دنباله روی از چنین دادنامه نویسی ها، تحصن پردازیها و توسل جوئی ها را برای همیشه بربندد. طبقه ما هیچ چاره ای ندارد جز اینکه بیرق پرشکوه تسلط بر سرنوشت کار، تولید، زندگی افرازد. ما محکوم به برده مزدی بودن نیستیم. تقدیر محتوم زندگی ما نیست که فروشنده نیروی کار باشیم. ساقط بودن ما از تسلط بر سرنوشت کار، تولید و زندگی، ناموس خلقت و حرف آخر تاریخ نیست. چرا و به چه دلیل باید ابتدا تا انتهای انتظار خویش را در منحنی صعود و نزول مزدها، در پرداخت دیر یا زود دستمزدها و در زندگی برده وار آویزان به فروش نیروی کار مین گذاری کنیم. این جنایت دهشتناکی است که سرمایه بر ما تحمیل نموده است و هر میزان بهبود معیشت، رفاه، آزادی و حقوق انسانی ما در گرو پیکار رادیکال علیه سرچشمه این جنایت، علیه اساس موجودیت سرمایه داری است. در همین سال پیش، در دل طوفان تحریم ها، زیر فشار سونامی مرگ آور کرونا، در شرایطی که زمین و زمان بر سر ما آوار بوده است، باز هم بر اساس گزارش رسمی بانک مرکزی فاشیسم اسلامی بورژوازی نزدیک 4000 تریلیون تومان ارزش آفریده ایم. کل دنیا می دانند و وحوش اسلامی حاکم سرمایه حتی خود، به کرات تصریح کرده اند که مهمترین بخش «تولید ناخالص داخلی» یا حاصل کار و استثمار سالانه ما کارگران ایران در هیچ کجا گزارش نمی گردد و به بخش ناپیدا یا زیرزمینی اقتصاد دولت اسلامی تعلق دارد!! واقعیت ها را از زیر رسوبات بیرون آریم و کنار هم قرار دهیم، در نازل ترین سطح در همین سال تاخت و تاز بی عنان تحریم ها و طوفان کرونا بالغ بر 7000 تریلیون تومان سرمایه و سود آفریده ایم. این فقط خالص سود و سرمایه ای است که برای طبقه سرمایه دار و دولتش تولید کرده ایم. رقمی که در سخاوتمندانه ترین محاسبات حداقل 14 برابر کل چیزی است که ما به عنوان مزد، بهداشت، درمان، آموزش و کلیه امکانات اجتماعی و «رفاهی»!! دریافت کرده ایم. چرا تسلط بر کل این حاصل کار و تولید را کیفرخواست کارزار خویش نکنیم؟!!. چرا بر وجود سرمایه داری، بر وجود مناسبات جنایتکارانه و بشرستیزی که ما را از تسلط بر کار و تولید و زندگی خود ساقط نموده است صحه گذاریم؟؟!!، چرا بر کارگر بودن و بردگی مزدی خویش مهر جاودانگی کوبیم و ذلیل و زبون تقاضای چند ریال مزد بیشتر برای بازتولید نیروی کار خود و تولید کهکشانی تر سرمایه برای طبقه سرمایه دار و دولتش کنیم؟!!. باید به این وضع پایان داد و برای این کار باید طومار تحصن و توسل را درهم پیچید، باید از اعتصاب و اعتراض در چهاردیواری کارخانه ها فراتر رفت. بیائید دست به دست هم دهیم. یک جنبش نیرومند شورائی سراسری بر پا داریم. بیائید یک قدرت شکست ناپذیر طبقاتی ضد کار مزدی گردیم. همه اینها امکان دارد، بیائید از ورطه انکار این ممکن بودن بیرون آئیم، فقط به میزانی که در این مسیر گام برداریم می توانیم خواست های روز خویش را بر دشمن، بر وحوش بورژوازی و بر دولت سرمایه داری تحمیل کنیم، می توانیم دشمن را مجبور به عقب نشینی کنیم، قدرت خود را پرخروش تر سازیم، جنبش شورائی سرمایه ستیز خود را نیرومندتر نمائیم، دولت سرمایه را ساقط سازیم و سازمان شورائی کار و تولید، آراسته به دخالتگری هر چه نافذتر، آگاه تر، آزادتر و خلاق تر تمامی آحاد را مستقر سازیم. بیائید راه افتیم و در این راه گام برداریم.
نویسنده: مزدک کوهکن