بسیاری از کارگران به خاطر نداشتن هزینه دارو و درمان منتظر مرگ می مانند. خیلی از پدران و مادران بازنشسته آگاهانه با فرزندان و نوه هایشان به خیابان و پارک ها نمی آیند مبادا کودکانشان خواستار خرید چیزی شوند که آنها از توانشان خارج باشد. از فقر و نداری گفتن و زبان به شکوه گشودن آنقدر تکراری شده که بیشتر به عجز و لابه می ماند تا بیان واقعیات زندگی کارگران. شرایط معیشتی امروزی طبقه کارگر در ایران آنقدر در جاهای مختلف به آن پرداخته شده که به موضوعی تکراری می ماند. موضوع این است که برای رهایی از این وضعیت چه می بایست کرد؟ چند روز پیش کارگران خوزستانی در اعتراض به گرانی های لجام گسیخته در شهر های استان سر به شورش برداشتند. آیا این شورش های خود جوش ، بدون حمایت بخش های دیگر کارگری از جمله کارگران آموزشی، کارگران شاغل، بازنشسته و بیکار راه به جایی می برد ؟ مبارزات کارگران پراکنده است و هر بخش از طبقه کارگر زیر نام فلان شرکت و یا کارخانه و بدون در نظر گرفتن مطالبات طبقاتی، اعتراض و اعتصاب می کند، به قانون سرمایه تمکین می کند و خواستار چند تومان افزایش دستمزد می باشد. هر بخش کارگری ساز خودش را می زند. کارگران هفت تپه از شورش کارگران عاصی حاشیه نشین حرفی نمیزنند. کارگران شهر داری ها از مبارزات کارگران فولاد بی خبرند. بخشی از معلمان هنوز خود را کارگر نمی بینند. تعداد مبارزات، اعتراضات و اعتصاب ها کم نیست، از نظر تعداد و کمیت شاید بی سابقه باشد. اما هیچکدام از این مبارزات به نام طبقه کارگر و بخشی از یک طبقه اجتماعی صورت نگرفته است. تنها موردی که در این بین استثنا محسوب می شود اعتصاب سراسری کارگران پرو ژه ای نفت و پترو شیمی است که خواست حد اقل دستمزد را برای تمام کارگران ایران مطرح کردند و آن هم از طرف دیگر بخش های کارگری مسکوت ماند. اخیرا ” شورش هایی علیه گرانی صورت گرفته و انتظار اوجگیری این شورش ها در آینده حتی عظیم تر از آبان و دی 96 و 98 می رود. اما آیا باید نشست و منتظر شورش های خود جوش ماند ؟ برای آنکه این شورش ها سازمان یافته تر و اگاهانه تر با سر بیدار ضد سرمایه داری شکل گیرند، ببالند و منتج به نتایجی در زندگی کارگران گردند چه باید کرد ؟ در خصوص دو قیام طبقه کارگر در آبان و دی ماه می توان گفت فاقد سازمان دهی آگاهانه ضد سرمایه داری بودند و نتوانستند پراتیک ضد سرمایه داری را به درون جنبش ببرند. صنف گرایی، اتحادیه گرایی و سندیکا گرایی را به عقب برانند و جنبش سراسری ضد سرمایه داری پی افکنند. موضوعی که در این بین مهم است چرایی سکوت کارگران شاغل در حمایت از مبارزات کارگران بیکار و بازنشسته است. کارگرانی که از قهر اقتصادی رژیم سرمایه بی نصیب نیستند. اکنون با گرانی هایی که هر ساعت اوج می گیرد آنان نیز در چنگال فقر و مسکنت گرفتارند. سکوت بخشی از طبقه کارگر که دستمزد های بیشتری دریافت می کنند و ظاهرا” امنیت شغلی بیشتری دارند نسبت به مبارزات سایر هم زنجیران خود بسیار آزار دهنده است. آنجا که یک بخش از طبقه کارگر دست به اعصاب می زند و سایر بخش ها ، هم طبقه ای های خود را تنها می گذارند. بسیاری از شرکت ها و کارخانه ها درگیر مبارزه هستند. اما در برخی از مراکز تولید رژیم اسلامی سرمایه به محض اینکه کارگران زنگ اعتصاب را به صدا در می آورند با افزایش ناچیزی به دستمزد هایشان از گسترش اعتصاب جلوگیری می کنند. در چند سال گذشته این بخش کارگری به حمایت از کارگران اعتصابی بر نخواسته اند. آنچه که قابل پیش بینی است موج گرانی های افسار گسیخته و فقر پیش رو، گریبان تمام بخش های کارگری را خواهد گرفت.تنها اتحاد و حمایت و یک دلی تمام بخش های کارگری از یکدیگر و در قالب مبارزات سراسری شورایی است که می تواند سرمایه داری را به هر مقدار عقب راند و به هر میان دستاوردی برای طبقه کارگر داشته باشد.
امید خرم
اردیبهشت 1401