نقطه قوت، پاشنه آشیل مهم
این اولین باری نیست که ما به بررسی وجوه قوت و ضعف کارکرد «شورای سازماندهی اعتراضات…» می پردازیم، بارها، جهتگیری، راهکار، چاره اندیشی کم یا بیش سرمایه ستیز این رفقا را ستوده ایم وبرای درس آموزی پیش روی توده کارگر نهاده ایم، کاستی ها، فروماندگی ها، را نیز رفیقانه، دردمندانه مطرح نموده ایم. این کار را حزبی، ایدئولوژیک و کاسبکارانه انجام نداده ایم، به عنوان آحادی از طبقه کارگر و درگیر مستقیم رخدادهای جاری جنبش کارگری، وظیفه خود دیده و ایفای دین کرده ایم. نوشته حاضر نیز چنین است و این بار به طور خاص فراخوان مهم رفقا برای اعتصاب عمومی و متوقف ساختن ماشین کشتار رژیم را مطمح نظر داریم. این فراخوان را عمیقا ارج می نهیم. سکوت در مقابل نسل کشی بربرمنشانه رژیم اسلامی سرمایه لکه ننگی بر دامن طبقه ما و برگ سیاهی در کارنامه جنبش کارگری است. این توده کارگر است که باید با آرایش قوای رادیکال طبقاتی، با صف آرائی به مثابه یک طبقه، کوره های آدم سوزی رژیم را ویران سازد، دخیل بندی به دولتهائی که هرکدام در کشتار کارگران دنیا طی دوره های متمادی وحشیانه ترین پرونده ها را دارند، چشم امید به اپوزیسیونهای سوداگر قدرت قطعا به انداره همین سکوت تا کنونی شرم آور است. تا اینجا ما رساترین همصدائی را با صادرکنندگان فراخوان داریم، مشکل اساسی نقص بسیار تعیین کننده آن است . فراخوان در شرائطی صادر می شود که بخشی از طبقه ما اسفالت خیابانها، محیط مدارس و دانشگاهها، پشت بام خانه ها را بستر طغیان رژیم ستیزی فاقد بار طبقاتی، کرده، توده وسیع کارگر نیز به دلائلی که در جاهای دیگر توضیح داده ایم، اسیر سکوتی گورستانی است. این وضعیت جنبش کارگری را به شدت آسیب پذیر و در خطر سرقت اپوزیسیون های شکارچی قدرت قرار داده است. سوء تعبیر نشود، ضدیت با آپارتاید جنسیتی، حجاب اجباری، ولایت فقیه مسائل حیاتی جنبش کارگری هستند، فاجعه آنست که معترضان خیابانها این مسائل را نه از سنگر جنگ طبقاتی که همسوی سلطنت طلبان و سایر تشنگان قدرت، دولتهای امریکا، اروپا و اقمار پیش می کشند، آسیب پذیری فاحش و حاضر جنبش کارگری بیگانگی این بخش با مبارزه ضد سرمایه داری همراه با سکوت گورستانی توده وسیع کارگر است. در دل این شرائط باید با تمامی قوا برای رهائی جنبش کارگری از دستبرد اپوزیسیونهای رسوای بورژوازی کوشید. باید تقلا کرد که هر اعتراض کارگران چه در مراکز کار و تولید، چه در کف خیابان گامی در تشکیل صف مستقل پیکار ضد سرمایه داری گردد. شورای سازمانده تا جائی که طبقه کارگر را به اعمال قدرت در مقابل رژیم حاکم و توقف ماشین کشتار فرا می خواند بهترین کار را می کند، اما با بی اعتنائی به سرنوشت جنبش کارگری و چشم بستن بر خطر سرقت این جنبش توسط بورژوازی اپوزیسیون دچار خطائی فاحش می گردد. برای لحظه ای به این اندیشیم که کارگران تا اعتصاب عمومی پیش تاخته، قدرت خود را برای توقف کشتارها به صف نموده اند، همزمان نیروهای سوداگر قدرت هم کمین نشسته اند که جنبش کارگری را سکوی عروج خود به اریکه قدرت کنند، فراخوان «شورای سازمانده» باید به سهم خود خطر این سرقت را بازگوید و راه چاره آن را با توده همزنجیر در میان بگذارد، برای این کار یک راه بیشتر وجود ندارد، اینکه اعتصاب سراسری توده کارگر در حصار تعطیل چرخه کار و تولید سرمایه محصور نماند، گامی به جلو بردارد، تصرف مراکز تولید و کار را دستور کار سازد، این دقیقا شلاقی است که طبقه کارگر بر گرده کل بورژوازی اعم از حاکم یا اپوزیسیون فرو می آرد. در همان حال که رژیم درنده اسلامی را مجبور به توقف ماشین کشتار می کند تمامی نقشه های سوداگران قدرت و آماده تبدیل طبقه ما به سکوی تسخیر قدرت را هم نقش بر آب می کند. فراخوان شورا درباره این مهم ساکت است، شاید با این توجیه که فعلا سرنگونی جمهوری اسلامی همه چیز است!! همان استدلالی که جنبش کارگری را سال 57 را پیاده نظام مطیع فاشیسم دینی بورژوازی کرد. توجیه دیگر شاید عدم آمادگی کارگران برای تسلط بر سرنوشت کار و تولید خویش باشد، در اینکه چنین آمادگی تا امروز به وجود نیامده جای شکی نیست، اما آویختن به عدم آمادگی برای تعویق به محال کردن آمادگی ریختن آب به آسیاب بورژوازی برای جاودانه سازی سرمایه داری است. طبقه کارگر باید در هرشرائطی هر لحظه پیکارش را مبین مساعی سنجیده برای ارتقاء خود به یک قدرت شورائی ضد سرمایه داری و احراز توان برای تسلط بر سرنوشت کار، تولید و زندگی کند. تصرف مراکز کار قرار نیست نقطه ختم پیکار طبقاتی باشد، لحظه ای، سنگری، حلقه ای از زنجیره طویل این کارزار است. اگر قرار است فعال آگاه طبقه خود باشیم هر کلام ما باید هموارساز راه صف آرائی مستقل شورائی توده های همزنجیر و رفع خطر سرقت از سر پیکار جاری آنان هم باشد.
کارگران ضد سرمایه داری